فرزانه ناهیدپور؛ منصور علی حمیدی؛ خدیجه زمانلو؛ مجید قلخانی
دوره 3، شماره 10 ، تیر 1392، ، صفحه 61-74
چکیده
یکی از مهمترین مشکلات افراد نابیناعدم سازگاری آنها با ناتوانیشان است. اگر فرد نابینا نتواند با شرایط خود و محیطش سازگار شود، احساس عدم امنیت و ناکامی خواهد کرد که همین امر میتواند باعث بروز رفتارهای ناسازگارانه در او شود. از اینرو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری بر افزایش سازگاری دانش ...
بیشتر
یکی از مهمترین مشکلات افراد نابیناعدم سازگاری آنها با ناتوانیشان است. اگر فرد نابینا نتواند با شرایط خود و محیطش سازگار شود، احساس عدم امنیت و ناکامی خواهد کرد که همین امر میتواند باعث بروز رفتارهای ناسازگارانه در او شود. از اینرو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری بر افزایش سازگاری دانش آموزان نابینا بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با یک گروه بود. به همینمنظور، با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 7 نفر از دانشآموز نابینا که با استفاده از پرسشنامه سازگاری نابینایان، ناسازگار تشخیص داده شده بودند، انتخاب گردیدند و در 10 جلسه مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری شرکت کردند. پس از پایان جلسههای مشاوره گروهی، شرکتکنندگان دوباره به پرسش نامه سازگاری پاسخ دادند. تحلیل یافتهها با استفاده از آزمون تی برای گروههای وابسته نشان داد که مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری در افزایش سازگاری عمومی، عاطفی، اجتماعی، و آموزشی دانشآموزان نابینا سودمند بوده است(01/0 P<). با توجه به یافتههای پژوهش می توان گفت رویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری روشی کارآمد در افزایش سازگاری دانشآموزان نابینا است.
نیلوفر میکاییلی؛ خدیجه زمانلو
دوره 2، شماره 5 ، فروردین 1391، ، صفحه 145-166
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع کودکآزاری و همچنین، پیشبینی آن از طریق بررسی متغیرهای افسردگی و اضطراب والدین، سبکهای دلبستگی و سلامت روانی نوجوانان پسر آنان میباشد. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانش آموزان پسر دورۀ راهنمایی شهر اردبیل بود. به منظور تعیین شیوع کودکآزاری یک مطالعه از نوع کاربردی و برای پیشبینی آن روش همبستگی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع کودکآزاری و همچنین، پیشبینی آن از طریق بررسی متغیرهای افسردگی و اضطراب والدین، سبکهای دلبستگی و سلامت روانی نوجوانان پسر آنان میباشد. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانش آموزان پسر دورۀ راهنمایی شهر اردبیل بود. به منظور تعیین شیوع کودکآزاری یک مطالعه از نوع کاربردی و برای پیشبینی آن روش همبستگی از نوع تحلیل ممیز به کار رفته است. 2000 دانشآموز به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای برای شیوع شناسی و از بین آنان 200 دانش آموز که بالاترین نمره و 200 دانش آموز که پایینترین نمره را گرفته بودند، برای آزمون فرضیهها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای ضربه کودکی (CTQ)، افسردگی بک، اضطراب اسپیل برگر، سبک دلبستگی هازان و شیور و مقیاس تجدیدنظر شده نود سؤالی علائم روانی (SCL 90 – R) میباشد. برای تحلیل دادهها علاوه بر روشهای آمار توصیفی، روش تحلیل ممیز نیز مورد استفاده قرار گرفت. براساس نتایج به طورکلی، 85/14درصد آزمودنیها در معرض کودک آزاری بالاتر از متوسط قرار گرفته بودند و کودکآزاری عاطفی شایعترین نوع بود. همچنین، کودک آزاری را میتوان از طریق متغیرهای افسردگی و اضطراب والدین، سبکهای دلبستگی و سلامت روانی فرزندان پیشبینی نمود. از سوی دیگر با توجه به اثرات مخرب کودک آزاری، با انجام دادن پژوهش و شناسایی عوامل پیشبینیکنندۀ آن میتوان اقدامات مداخلهای لازم را به منظور پیشگیری از وقوع آن انجام داد.