علی شریفی؛ حمید علیزاده؛ باقر غباری بناب؛ نور علی فرخی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی نیمرخ عملکردی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی، کودکان با اختلال یادگیری و کودکان با شرایط همبود اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی و اختلال یادگیری در انواع حافظه و توجه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پس-رویدادی بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 30 دانشآموز عادی، 30 دانشآموز ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف بررسی نیمرخ عملکردی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی، کودکان با اختلال یادگیری و کودکان با شرایط همبود اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی و اختلال یادگیری در انواع حافظه و توجه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پس-رویدادی بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 30 دانشآموز عادی، 30 دانشآموز دارای اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی، 30 دانشآموز دارای اختلال یادگیری و 30 دانشآموز با شرایط همبود پس از شناسایی، ارزیابی و تشخیص؛ در انواع مولفه های حافظه و توجه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی شفه به همراه رسم نیمرخ عملکرد گروه ها به منظور تحلیل داده های گردآوری شده استفاده شد. نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین عملکرد کودکان عادی با هر سه گروه کودکان دارای اختلال در همه زیر نوعهای حافظه و توجه بود (01/0 > p). همچنین ضعیفترین عملکرد در کارکرد حافظه متعلق به گروه همبود و ضعیفترین عملکرد در زیر مقیاسهای توجه نیز در گروه کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مشاهده شد. همچنین مقایسه دو به دویی در همه مولفه ها حاکی از وجود تفاوت بین چهار گروه بود. با توجه به این یافتهها به نظر میرسد که همراه بودن دو اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی و اختلال یادگیری میتواند ضعف بیشتر در عملکردهای مبتنی بر حافظه را برای فرد به همراه داشته باشد هرچند این همبودی درزمینهٔ توجه نقش تعدیلکننده داشته و میتواند منجر به بهبود عملکرد فرد با اختلال همبود در مقایسه با زمانی شود که فرد تنها اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی را دارد.
یوسف دهقانی؛ صادق حکمتیان فرد
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد توجه و بازداری پاسخ در دانشآموزان دارای اختلال ریاضی است. این پژوهش از طرح شبهآزمایشی پیشآزمون پسآزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشآموزان دچار اختلال یادگیری ریاضی مراجعه کننده به مرکز ناتوانی یادگیری آموزش و پرورش شهر بوشهر ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد توجه و بازداری پاسخ در دانشآموزان دارای اختلال ریاضی است. این پژوهش از طرح شبهآزمایشی پیشآزمون پسآزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشآموزان دچار اختلال یادگیری ریاضی مراجعه کننده به مرکز ناتوانی یادگیری آموزش و پرورش شهر بوشهر به تعداد 143 نفر در سال تحصیلی 98-1397 بود. از میان آنها به روش نمونهگیری در دسترس 40 نفر که ویژگیهای لازم بر اساس آزمون تشخیص اختلال ریاضی ملکپور (۱۳۷۳)، آزمون وکسلر و ملاکهای ویرایش پنجم کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی را داشتند فهرست شدند و سپس در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارش شدند. برای سنجش عملکرد توجه، از خرده مقیاس خطای حذف آزمون عملکرد پیوستة TOVA (رازولد، میرسکی، ساراسون، برانسوم و بک، ۱۹۵۶) و برای ارزیابی عملکرد بازداری پاسخ از خرده مقیاس خطای ارتکاب آزمون TOVA (رازولد، و همکاران، ۱۹۵۶) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت یازده جلسه 60 دقیقهای و بهصورت گروهی تحت آموزش قرار گرفت. دادههای حاصل از پژوهش با آزمون تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد آموزش کارکردهای اجرایی در گروه آزمایش موجب بهبود عملکرد توجه و بازداری پاسخ شده است و این تاثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار ماند (۰۵/0˂P). با توجه به یافتههای بهدستآمده از مطالعه حاضر میتوان نتیجهگیری کرد که آموزش کارکردهای اجرایی میتواند به عنوان یک روش مداخلهای در بازداری و بهبود عملکرد توجه دانشآموزان با اختلال یادگیری ریاضی استفاده شود
بهاره برزگر؛ وحید نجاتی؛ حمیدرضا پوراعتماد
دوره 4، شماره 15 ، مهر 1393، ، صفحه 1-16
چکیده
کودکان اتیستیک به دنیای مجازی بیش از دنیای واقعی علاقه دارند. پژوهش حاضر به منظور بررسی تفاوت توجه به چهرههای هیجانی واقعی و گرافیکی در کودکان اتیستیک و عادی انجام گردید. در این مطالعه مقطعی جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان اتیستیک با عملکرد بالا در شهر تهران بودند. 60 کودک و نوجوان (30 نفر مبتلا به اتیسم و 30 نفر عادی) با میانگین سنی 70/9 ...
بیشتر
کودکان اتیستیک به دنیای مجازی بیش از دنیای واقعی علاقه دارند. پژوهش حاضر به منظور بررسی تفاوت توجه به چهرههای هیجانی واقعی و گرافیکی در کودکان اتیستیک و عادی انجام گردید. در این مطالعه مقطعی جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان اتیستیک با عملکرد بالا در شهر تهران بودند. 60 کودک و نوجوان (30 نفر مبتلا به اتیسم و 30 نفر عادی) با میانگین سنی 70/9 و انحراف معیار 45/2 سال به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش آزمون نرمافزاری داتپروب تصویری بود. دادهها به وسیله آزمون تحلیل واریانس آمیخته و نرمافزار spss تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دو گروه کودکان عادی و اتیستیک از نظر پاسخ و زمان واکنش به چهرههای واقعی و گرافیکی تفاوتی نداشتند. صورتهای واقعی در هر دو گروه موجب تخصیص توجه بیشتر میشدند. چهرههای گرافیکی نیز همانند چهرههای هیجانی موجب جلب توجه در کودکان اتیستیک میشوند. به نظر میرسد تفاوتهای پردازشی دو گروه در چهره مربوط به مراحل پردازشی پایانی تر باشد.