مهرزاد رمضانلو؛ خدیجه ابوالمعالی الحسینی؛ فریبرز باقری؛ سمیه رباط میلی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس- هیجان بر کیفیت زندگی و تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد.این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل حدود3500 مادر دارای کودکان با اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به انجمن اتیسم ایران در شهر تهران ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس- هیجان بر کیفیت زندگی و تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد.این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل حدود3500 مادر دارای کودکان با اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به انجمن اتیسم ایران در شهر تهران بود که از بین آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی (2001) و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت(1991) برای گردآوری داده ها و از تحلیل واریانس آمیخته چند متغیری با رعایت پیش فرضها برای تحلیل داده ها استفاده شد. برنامه ارتقائی مادران (رمضانلو، 1399) در 7 جلسه دوساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج نشان داد که نمرات راهبردهای منفی تنظیم هیجان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش اما در راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و کیفیت زندگی در مولفه های(سلامت روانی و روابط اجتماعی) به طور معنادار افزایش یافته است(P<0.01) در مرحله پیگیری نیز ماندگاری اثر دیده شد. با توجه به موثر بودن برنامه ارتقائی مادران (مدیریت استرس- هیجان) در بهبود کیفیت زندگی و استفاده از راهبردهای موثر تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم، از این بسته می توان به عنوان یک مداخله روانشناختی استفاده کرد.
مهرزاد رمضانلو؛ خدیجه ابوالمعالی الحسینی؛ فریبرز باقری؛ سمیه رباط میلی
چکیده
اختلال طیف اوتیسم یک شرایط رشدی پیچیده است که با چالشهای مداومی در تعامل اجتماعی، گفتار و ارتباطات غیر کلامی کودک همراه است و تعامل مادر- کودک را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته مادران در تعامل با فرزندان دارای اختلال اتیسم است. روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه شامل مادران کودکان دارای ...
بیشتر
اختلال طیف اوتیسم یک شرایط رشدی پیچیده است که با چالشهای مداومی در تعامل اجتماعی، گفتار و ارتباطات غیر کلامی کودک همراه است و تعامل مادر- کودک را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته مادران در تعامل با فرزندان دارای اختلال اتیسم است. روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه شامل مادران کودکان دارای اختلال اتیسم بود که به انجمن اتیسم ایران (در شهر تهران) در سال 1398 مراجعه کرده بودند. نمونه به روش هدفمند انتخاب شد و 8 مادر تا دستیابی به اشباع بررسی شدند. داده ها با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. یافتههای حاصل از تجربه زیسته مادران کودکان دارای اختلال اتیسم، در 4 مضمون اصلی شامل بروز احساسات متناقض(مثبت و منفی)، سرمایه روانشناختی پایین، محدودیت در شبکههای حمایت اجتماعی و آثار و پیامدها و همچنین چندین مضمون فرعی دیگر خلاصه شدند. یافتههای این پژوهش بر اهمیت ارائه خدمات حمایت اجتماعی مناسب برای مادارن دارای کودکان اختلال طیف اتیسم تأکید میکند. همچنین به روانشناسان و مشاوران توصیه میشود که جهت بهبود کیفیت زندگی مادران دارای کودک اختلال طیف اتیسم، بر ارتقاء سرمایه روانشناسی مادران متمرکز شوند.
پریسا خسروتاش؛ خدیجه ابوالمعالی الحسینی؛ کیانوش هاشمیان
چکیده
هدف این پژوهش مقایسه اثرات آموزش کارکردهای اجرایی و آموزش اجتماعی- هیجانی بر بهبود عملکرد توجه مداوم (پاسخ صحیح به اعداد و تصاویر و زمان واکنش اعداد و تصاویر) در دانشآموزان دختر دارای اختلال یادگیری ریاضی در پایههای 5-3 ابتدایی در منطقه 5 آموزش و پرورش شهر تهران بود. روش پژوهش شبهآزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل ...
بیشتر
هدف این پژوهش مقایسه اثرات آموزش کارکردهای اجرایی و آموزش اجتماعی- هیجانی بر بهبود عملکرد توجه مداوم (پاسخ صحیح به اعداد و تصاویر و زمان واکنش اعداد و تصاویر) در دانشآموزان دختر دارای اختلال یادگیری ریاضی در پایههای 5-3 ابتدایی در منطقه 5 آموزش و پرورش شهر تهران بود. روش پژوهش شبهآزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. برای شناسایی دانشآموزان دارای اختلال یادگیری در ریاضیات، از ملاکهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی- 5، آزمون ریون و آزمون ریاضی ایران کیمت استفاده شد. دانشآموزان شناسایی شده به تصادف در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند (7 نفر در هر گروه) و آزمون عملکرد توجه مداوم را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش اول و دوم به ترتیب تحت آموزش کارکردهای اجرایی و آموزش اجتماعی-هیجانی قرار گرفتند و گروه کنترل مداخلهای را دریافت نکرد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت اجتماعی- هیجانی منجر به بهبود میانگین عملکرد توجه مداوم (در پاسخ صحیح به تصویر، پاسخ صحیح به اعداد و زمان واکنش در مورد اعداد) میشود. تأثیر آموزش کارکرد اجرایی بر عملکرد توجه مداوم معنادار نبود و تفاوت معناداری بین اثرات آموزش کارکرد اجرایی و آموزش مهارت اجتماعی - هیجانی بر عملکرد توجه مداوم وجود نداشت. در کل میتوان نتیجه گرفت که یادگیری اجتماعی- هیجانی روش مناسبی برای افزایش عملکرد توجه مداوم در دانشآموزان دارای اختلال در یادگیری ریاضی است.