مقاله پژوهشی
حانیه محمدی؛ زهرا نادری نوبندگانی؛ سمانه اسعدی؛ طاهره صادقیه
چکیده
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجیگری ابعاد ظرفیت تاملی والدین در رابطه بین سبکهای دلبستگی ناایمن و استرس والدگری در والدین دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری و جامعه پژوهش شامل والدین دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی شهر یزد در سال 1401 بودند که از این بین ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجیگری ابعاد ظرفیت تاملی والدین در رابطه بین سبکهای دلبستگی ناایمن و استرس والدگری در والدین دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری و جامعه پژوهش شامل والدین دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی شهر یزد در سال 1401 بودند که از این بین نمونه ای به تعداد 295 پدر و مادر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های تجربهی روابط نزدیک برنان و همکاران (1998)، ظرفیت تاملی والدین لویتن و همکاران (a2017) و استرس والدگری آبدین (1995) پاسخ دادند. سپس داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل مسیر و تجزیه و تحلیل چند گروهی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده های حاصل از پژوهش نشان داد در هر دو گروه مادران و پدران، پیش ذهنی سازی می تواند، نقش میانجی گری را در رابطه ی بین سبک دلبستگی اضطرابی و استرس والدگری در پدران و مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی ایفا کند. همچنین تجزیه و تحلیل چندگروهی نقش جنسیت والدین را تایید کرد. چنانکه در تفاوت این دو گروه، مسیر دلبستگی اجتنابی به استرس والدگری گروه مادران برخلاف گروه پدران معنادار شد. با توجه به یافته ها می توان بیان کرد، در هر دو گروه مادران و پدران دلبستگی اضطرابی نقش مهمی در افزایش پیش ذهنی سازی در مورد کودکان دارای اختلال دارد و از این طریق استرس والدگری را افزایش می-دهد.
مقاله پژوهشی
مرضیه اسلامیان؛ سید رسول عمادی
چکیده
اختلالهای یادگیری باعث بروز چالشهای متعددی در حوزه تحصیلی دانشآموزان شده و بر عملکرد تحصیلی و اجتماعی کودکان اثر منفی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش تکلیف محور بر مهارت خواندن و نوشتن دانشآموزان با اختلال یادگیری بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل ...
بیشتر
اختلالهای یادگیری باعث بروز چالشهای متعددی در حوزه تحصیلی دانشآموزان شده و بر عملکرد تحصیلی و اجتماعی کودکان اثر منفی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش تکلیف محور بر مهارت خواندن و نوشتن دانشآموزان با اختلال یادگیری بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشآموزان پایه سوم ابتدائی دارای اختلال یادگیری شهرستان اسلامآباد غرب (استان کرمانشاه) بود. از بین دانشآموزان پایه سوم نمونهای هدفمند به تعداد 34 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(17 نفر) و گواه (17 نفر) جایگذاری شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون خواندن کرمینوری و مرادی (1384) و آزمون نوشتن محقق ساخته (1397) بود. برای گروه آزمایش 11 جلسه تدریس و تمرین به صورت تکلیفمحور، اجرا شد و گروه گواه در صف انتظار باقی ماند. نتایج پژوهش نشان داد آموزش تکلیفمحور بر مهارت خواندن و نوشتن دانشآموزان با اختلال یادگیری تأثیر معناداری داشت. بر اساس نتایج میتوان گفت که آموزش تکلیفمحور باعث بهبود و پیشرفت مهارت خواندن و نوشتن دانشآموزان با اختلال یادگیری شد. از این رو پیشنهاد میشود معلمان دوره ابتدایی از روش آموزش تکلیفمحور برای دانشآموزانی که دارای اختلال خواندن و نوشتن هستند، استفاده کنند.
مقاله پژوهشی
زهرا نقش؛ مهدی برزگر بفرویی؛ محمد شفیعی؛ یاسر حیدری
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی دانشآموزان مبتلا به افسردگی بود. پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر افسرده مراجعهکننده به هسته مشاوره آموزش و پرورش شهر پلدختر در سال1399 -1398 تشکیل میدادند. ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی دانشآموزان مبتلا به افسردگی بود. پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر افسرده مراجعهکننده به هسته مشاوره آموزش و پرورش شهر پلدختر در سال1399 -1398 تشکیل میدادند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 30 نفر از آنها (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) پس از تشخیص اختلال افسردگی و سپس مصاحبه بالینی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری در این پژوهش، پرسشنامههای افسردگی بک- ویرایش دوم، بهزیستی ذهنی تانت و همکاران و کفایت اجتماعی فلنر و همکاران بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه یک ساعته، هفتهای یک جلسه تحت آموزش خوددلسوزی شناختی قرار گرفت. بعد از اتمام جلسات آموزشی، از هر دو گروه آزمایش و کنترل پسآزمون و مجدداً دو ماه بعد، از هر دو دو گروه پیگیری به عمل آمد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. در گروه آزمایش افزایش معنیداری در بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی بعد از دریافت آموزش مشاهده شد، این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. باتوجه به نتایج حاصله، آموزش خوددلسوزی شناختی برای افزایش میزان بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی در دانشآموزان مبتلا به اختلال افسردگی توصیه میشود.
مقاله پژوهشی
فاطمه یاوری؛ فریده سجادی پور
چکیده
هدف:پژوهش حاضر باهدف غنیسازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوریهای دیجیتال و بررسی تأثیر آن بر نشخوار فکری و روابط بین فردی کودکان دختر مرکز شبانهروزی بهزیستی رضوانشهر در سال تحصیلی 1401-1400 انجام شد.روشها: در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را ...
بیشتر
هدف:پژوهش حاضر باهدف غنیسازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوریهای دیجیتال و بررسی تأثیر آن بر نشخوار فکری و روابط بین فردی کودکان دختر مرکز شبانهروزی بهزیستی رضوانشهر در سال تحصیلی 1401-1400 انجام شد.روشها: در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمام کودکان 9 تا 12 ساله ساکن در مرکز شبانهروزی بهزیستی دخترانه رضوانشهر تشکیل دادند. گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقهای برنامه فلسفه برای کودکان با غنیسازی فناوریهای دیجیتال شرکت کردند و گروه کنترل بهصورت حضوری آموزش دیدند. همتاسازی گروهها بر اساس سن و پایه تحصیلی صورت پذیرفت. میانگین سنی گروه آزمایش 10/11 و گروه کنترل 20/11 بود. یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد با فرض همراه کردن متغیر پیشآزمون بین میانگین نمرات نشخوار فکری و روابط بین فردی دو گروه در مرحله پسآزمون تفاوت معنادار وجود دارد (001/P<)؛ نتایج تجزیهوتحلیل دادهها بیانگر آن است که غنیسازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوریهای دیجیتال بر کاهش نشخوار فکری و بهبود روابط بین فردی تأثیر معنادار دارد (05/0P<). نتیجهگیری: مداخله انجام شده موجب غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان شده بود که این امر به فراگیران کمک کرد تا به صورت عمیق تری درگیر فرایند یادگیری شوند و نهایتا اثربخشی قابل قبولی بر کاهش نشخوار فکری و بهبود روابط میان فردی آنان داشت.
مقاله پژوهشی
عسگر علیمحمدی؛ کریم عبدالمحمدی؛ ابوالفضل قدمی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس درجهبندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم در دانشآموزان با مشکلات رفتاری بروننمود انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی- هنجاریابی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانشآموزان پسر با مشکلات رفتاری بروننمود 7 تا 12 ساله استان آذربایجان شرقی تشکیل ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس درجهبندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم در دانشآموزان با مشکلات رفتاری بروننمود انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی- هنجاریابی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانشآموزان پسر با مشکلات رفتاری بروننمود 7 تا 12 ساله استان آذربایجان شرقی تشکیل میدادند که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. برای انتخاب نمونه ابتدا دانشآموزان با مشکلات رفتاری بروننمود شناسایی شدند. سپس والدین آنها فرم والد مقیاس درجهبندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم و پرسشنامه عصب- روانشناختی کولیج (2002) را تکمیل کردند که در نهایت تحلیل با 599 نفر انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها ضریب آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی تاییدی و روایی ملاکی به کارگرفته شد. نتایج نشان داد که مقیاس درجهبندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم از پایایی و روایی مناسبی برخوردار است. بنابراین، میتوان از این مقیاس جهت ارزیابی کارکردهای اجرایی در دانشآموزان با مشکلات رفتاری بروننمود استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
فرخ لقا عکافی بروجنی؛ معصومه بهبودی؛ فریده دوکانه ای فرد
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری بر ویژگیهای شخصیتی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. این مطالعه یک پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل بود. 45 مادر دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسم به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری بر ویژگیهای شخصیتی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. این مطالعه یک پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل بود. 45 مادر دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسم به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور مساوی و تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروههای آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای به تفکیک تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند، درحالی که اعضای گروه کنترل در این برنامهها شرکت نکردند. آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت (1987) مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس تکمتغیری و چندمتغیری تحلیل شدند. یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ویژگی برونگرایی و درمان شناختی- رفتاری بر ویژگی مسئولیتپذیری این گروه از افراد موثر بوده است (01/0P<). همچنین، بررسی تفاوت میان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری نشان داد میان تاثیرگذاری این دو روش درمانی بر ویژگیهای شخصیتی برونگرائی و مسئولیتپذیری تفاوت معناداری وجود داشت (05/0P<). از یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که برنامههای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری می-توانند نقش مهمی در تعدیل ویژگیهای شخصیتی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ایفا کنند.
مقاله پژوهشی
مظهر بابائی؛ پرستو صالحی
چکیده
ناآگاهی معلمان از چالشها و نیازهای متفاوت آموزشی دانشآموزان با آسیب شنوایی، مانعی برای دستیابی به اهداف آموزشی این گروه از دانشآموزان است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل تجارب زیسته آموزشی معلمان مقاطع ابتدایی و متوسطهی اول دانشآموزان با آسیب شنوایی از چالشهای پیش روی معلمان این دانشآموزان و راهکارها بود. در این پژوهش از رویکرد ...
بیشتر
ناآگاهی معلمان از چالشها و نیازهای متفاوت آموزشی دانشآموزان با آسیب شنوایی، مانعی برای دستیابی به اهداف آموزشی این گروه از دانشآموزان است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل تجارب زیسته آموزشی معلمان مقاطع ابتدایی و متوسطهی اول دانشآموزان با آسیب شنوایی از چالشهای پیش روی معلمان این دانشآموزان و راهکارها بود. در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی بهره برده شد. میدان پژوهش، شامل معلمان مدرسه آموزش کودکان با نیازهای ویژه شهرستان سنندج در سال 1401-1402 با روش نمونهگیری هدفمند بود. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمهساختاریافته محقق ساخته بود که تا درجهی اشباع یافتگی به تعداد 8 معلم در مقطع ابتدایی و 3 معلم در مقطع متوسطه ادامه یافت. یافتههای پژوهش در دو بخش چالشهای آموزشی معلمان و راهکارهای پیشنهاد شده، ارائه شد. بخش چالشها، در سه قسمت: 1.چالشهای مربوط به کتاب، امکانات، روشها و وسایل آموزشی، 2.چالشهای مرتبط با شرایط معلمان، و 3.چالشهای ناشی از ویژگیها و شرایط کودکان با آسیب شنوایی و خانوادههای آنها، ارائه شد. بخش راهکارها نیز در دو قسمت: 1.راهکارهای عملیاتی شده توسط معلمان و 2.پیشنهادها بود. نتایج نشان داد که معلمان در هنگام آموزش با چالشهایی متنوع، پیچیده، چندبعدی و فراتر از چالشهای آموزشی دانشآموزان عادی روبهرو هستند. از همین رو، پیشنهاد میشود در هنگام آموزش به دانشآموزان با آسیب شنوایی، از روشها و راهکارهایی متفاوت با دانشآموزان عادی و متناسب با شرایط ویژهی این دانشآموزان، استفاده شود.