رحیم شالیان؛ سید امیر امین یزدی؛ حسین کارشکی؛ محمود سعیدی رضوانی؛ سیدمحسن اصغری نکاح
چکیده
پژوهش حاضر با هدفِ فهم الزامات تحولی-تعاملی در آموزش دانش آموزانِ با آسیب شنوایی انجام شده است. این پژوهش با رویکردکیفی و استفاده از راهبردهای مطالعه موردی بر روی دوفرد با آسیب شنوایی انجام شد و موردهای مطالعه، با استفاده از تکنیک "بیشترین تفاوت یا تشابه" انتخاب شدند. دادهها با ابزار مشاهده فیلمها، بررسی اسناد، مصاحبهنیمهساختاریافته ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدفِ فهم الزامات تحولی-تعاملی در آموزش دانش آموزانِ با آسیب شنوایی انجام شده است. این پژوهش با رویکردکیفی و استفاده از راهبردهای مطالعه موردی بر روی دوفرد با آسیب شنوایی انجام شد و موردهای مطالعه، با استفاده از تکنیک "بیشترین تفاوت یا تشابه" انتخاب شدند. دادهها با ابزار مشاهده فیلمها، بررسی اسناد، مصاحبهنیمهساختاریافته از موارد انتخابی و اطرافیان آنها در خانه و مدرسه، جمعآوری و با استفاده از روش تفسیر تأملی تحلیل گردید. ملاکهای "قابلیت پذیرش"، "اعتماد"، "انتقال" و "تائید" برای اعتبارسنجی مد نظر قرار گرفت. یافتهها: درک و بازنگاری تجربه مشارکتکنندگان، این امکان را میدهدکه اظهار داریم، موارد انتخابی پژوهش به رغمِ میزانِ آسیبشنوایی یکسان و امکان بهرهمندی از آموزش تلفیقی، توفیقی متفاوت در امر تحصیل داشته اند. این تمایزکه متاثر از الگوهای تعاملی والدین و چگونگی تسلط افراد به قابلیتهای پایه رشد هیجانی کارکردی حاصل شده است، برخلاف باور رایج، منوط به تقویت حس شنوایی نبوده است. نتیجهگیری: تفاوت افرادِ با آسیبشنوایی از منظر میزان تسلط به قابلیتهای پایه رشد هیجانی کارکردی، ماهیتِ نیازهایِ آنان را در محیط آموزشی نه تنها نسبت به افراد سایرگروه های با نیاز ویژه، بلکه نسبت به یکدیگر متفاوت مینماید. لذا در راستای تحقق عدالت تربیتی توصیه میشود، در انجام مداخلات و تعیین ویژگی عناصر برنامه درسی، بالاخص در دوره دبستان، نسبت به فهم و بهبود کیفیت تجربیات افرادآسیب دیدۀشنوایی در تسلط به قابلیت های پایۀ هیجان کارکردی در تعامل با بافت تحصیلی و خانوادگی توجه شود.