قربان همتی علمدارلو؛ عباسعلی حسین خانزاده؛ محبوبه طاهر؛ محمدصادق ارجمندی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تصورات یادگیری وعادتهای مطالعه دانشجویان با استعداهای درخشان و دانشجویان عادیانجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسهای بود. جامعة آماری شامل همه دانشجویان با استعدادهای درخشان و عادی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 91-1390 بودند که از بین آنها نمونهای به حجم 242 نفر (141 نفر دانشجوی با استعدادهای درخشان ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تصورات یادگیری وعادتهای مطالعه دانشجویان با استعداهای درخشان و دانشجویان عادیانجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسهای بود. جامعة آماری شامل همه دانشجویان با استعدادهای درخشان و عادی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 91-1390 بودند که از بین آنها نمونهای به حجم 242 نفر (141 نفر دانشجوی با استعدادهای درخشان و 141 نفر دانشجوی عادی) به روش هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامههای تصورات یادگیری (پردی و هاتی، 2002) و عادتهای مطالعه (پالسانی و شارما، 1989) پاسخ دادند. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین دو گروه از نظر تصورات یادگیری کلی تفاوت معنیداری وجود ندارد (05/0P>). با وجود این، میانگین نمره دانشجویان عادی در خردهمقیاسهای یادگیری به عنوان به دست آوردن اطلاعات، یادگیری به عنوان یادآوری و استفاده از اطلاعات، به طور معنیدار بالاتر از دانشجویان با استعدادهای درخشان بود (05/0P<)، میانگین نمره دانشجویان با استعدادهای درخشان در خردهمقیاسهای یادگیری به عنوان تغییر شخصی، یادگیری به عنوان فرآیندی که به زمان و مکان محدود نیست و یادگیری به عنوان رشد قابلیت اجتماعی به طور معنیدار بالاتر از دانشجویان عادی بود (01/0P<) و در خردهمقیاس یادگیری به عنوان وظیفه بین دو گروه تفاوت معنیداری مشاهده نشد (05/0P>). افزون بر این یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین نمره عادتهای مطالعه کلی دانشجویان با استعدادهای درخشان به طور معنیدار بالاتر از دانشجویان عادی است (01/0P<). همچنین در خردهمقیاسهای تقسیمبندی زمان، وضعیت فیزیکی، توانایی خواندن، یادداشت کردن و انگیزش یادگیری میانگین نمره دانشجویان با استعدادهای درخشان به طور معنیدار بالاتر از دانشجویان عادی بود (01/0P<) اما در خردهمقیاسهای حافظه، برگزاری امتحانات و تندرستی بین دو گروه تفاوت معنیداری دیده نشد (05/0P>). با توجه به یافتههای به دست آمده میتوان گفت که عادتهای مطالعه مناسب مستلزم تصورات یادگیری عمیقتر است. بنابراین پیشنهاد میشود آموزش و یادگیری کاربردیتر شود تا تصورات یادگیری دانشجویان عمیقتر شود و از این طریق عادتهای مطالعه آنها بهبود یابد.