شرمین اسمعیلی انور؛ رضا قربان جهرمی؛ امین رفیعیپور؛ مهرداد ثابت
چکیده
چکیده پژوهش حاضر به شرح زیر می باشدچکیده: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته آموزشی تقویت غلبه طرفی بر مولفههای کارکردهای اجرایی و ادراک دیداری در کودکان با اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون به همراه گروه گواه بود. از میان کودکان مقطع ابتدایی از 7 تا 12 سال که در کلینیکهای روانشناسی شهر تهران در ...
بیشتر
چکیده پژوهش حاضر به شرح زیر می باشدچکیده: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته آموزشی تقویت غلبه طرفی بر مولفههای کارکردهای اجرایی و ادراک دیداری در کودکان با اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون به همراه گروه گواه بود. از میان کودکان مقطع ابتدایی از 7 تا 12 سال که در کلینیکهای روانشناسی شهر تهران در سال 1399 تشخیص اختلال یادگیری خاص گرفته بودند، به صورت غیرتصادفی در دسترس، ۳۰ نفر انتخاب و در دو گروه ۱۵ نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از آزمون دست برتری ادینبرگ، جدول عصبی-رشدی دلاکاتو، آزمون ادراک دیداری TVPS-R و پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف استفاده شد. نتایج نشان داد که بسته آموزشی تقویت غلبه طرفی بر کارکردهای اجرایی (01/0p< و 47/8=F) و ادراک دیداری )01/0p<و 20/10(F= کودکان با اختلال یادگیری خاص تاثیر داشته است. واژههای کلیدی: اختلالات یادگیری خاص، غلبه طرفی، کارکردهای اجرایی، ادراک دیداری، کودکان.
مرجان آل بهبهانی؛ مولود کیخسروانی؛ ناصر امینی؛ محمد نریمانی؛ بهنام الدین جامعی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ویبرواکوستیک و لگودرمانی بر پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال طبف اتیسم انجام شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه گواه و پیگیری یکماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل 85 کودک 12-6 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به دو مرکز توانبخشی اتیسم شهر تهران (مراکز ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ویبرواکوستیک و لگودرمانی بر پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال طبف اتیسم انجام شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه گواه و پیگیری یکماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل 85 کودک 12-6 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به دو مرکز توانبخشی اتیسم شهر تهران (مراکز شمیم و فریحا) در ششماهه اول سال 1398بودند. از بین آنها 30 نفر (21 پسر و 9 دختر) به روش نمونهگیری هدفمند، بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب و بهصورت تصادفی در سه گروه آزمایش (1و 2) و گواه، هر گروه 10 نفر جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، درمان ویبرواکوستیک را به مدت 12 جلسه (20 دقیقهای) و گروه آزمایش دوم، لگودرمانی را به مدت 12 جلسه (45 دقیقه ای)، دریافت کردند؛ گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه پرخاشگری کودکان شهیم (1385)، استفاده شد. به-منظور تحلیل دادهها از آزمونهای تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافتههای حاصل از پزوهش نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون، بین میانگین نمرات مؤلفههای پرخاشگری (پرخاشگری رابطه ای، کلامی و بدنی) افراد گروه آزمایش و گروه گواه در مرحله پسآزمون و پیگیری، تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین، یافتهها نشان داد که درمان ویبرواکوستیک نسبت به لگودرمانی بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به اتیسم کارآمدتر بود. نتایج این پژوهش نشان داد که توجه روانشناسان و مشاوران به مداخلات مناسب مانند درمان ویبرواکوستیک و لگو درمانی میتواند باعث کاهش رفتار پرخاشگرانه کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شود.
علیرضا سنگانی؛ نگین خوش وقت؛ علیرضا همایونی
چکیده
اختلال یادگیری، تحت تاثیر بسیاری از متغیرهای ارتباطی و معطوف به پردازشهای حسی در کودکان قرار دارد، بنابراین هدف این پژوهش تعیین نقش واسطهای الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوههای فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان بود. روش پژوهش همبستگی مبتنی بر مدل یابی از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال ...
بیشتر
اختلال یادگیری، تحت تاثیر بسیاری از متغیرهای ارتباطی و معطوف به پردازشهای حسی در کودکان قرار دارد، بنابراین هدف این پژوهش تعیین نقش واسطهای الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوههای فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان بود. روش پژوهش همبستگی مبتنی بر مدل یابی از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال یادگیری 7 تا 10 ساله در شهر تهران بودند، که با استفاده از روش کلاین (2010) تعداد 437 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مادران کودکان، پرسشنامه اختلال یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران (2011)، پروفایل حسی دان (1999) و پرسشنامه شیوههای فرزندپروری باومریند (۱۹۷۳) را تکمیل کردند و ارزیابی مدل با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. یافتهها نشان داد که الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوههای فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان نقشی واسطهای دارد و به طور کلی الگوهای پردازش حسی و شیوههای فرزندپروری توان پیش بینی (70/0=R2) از متغیر اختلال یادگیری را داشتند، این یافتهها حاکی از آن است که ایجاد اختلال یادگیری بسیار تحت تاثیر مستقیم شیوههای فرزندپروری والدین میباشد و الگوهای پردازش حسی اثری غیرمستقیم بر اختلال یادگیری دارند که می تواند تلویحات کاربردی بسیاری را به درمان گران در جهت بهبود اختلال یادگیری کودکان ارایه دهد.
سارا تکینی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش حبابهای فکر بر نظریه ذهن کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را 78 نفر از کودکان دختر 8 تا 12 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا مراجعه کننده به 2 مرکز درمانی شهر تهران (به آرا و دوست ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش حبابهای فکر بر نظریه ذهن کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را 78 نفر از کودکان دختر 8 تا 12 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا مراجعه کننده به 2 مرکز درمانی شهر تهران (به آرا و دوست اتیسم) در شش ماهه اول سال 1398 تشکیل دادند. از بین آنها 26 نفر به روش نمونهگیری دردسترس و با توجه به ملاکهای ورود و خروج به مطالعه، بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب و به-صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) گمارش شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزشی جبابهای فکر را در 8 جلسه 45 دقیقهای (در هرهفته یک جلسه) بهصورت انفرادی دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. بهمنظور جمعآوری اطلاعات از آزمون نظریه ذهن استیممن (1999)، استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تکمتغیره تحلیل شد. یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون، بین میانگین نمرات پسآزمون افراد گروههای آزمایش و کنترل در نظریه ذهن تفاوت معناداری وجود داشت. باتوجه به نتایج پژوهش، کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در کسب نظریه ذهن دچار مشکل هستند و رویکرد حبابهای فکر میتواند از طریق تکالیف باورهای غلط به بهبود و تسریع رشد نظریه ذهن کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم مؤثر باشد.
سید سمیرا مدنی؛ حمید علیزاده؛ نور علی فرخی؛ الهام حکیمی راد
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه آموزش بازداری پاسخ ، توجه پایدار و به روز رسانی و بررسی تأثیر آن بر نشانههای اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی کودکان انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی در سال تحصیلی 95- 96 مدارس منطقه ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه آموزش بازداری پاسخ ، توجه پایدار و به روز رسانی و بررسی تأثیر آن بر نشانههای اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی کودکان انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی در سال تحصیلی 95- 96 مدارس منطقه 1 ، منطقه 4 و کلینیک روان شناسی منطقه3 تهران بود. بعد از انتخاب 30 آزمودنی واجد شرایط به عنوان نمونه پژوهش، به شیوه تصادفی 15 کودک در گروه آزمایش و 15 کودک در گروه گواه قرار گرفتند. به منظور بررسی نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی کودکان از پرسش نامه تشخیصی اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و برای ارزیابی کارکرد های اجرایی کودکان از آزمون های ان بک ، (CPT) ، آزمون برو- نرو استفاده شد. این برنامه توسط پژوهشگران طراحی شد و کودکان گروه آزمایشی در این برنامه16 جلسه ایی شرکت کردند و کودکان گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. نتایج داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و آزمون تی نشان داد که بین میانگین نمره های گروه آزمایشی و گواه در نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که برنامه آموزشی بازداری پاسخ، توجه پایدار و به روز رسانی باعث کاهش معنی دار نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی در کودکان گروه آزمایشی شده است.
کامبیز پوشنه؛ نجمه صیام؛ مهیا عابدی کوپایی
دوره 4، شماره 16 ، دی 1393، ، صفحه 1-19
چکیده
هدف پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش تقلید متقابل بر بهبود نشانگان کودکان با اختلال درخودماندگی بود. بدین منظوربا استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 24 کودک با اختلال درخودماندگی( 30 تا 54 ماهه ) از یک مرکز توانبخشی و نگهداری کودکان درخودمانده انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش تقلید متقابل بر بهبود نشانگان کودکان با اختلال درخودماندگی بود. بدین منظوربا استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 24 کودک با اختلال درخودماندگی( 30 تا 54 ماهه ) از یک مرکز توانبخشی و نگهداری کودکان درخودمانده انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش آموزش تقلید متقابل را طی70جلسه( 3روز در هفته و هر جلسه 20 دقیقهای )دریافت کردند. در این پژوهش از آزمون گارز به عنوان پیشآزمون و پسآزمون استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس دادهها نشان داد که آموزش تقلید متقابل بر بهبود نشانگان کودکان با درخودماندگی گروه آزمایش تاثیر معنی دار داشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت روش آموزش تقلید متقابل منجر به بهبود نشانگان(تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتارکلیشهای) در کودکان درخودمانده میشود. به بیان دیگر مداخله رفتاری ـ طبیعی به عنوان یک درمان انتخابی جدید و بالقوه مهم برای کودکان درخودمانده موثر است.
وحید نجاتی؛ سارا آقایی ثابت؛ مهدیس مقصودلو
دوره 4، شماره 14 ، تیر 1393، ، صفحه 1-18
چکیده
برتری طرفی یکی از شاخصهایتحول مغز طبیعی است و در آسیبهای تحولی مغز این شاخص تغیر میکند. هدف پژوهش حاضربررسی الگوی جانبی شدن در کودکان با و بدون اختلالهای یادگیری بود.پژوهشحاضر ازنوع علمی- مقایسهای بود. در این مطالعه 20 کودک مبتلا بااختلالهای یادگیری از بینکودکان مراجعهکننده به کلینیکدرمان اختلالهاییادگیری در شهر تهران ...
بیشتر
برتری طرفی یکی از شاخصهایتحول مغز طبیعی است و در آسیبهای تحولی مغز این شاخص تغیر میکند. هدف پژوهش حاضربررسی الگوی جانبی شدن در کودکان با و بدون اختلالهای یادگیری بود.پژوهشحاضر ازنوع علمی- مقایسهای بود. در این مطالعه 20 کودک مبتلا بااختلالهای یادگیری از بینکودکان مراجعهکننده به کلینیکدرمان اختلالهاییادگیری در شهر تهران انتخاب شدندو 20 کودک عادی از لحاظ سن وهوشبهر با گروه آزمایش همتا شدند.همهشرکتکنندگان با استفاده از آزمون شنود دو گوشی و آزمون ضربه زدن مورد ارزیابیقرار گرفتند. دادههای گردآوریشده با استفاده از آزمونهای تی مستقل، تی وابسته وهمبستگی مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج نشان داد که در هردو گروه گوش راست نسبت به گوش چپ برتری دارد اما میزان این برتری در کودکان دارایرشد عادی به طور معناداری بیشتر از گروه آزمایش بود.نتایج هیچگونههمبستگی بین عاملهای برتری دستی و طرفی شدن زبان نشان نداد.بر اساس یافتههای پژوهش حاضرنتیجهگیری میشود که در کودکان با اختلالهای یادگیرینارساییهاییدر جانبی شدن مغز وجود دارد.
منصور بیرامی؛ تورج هاشمی نصرت آباد؛ یزدان موحدی؛ رباب بشارت؛ سجاد کوه پیما
دوره 4، شماره 13 ، فروردین 1393، ، صفحه 29-46
چکیده
برخی پژوهشها نشان دادهاند والدین کودکان اتیستیک و کمتوانذهنی، کیفیت خواب ضعیفی دارند، بر همین اساس هدف پژوهش حاضر مقایسه کیفیت خواب در والدین کودکان اتیستیک، کمتوانذهنی و عادی شهر تبریز بود. 45 نفر از والدین سه گروه (هر گروه 15 نفر) به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. والدین کودکان عادی از طریق همتا سازی با گروههای ...
بیشتر
برخی پژوهشها نشان دادهاند والدین کودکان اتیستیک و کمتوانذهنی، کیفیت خواب ضعیفی دارند، بر همین اساس هدف پژوهش حاضر مقایسه کیفیت خواب در والدین کودکان اتیستیک، کمتوانذهنی و عادی شهر تبریز بود. 45 نفر از والدین سه گروه (هر گروه 15 نفر) به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. والدین کودکان عادی از طریق همتا سازی با گروههای بالینی انتخاب شدند. پرسشنامه کیفیت خواب (PSQI) جهت جمعآوری دادهها استفاده گردید و دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و آزمون تعقیبی LSD مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد والدین کودکان اتیستیک بدترین کیفیت خواب را نسبت به دو گروه دیگر دارند، بعد از آنها والدین کودکان کمتوانذهنی کیفیت خواب ضعیفتری نسبت به والدین کودکان عادی داشتند. در مؤلفههای اختلال خواب و مصرف دارو تفاوت دو گروه اتیستیک و کمتوانذهنی معنیدار نشد. والدین کودکان کمتوانذهنی و عادی در مؤلفههای کیفیت ذهنی خواب، مصرف دارو و کفایت خواب تفاوت معناداری باهم نداشتند. با توجه به این یافتهها، والدین کودکان اتیستیک و کمتوانذهنی نسبت به والدین کودکان عادی از کیفیت خواب پایین تری برخوردارند.
محسن امیری
دوره 3، شماره 12 ، دی 1392، ، صفحه 1-26
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مادران با رویکرد آدلر-درایکورس بر کاهش علائم مثبت و منفی اختلال نارساییتوجه-بیشفعالی و افزایش عملکرد رفتاری، فرزندانشان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی دارای طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. ازاینرو تعداد 24 نفر از مادرانی که فرزندانشان با استفاده از معرفی معلمان، پرسشنامه کانرز ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مادران با رویکرد آدلر-درایکورس بر کاهش علائم مثبت و منفی اختلال نارساییتوجه-بیشفعالی و افزایش عملکرد رفتاری، فرزندانشان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی دارای طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. ازاینرو تعداد 24 نفر از مادرانی که فرزندانشان با استفاده از معرفی معلمان، پرسشنامه کانرز و مصاحبه تشخیصی دارای این اختلال تشخیص دادهشده بودند بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه مرضی کودکانCSI-4، مقیاس درجهبندی کانرز والدین و پرسشنامه عملکرد رفتاری کودکان بود. آموزش مادران با رویکرد آدلر-درایکورس در قالب 10 جلسه نوددقیقهای در گروه آزمایشی اجرا شد. در پایان دو گروه آزمایشی و کنترل پرسشنامههای یادشده را بهعنوان پسآزمون تکمیل کردند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج بیانگر تأثیر کاربندی آزمایشی برافزایش عملکرد رفتاری (05/0P<) و همچنین نشانگر تأثیر کاربندی در کاهش، علائم اختلال نارساییتوجه-بیشفعالی ترکیبی و بیشفعالی (05/0P<) کودکان گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بود اما هیچ تأثیری را بر علائم نارساییتوجه این کودکان نشان نداد. بهطورکلی یافتهها نشان میدهند که آموزش والدین به شیوه آدلر-درایکورسی، مشکلات رفتاری فرزندان را کاهش داده و سبب کاهش نشانههای مرضی کودکان با اختلال نارساییتوجه-بیشفعالی میشود.
اسدالله صادق خانی؛ مهناز علی اکبری دهکردی؛ علی اصغر کاکو جویباری
دوره 2، شماره 6 ، تیر 1391، ، صفحه 95-114
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شیوههای فرزندپروری مادران بر ابتلای دانش آموزان پسر دورة ابتدایی به اختلال لجبازی - نافرمانی است. روش: مطالعة حاضر از نوع کاربردی و شیوة انجام گرفتن آن زمینه ای است. جامعة آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان پسر دورة ابتدایی شهرستان ایلام بود و نمونه ای به حجم 60 نفر از مادران کودکان دارای اختلال لجبازی- ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شیوههای فرزندپروری مادران بر ابتلای دانش آموزان پسر دورة ابتدایی به اختلال لجبازی - نافرمانی است. روش: مطالعة حاضر از نوع کاربردی و شیوة انجام گرفتن آن زمینه ای است. جامعة آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان پسر دورة ابتدایی شهرستان ایلام بود و نمونه ای به حجم 60 نفر از مادران کودکان دارای اختلال لجبازی- نافرمانی و مادران کودکان عادی انتخاب گردید و از لحاظ سن، سطح تحصیلات و وضعیت اقتصادی همتاسازی شدند. از فهرست رفتاری کودک (فرم گزارش والدین CBCL و فرم معلم TRF) به عنوان ابزار غربالگری و پرسشنامة شیوههای فرزندپروری دیانا بام ریند برای بررسی شیوههای فرزندپروری مادران استفاده گردید. یافته ها: یافته های این پژوهش بیانگر آن بود که بین شیوههای فرزندپروری مادران گروه های پژوهش در الگوهای تربیتی مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیرانه در سطح ( 05/0 p< ) تفاوت معنیدار وجود دارند. مادران کودکان با اختلال لجبازی- نافرمانی نسبت به مادران کودکان عادی بیشتر از شیوة فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه و کمتر از شیوة فرزندپروری مقتدرانه استفاده می کنند. نتیجه گیری: شیوههایی که والدین در تربیت فرزندان خود بهکار میگیرند، نقش اساسی در تأمین سلامت روانی فرزندان آنها دارد، در سایة ارتباط سالم است که میتوان نیازهای فرزندان را شناخت و نسبت به تامین و ارضای آنها همت گماشت. بنابراین ضروری است که توجه بیشتری به اثرات این گونه سبک ها و پیامد های آن شود. لذا پیشنهاد می شود والدین را نسبت به شیوةهای فرزندپروری و اثرات هر یک از آنها بر فرزندان، آگاه کرد.