عطیه حاجی بابایی راوندی؛ پریسا تجلی؛ افسانه قنبری پناه؛ منصوره شهریاری احمدی
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت و مهارتهای تحمل پریشانی بر بهزیستی روانشناختی مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل تمامی مادران کودکان ۷ تا 11 ساله با تشخیص اختلال توجه ـ ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت و مهارتهای تحمل پریشانی بر بهزیستی روانشناختی مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل تمامی مادران کودکان ۷ تا 11 ساله با تشخیص اختلال توجه ـ بیش فعالی (بیش فعالی غالب) در سال تحصیلی 1400-1401 شهر تهران بود. حجم نمونه شامل 45 دانشآموز بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند (15 نفر گروه آزمایشی اول، 15 نفر گروه آزمایشی دوم و 15 نفر گروه کنترل). برای گروه آزمایشی اول، برنامه آموزش فرزندپروری مثبت و برای گروه آزمایشی دوم، برنامه آموزش تحمل پریشانی اجرا شد درحالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989) بود. نتایج نشان داد هر دو مداخله بر بهبود بهزیستی روانشناختی مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی اثر داشتهاند، اثرات آنها در مرحلة پیگیری نیز ماندگار است و تفاوت بین میانگینهای گروههای آزمایش با کنترل معنیدار است (001/0P<). شواهد به دست آمده نشان میدهد که برنامه فرزندپروری مثبت و مهارتهای تحمل پریشانی در افزایش بهزیستی روانشناختی مادران مؤثر هستند و تفاوت بین گروههای فرزندپروری مثبت و مهارتهای تحمل پریشانی معنیدار نیست (05/0<P). درمجموع میتوان نتیجهگرفت برنامه فرزندپروری مثبت و مهارتهای تحمل پریشانی میتواند منجر به بهبود بهزیستی روانشناختی مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی گردد.
مریم خسروانی شایان؛ عبدالله شفیع آبادی؛ مختار عارفی؛ حسن امیری
چکیده
تالاسمی روبه افزایش است و مطالعه علمی آن جهت شناخت بیشتر این بیماری غیر واگیر و به کارگیری مؤثرترین مداخلات درمانی اجتناب ناپذیر است. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسۀ اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر بهزیستی روانشناختی بیماران تالاسمی شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، ...
بیشتر
تالاسمی روبه افزایش است و مطالعه علمی آن جهت شناخت بیشتر این بیماری غیر واگیر و به کارگیری مؤثرترین مداخلات درمانی اجتناب ناپذیر است. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسۀ اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر بهزیستی روانشناختی بیماران تالاسمی شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری 317 بیمار تالاسمی بودند که 45 نفر از آنها با روش نمونهگیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفره) و یک گروه گواه (15 نفر) جایگذاری شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف(1980) بود که اعتبار آن با دیدگاه صاحب نظران و پایایی با آزمون آلفای کرونباخ(90/0) حاصل شدند. برای تحلیل دادهها نیز از آماره توصیفی و استنباطی تحلیل کواریانس با نرم افزار Spss24 استفاده شد. گروه آزمایش اول تحت مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش،گروه آزمایش دوم تحت مداخله درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. نتایج حاکی از این بود که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر بهزیستی روانشناختی بیماران تالاسمی مؤثرند(05/0>P). همچنین بیمارانی که تحت درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بودند نسبت به درمان شناختی رفتاری، بهزیستی روانشناختی بالاتری از خود نشان دادند(05/0>P). نتایج نشان داد برای افزایش کیفیت روحیات روان شناختی بیماران تالاسمی، مداخله درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش نسبت به درمان شناختی- رفتاری اثربخشتر است.
مریم صف آرا؛ محمد بخشی زاده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش بخشودگی بر بهزیستی روانشناختی و شادکامی مادران دانش آموزان دارای اختلال خاص یادگیری شهر طبس انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون دوگروهی است. جامعه ی آماری کلیه مادران دارای کودکان مبتلابه اختلال خاص یادگیری در سال تحصیلی 1396-1395 در شهر طبس بودند. بهمنظور ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش بخشودگی بر بهزیستی روانشناختی و شادکامی مادران دانش آموزان دارای اختلال خاص یادگیری شهر طبس انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون دوگروهی است. جامعه ی آماری کلیه مادران دارای کودکان مبتلابه اختلال خاص یادگیری در سال تحصیلی 1396-1395 در شهر طبس بودند. بهمنظور جمعآوری دادهها، نمونهای شامل 30 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده جهت دستیابی به اهداف پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه پرسشنامه شادکامی آکسفورد (هیل و آرگایل،2002) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، جهت تحلیل داده، از روشهای آمار توصیفی مانند محاسبه میانگین، انحراف معیار و آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد، میانگین گروه آزمایش در مولفه های بهزیستی روانشناختی و شادکامی نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است. نتیجه گیری: می توان گفت که آموزش بخشودگی بر بهزیستی روانشناختی و شادکامی مادران دانش آموزان دارای اختلال خاص یادگیری موثر بوده است، لذا نتایج نمایانگر افقهای تازهای در مداخلات بالینی است و میتوان از آن به عنوان یک روش مداخلهای موثر سود جست.
زهره حسین زاده؛ علیرضا کاکاوند؛ عبدالجواد احمدی
چکیده
چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای ذهنآگاهی مادر و تابآوری خانواده در رابطهی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلالهای طیف اوتیسم و بهزیستی روانشناختی مادر بود. جامعه آماری شامل مادرانِ کودکان دارای اختلالهای طیف اوتیسم در دامنهی سنی 3 تا 16 سال شهرهای تهران، کرج و قزوین بودند که از بین آنها 170 نفر با روش نمونهگیری ...
بیشتر
چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای ذهنآگاهی مادر و تابآوری خانواده در رابطهی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلالهای طیف اوتیسم و بهزیستی روانشناختی مادر بود. جامعه آماری شامل مادرانِ کودکان دارای اختلالهای طیف اوتیسم در دامنهی سنی 3 تا 16 سال شهرهای تهران، کرج و قزوین بودند که از بین آنها 170 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامههای بررسی مشکلات و نقاط قوت کودک، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف، پرسشنامه پنجوجهی ذهنآگاهی و پرسشنامهی تابآوری خانواده برای سنجش استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دو متغیر ذهنآگاهی و تابآوری خانواده در رابطهی بین متغیرهای پیشبین (مشکلات رفتاری کودک دارای اختلالهای طیف اوتیسم) و ملاک (بهزیستی روانشناختی مادر) نقش واسطهای ایفا میکنند. با توجه به نتایج پیشنهاد میشود متخصصان این حوزه در اقدام برای مداخلههای درمانی، توجه خود را علاوه بر راهکارهای متمرکز بر کودک دارای اختلالهای طیف اوتیسم، بر شرایط سلامت روانی والدین، محیط خانواده، منابع موجود در جامعه و سایر عوامل مربوط به بافت زندگی کودک نیز معطوف کنند.