رویا ابراهیمی اسدآبادی؛ کاظم برزگر بفرویی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای تابآوری روانشناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی شهرستان 1400-1399 یزد بود. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی است که در آن روابط میان متغیرهای پژوهش در قالب بررسی مسیرهای یک مدل علّی مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه مورد پژوهش تمامی معلمان مدارس استثنایی شهر یزد بود، ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای تابآوری روانشناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی شهرستان 1400-1399 یزد بود. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی است که در آن روابط میان متغیرهای پژوهش در قالب بررسی مسیرهای یک مدل علّی مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه مورد پژوهش تمامی معلمان مدارس استثنایی شهر یزد بود، از این جامعه تعداد 200 معلم به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون CD-RISC، پرسشنامه ذهن آگاهی لانگر برای معلمان و پرسشنامه خودکارآمدی خلاق (CSEQ) بود. جهت بررسی مدل پیشنهادی پژوهش، از نسخه 22 نرمافزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید. نتایج نشان داد که تابآوری روانشناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی نقش واسطهای دارد. ذهن آگاهی هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم و با نقش واسطهگری تابآوری خودکارآمدی خلاق را در معلمان مدارس استثنایی پیشبینی میکند. همچنین، ذهن آگاهی به صورت مستقیم تابآوری را در معلمان مدارس استثنایی پیشبینی کرده و تابآوری نیز مستقیم خودکارآمدی خلاق را در معلمان مدارس استثنایی پیشبینی میکند. میتوان نتیجه گرفت که تابآوری روانشناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی شهرستان یزد نقش واسطهای را دارد.
فاطمه مشهدی غلامعلی؛ لیلا ذوقی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای ذهن آگاهی در روابط بین مهارتهای ارتباطی با تواناییهای شناختی، حل مسئله و آسایش روانشناختی مادران دانشآموزان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم بود. روش: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش توصیفی- همبستگی با طرح معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش را 571 نفر مادری بودند که فرزند دانشآموز ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای ذهن آگاهی در روابط بین مهارتهای ارتباطی با تواناییهای شناختی، حل مسئله و آسایش روانشناختی مادران دانشآموزان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم بود. روش: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش توصیفی- همبستگی با طرح معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش را 571 نفر مادری بودند که فرزند دانشآموز مبتلا به اختلال طیف اُتیسم آنها در مدارس مختص اختلال طیف اُتیسم (11 مدرسه) و مدارس پذیرای اختلال طیف اُتیسم (5 مدرسه) در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند و نگهداری آنها را برعهده داشتند. از بین مدارس فوق تعداد 7 مدرسه (5 مدرسه مختص اختلال طیف اُتیسم و 2 مدرسه پذیرای اختلال طیف اُتیسم) به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخابشده و مادران تمام دانشآموزان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم این مدارس که تعدادشان 230 نفر بود بهعنوان گروه نمونه در نظر گرفته شدند و به پرسشنامههای تواناییهای شناختی نجاتی (1392) سبکهای حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) آسایش روانشناختی ریف (1989) مهارتهای ارتباطی کوئین دام (2004) و ذهن آگاهی براون و رایان (2003) پاسخ دادند. یافتهها: نتایج تحلیل دادهها با استفاده از روش آماری معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی برخوردار است. علاوه به راین، مهارتهای ارتباطی هم بهطور مستقیم و هم بهطور غیرمستقیم و بهواسطه ذهن آگاهی با تواناییهای شناختی، حل مسئله و آسایش روانشناختی مادران دارای دانشآموز مبتلا به اختلال طیف اُتیسم رابطه مثبت و معنیدار دارد (05/0P<). نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، لازم است بهبود مهارتهای ارتباطی و مهارت ذهن آگاهی مادران دانشآموزان اختلال طیف اُتیسم، موردتوجه ویژه قرار گیرند. در جهت رسیدن به این مهم، پیشنهاد میشود برنامههای آموزشی و دورههای توانمندسازی با هدف بهبود تواناییهای شناختی، مهارت حل مسئله و آسایش روانشناختی این مادران با استفاده از پروتکلها و روشهای مجزا و تلفیقی، بستههای آموزشی خودیاری و یا جلسات آموزشی مناسب اجرا در مدارس، مؤسسات و مراکز مربوطه در اختیار جامعه هدف پژوهش حاضر قرار گیرد.
سعیده برزگر؛ شهربانو عالی؛ حمید رضا آقامحمدیان شعرباف
چکیده
چکیده مادران کودکان مبتلا به سندرم داون، تجارب فرزندپروری دشواری دارند و در معرض سطوح بالای استرس و پیامدهای روانی و جسمانی آن قرار میگیرند. برنامه های آموزشی ویژه این مادران میتواند به آنها در مواجهه بهتر با دشواریها کمک نماید. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی ...
بیشتر
چکیده مادران کودکان مبتلا به سندرم داون، تجارب فرزندپروری دشواری دارند و در معرض سطوح بالای استرس و پیامدهای روانی و جسمانی آن قرار میگیرند. برنامه های آموزشی ویژه این مادران میتواند به آنها در مواجهه بهتر با دشواریها کمک نماید. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و جسمانی مادران کودکان با سندرم داون انجام شد. این پژوهش با رویکرد کمی و طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل تمام مادران دانش آموزان با سندرم داون مدارس استثنایی شهرستان مشهد در سال تحصیلی 98-1397 بودند که با نمونه گیری خوشهای تک مرحلهای انتخاب شدند.30 نفر از مادران این کودکان که دارای نمره بالاتر از 22 در پرسشنامه سلامت عمومی بودند، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آموزش ذهن آگاهی و گروه گواه جایگزین شدند. مادران در گروه آزمایش، 8 جلسه دوساعته برنامه آموزش ذهن آگاهی را دریافت نموده و گروه گواه هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش مقیاسهای رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و منفی، افسردگی – شادکامی و علائم جسمانی بودند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس موجب افزایش معنادار بهزیستی جسمانی و روانشناختی مادران دارای کودک مبتلا به سندرم داون میشود(p <0/05). بنابراین این برنامه برای مادران کودکان سندرم داون برنامه مداخلهای مناسبی بوده و میتواند در مراکز درمانی و مدارس ویژه این کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
ناصر یوسفی؛ بنت الهدا کریمی پور
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارامدی و تحمل ناکامی والدین کودکان معلول جسمی حرکتی بود. این پژوهش با روش نیمه تجربی همراه با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری برای یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل والدین معلولین جسمی حرکتی دارای پرونده در بهزیستی شهرستان پلدختر ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارامدی و تحمل ناکامی والدین کودکان معلول جسمی حرکتی بود. این پژوهش با روش نیمه تجربی همراه با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری برای یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل والدین معلولین جسمی حرکتی دارای پرونده در بهزیستی شهرستان پلدختر در سال 1396 بود که نمونه تحقیق به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 16 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه دو ساعتی به صورت هفتگی به گروه آزمایش ارائه گردید. اما گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. هر دو گروه یک هفته پیش از جلسه اول و یک هفته پس از جلسه آخر و 30 روز بعد، با پرسشنامههای خودکارامدی والدگری دومکا (PSAM) و تحمل ناکامی هارینگتون سنجش شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر (RM- MANOVA) نشان داد که برنامه آموزشی بر بهبود خودکارآمدی والدگری و تحمل ناکامی اثر داشته و میانگین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پسآزمون و پیگیری افزایش یافته است (0001/0>P). یافتههای پژوهش حاضر ضمن ارائه چشم اندازی روشن در حیطه استفاده از درمان نوظهور ذهن آگاهی در کاهش مشکلات روانشناختی افراد، زمینه مطلوبی جهت اتخاذ این برنامه آموزشی در حوزه پیشگیری و گسترش این شیوه در مشکلات بین فردی فراهم میآورد.