علیرضا محمدی آریا؛ مریم سیف نراقی؛ علی دلاور؛ اسماعیل سعدی پور
دوره 2، شماره 8 ، بهمن 1391، ، صفحه 99-116
چکیده
هدفاین مطالعه مشخص کردن تأثیر آموزش راهبردهای شناختی و شناختی ـ فراشناختی بر عملکرد حل مسأله و رفتار سازشی دانشآموزان کمتوان ذهنی آموزشپذیر پایه سوم مقطع مهارتهای حرفه ای بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع گروه کنترل نابرابر بود. 45 نفر به روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب و در چهار گروه آزمایش و دو گروه کنترل جایگزین شدند. ...
بیشتر
هدفاین مطالعه مشخص کردن تأثیر آموزش راهبردهای شناختی و شناختی ـ فراشناختی بر عملکرد حل مسأله و رفتار سازشی دانشآموزان کمتوان ذهنی آموزشپذیر پایه سوم مقطع مهارتهای حرفه ای بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع گروه کنترل نابرابر بود. 45 نفر به روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب و در چهار گروه آزمایش و دو گروه کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش معمای برج هانوی و مقیاس رفتار انطباقی بود. راهبردهای شناختی در 12 جلسه و راهبردهای شناختی ـ فراشناختی در 24 جلسه (12 جلسه شناختی و 12 جلسه فراشناختی) با روش سخنرانی به گروههای آزمایشی آموزش داده شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج نشان داد که عملکرد حل مسأله در گروه آزمایشی شناختی ـ فراشناختی بیشتر از گروه آزمایشی شناختی و گروه کنترل بود و عملکرد حل مسأله در گروه آزمایشی شناختی بیشتر از گروه کنترل بود. علاوه بر آن عملکرد حل مسأله و رفتار سازشی دانشآموزان پسر و دخترکمتوان ذهنی آموزشپذیر که آموزش راهبردهای شناختی و شناختی ـ فراشناختی را میگذرانند، متفاوت نیست. همچنین، رفتار سازشی در گروههای آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری نداشت. نتایج این پژوهش هماهنگ با نتایج پژوهشهای گذشته است. این به این معناست که میتوان با استفاده از آموزش راهبردهای شناختی و شناختی ـ فراشناختی عملکرد حل مسأله افراد کمتوان ذهنی را افزایش داد. از آنجا که نتایج این پژوهش در مورد نقش تعدیل کننده متغیر جنسیت در بیشتر موارد با پژوهشهای داخل هماهنگ و با نتایج خارجی ناهماهنگ بود، پیشنهاد میشود در مطالعات آینده یک طرح جداگانه برای بررسی اثر جنسیت انجام شود و نتایج پژوهشهای داخل در مورد این متغیر با روش فراتحلیل بررسی گردد.
محمد حداد کاشانی؛ عزت الله نادری؛ مریم سیف نراقی؛ زهرا دورودیان
دوره 2، شماره 7 ، مهر 1391، ، صفحه 27-42
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی ملاکهای دوستی و دوستیابی افراد سندرم داون 14 تا 24 سال و مقایسه آن با سایرگروههای عقبماندۀ ذهنی آموزشپذیر مرکز توانبخشی ولی عصر تهران سال 89-88 صورت گرفت. روش:روش این پژوهش زمینه ای است. جامعۀ آماری: جامعۀ پژوهش کلیه افراد سندرم داون و عقبماندۀ ذهنی آموزشپذیر 14 تا 24 سال مرکز ولی عصر در سال تحصیلی ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف بررسی ملاکهای دوستی و دوستیابی افراد سندرم داون 14 تا 24 سال و مقایسه آن با سایرگروههای عقبماندۀ ذهنی آموزشپذیر مرکز توانبخشی ولی عصر تهران سال 89-88 صورت گرفت. روش:روش این پژوهش زمینه ای است. جامعۀ آماری: جامعۀ پژوهش کلیه افراد سندرم داون و عقبماندۀ ذهنی آموزشپذیر 14 تا 24 سال مرکز ولی عصر در سال تحصیلی 89-88میباشد. نمونۀ آماری،حجم آن و چگونگی گزینش آن: محقق ابتدا با مراجعه به مرکز ولی عصر تهران 25 نفر گروه سندرم داون و 25 نفر عقبماندۀ ذهنی آموزشپذیر را با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب کرد و آنان را به لحاظ ویژگیهایی مانند سن، جنسیت، طبقۀ اجتماعی ـ اقتصادی با یکدیگر همتا نمود. روش جمعآوری دادهها و ابزار های آن: آزمون محقق ساخته 28 سئوالی که چهار زمینه مانند گذراندن اوقات فراغت، تعاون، ویژگیهای مثبت ارتباطی و ویژگیهای منفی ارتباطی را میسنجد، اجرا کرده و به بررسی و مقایسۀ این دو گروه پرداخته است. روش آماری: تحلیل آماری با استفاده از آزمون t مستقل انجام شد. نتایج: نتایج نشان داد که با 95 درصد اطمینان این دو گروه در ویژگیهای گذراندن اوقات فراغت با یکدیگر، تعاون و ویژگیهای منفی ارتباطی تفاوت معناداری ندارند ولی با 95 درصد اطمینان در ویژگیهای مثبت ارتباطی و ملاکهای دوستی و دوستیابی تفاوت معناداری دارند. به سخن دیگر در این زمینهها افراد سندرم داون در مقایسه با سایر گروههای عقبماندۀ ذهنی آموزشپذیر بهتر عمل کردند. از آنجایی که در مراکز و مدارس ویژه (کودکان سندرم داون و عقبمانده های آموزشپذیر) بیشتر به مسائل تحصیلی و آموزشی و شغلی پرداخته میشود در حالی که افراد سندرم داون و عقبماندۀ ذهنی آموزشپذیر نیاز به مهارتهای اجتماعی از جمله مهارتهای دوستی و دوستیابی دارند، پیشنهاد میشود که در این مراکز علاوه بر بعد تحصیلی به بعد مهارتهای اجتماعی توجه شود.
امین حسن پور؛ مریم سیف نراقی؛ احمد قره خانی؛ مسعود جعفری
دوره 2، شماره 6 ، تیر 1391، ، صفحه 1-20
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطة بین دلبستگی به خدا و سلامت روان در والدین کودکان استثنایی و عادی است.
روش: این پژوهش از تحقیقات کاربردی و شیوة انجام گرفتن آن همبستگی است.تعداد 358 نفر(125 نفر والدین دانش آموزان عادی و 233 نفر والدین دانش آموزان استثنایی) به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدندو به مقیاس های سبک های دلبستگی به ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطة بین دلبستگی به خدا و سلامت روان در والدین کودکان استثنایی و عادی است.
روش: این پژوهش از تحقیقات کاربردی و شیوة انجام گرفتن آن همبستگی است.تعداد 358 نفر(125 نفر والدین دانش آموزان عادی و 233 نفر والدین دانش آموزان استثنایی) به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدندو به مقیاس های سبک های دلبستگی به خدا (لارسن[1] و غباری، 2009 ) و SCL-90-R پاسخ دادند . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی، آزمون t فریذلی و آزمون z فیشر انجام شد.
یافتهها: یافته ها نشان داده است که میان دلبستگی به خدا و سلامت روان دو گروه ارتباط معنادار وجود دارد و همچنین شدت رابطة این دو متغیر در والدین کودکان استثنایی نسبت به والدین کودکان عادی بیشتر است(p=/0001) ).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین دلبستگی به خدا و سلامت روان والدین کودکان استثنایی و عادی رابطة معناداری وجود دارد.
پیشنهاد: بر این اساس پیشنهاد می شود به منظور کاهش بار فشار روانی والدین کودکان استثنایی و ارتقای سطح سلامت روان این والدین، شایسته است که آنها به گرایش به مذهب و توکل به خدا ترغیب شوند.
مرضیه کامیاب نژاد؛ مریم سیف نراقی؛ ارکان خوش کلام
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1390، ، صفحه 1-22
چکیده
هدف: هدف این پژوهش مقایسه میزان پرخاشگری و افسردگی در میان برادران و خواهران سالم 12-6 ساله کودکان درخودمانده و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شهر تهران در سال تحصیلی 91-90 است. روش این پژوهش از نوع کاربردی و شیوهی انجام آن زمینهای است. جامعه آماری این پژوهش را برادران و خواهران سالم 12-6 ساله کودکان درخودمانده و مبتلا به نارسایی توجه/ ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش مقایسه میزان پرخاشگری و افسردگی در میان برادران و خواهران سالم 12-6 ساله کودکان درخودمانده و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شهر تهران در سال تحصیلی 91-90 است. روش این پژوهش از نوع کاربردی و شیوهی انجام آن زمینهای است. جامعه آماری این پژوهش را برادران و خواهران سالم 12-6 ساله کودکان درخودمانده و مبتلا به نارسایی توجه/ بیشفعالی تشکیل میدهند. نمونهی آماری، حجم و نحوه گزینش آن: تعداد نمونه 14 نفر از برادران و خواهران که 7 نفر مربوط به گروه درخودمانده و 7 نفر مربوط به گروه نارسایی توجه/بیش فعالی بود که از نمونهگیری دردسترس استفاده شد. روش جمعآوری دادهها و ابزارهای آن: دادههای پژوهش با استفاده از پرسشنامه هنجاریابی شده آخنباخ، فرم والدین، جمعآوری گردید. روش آماری: دادههای گردآوری شده در دو بخش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، درصد تراکمی و...) و آمار استنباطی (T مستقل) 05/0P= تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که میزان پرخاشگری برادران کودکان درخودمانده بیش از برادران کودکان بیش فعال است. اما در میزان افسردگی برادران دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. و میزان افسردگی و پرخاشگری در میان خواهران گروه درخودمانده بیش از گروه بیش فعال است. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که میزان پرخاشگری و افسردگی در میان برادران و خواهران کودکان درخودمانده بیش از برادران و خواهران کودکان بیش فعال است. با توجه به اینکه میزان پرخاشگری و افسردگی در میان برادران و خواهران کودکان درخودمانده بیشتر از گروه بیش فعال بود، لذا تدوین راهکارهایی برای والدین این کودکان در جهت پیشگیری از بروز پرخاشگری و افسردگی مفید میباشد.
امین حسن پور خیرآبادی؛ مریم سیف نراقی؛ مسعود جعفری؛ امیرحسین موسوی
دوره 1، شماره 2 ، مرداد 1390، ، صفحه 49-72
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه رابطه میان ابعاد دو متغیر مهارت خودمختاری (آگاهی از خود- قدرت انتخاب)و کیفیت زندگی(رضایتمندی،کفایت،استقلال و یکپارچگی اجتماعی) در دو گروه از دانش آموزان پسر دارای آسیب شنوایی و دانش آموزان عادی دورۀ راهنمایی انجام شده است. روش: روش پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری: جامعه آماری این پژوهش ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه رابطه میان ابعاد دو متغیر مهارت خودمختاری (آگاهی از خود- قدرت انتخاب)و کیفیت زندگی(رضایتمندی،کفایت،استقلال و یکپارچگی اجتماعی) در دو گروه از دانش آموزان پسر دارای آسیب شنوایی و دانش آموزان عادی دورۀ راهنمایی انجام شده است. روش: روش پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر با آسیب شنوایی و عادی دوره راهنمایی هستند که در سال تحصیلی 89-88 در مدارس تهران مشغول به تحصیل هستند. نمونه آماری، حجم آن و چگونگی گزینش آن: نمونهگیری به صورت نمونه دردسترس بوده است که شامل 18 دانشآموز پسر با آسیب شنوایی و 15 دانشآموز عادی میباشد و آنان را به لحاظ ویژگیهایی مانند سن، هوش و طبقه اقتصادی و اجتماعی با یکدیگر همتا شدهاند.روش جمع آوری دادهها و ابزارهای آن: ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل دو مقیاس خود مختاری (SDS) و همچنین پرسشنامه کیفیت زندگی (QOL) که در سال 1992 توسط اسکالاک و کیت تهیه شده است، میباشد. محقق ابتدا این دو پرسشنامه را بر روی دو گروه اجرا کرده و سپس به جمع آوری اطلاعات پرداخته است، روش آماری: اطلاعات به دست آمده براساس این دو پرسشنامه در این دو گروه با آزمون z فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: براساس نتایج به دست آمده تنها در میزان همبستگی بین دو بعد قدرت انتخاب و استقلال بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد و در میزان همبستگی بین سایر ابعاد در دو گروه تفاوت معناداری یافته نشد. پیشنهاد: بر این اساس پیشنهاد میگردد به منظور ارتقای کیفیت زندگی دانش آموزان دچار آسیب شنوایی به مقوله خودمختار بودن آنان توجه شود و صرف معلول بودن آنان نباید اراده و اختیار را از آنان سلب نمود.