مهدی رحیمی؛ حسین افراسیابی؛ طیبه رستم پور گیلانی؛ عطیه قدوسی نیا
چکیده
با در نظر گرفتن تأثیر عمیق و متقابل کودکان با کم توانی ذهنی بر زندگی اعضای خانواده و بهویژه مادران و وجود مطالعات بسیار اندک در این گروه هدف، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر داشتن کودک با کم توانی ذهنی بر زندگی مادران انجام گرفت. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش نظریه داده بنیاد انجام شد. نمونه پژوهش 22 نفر از زنان دارای کودک کمتوان ...
بیشتر
با در نظر گرفتن تأثیر عمیق و متقابل کودکان با کم توانی ذهنی بر زندگی اعضای خانواده و بهویژه مادران و وجود مطالعات بسیار اندک در این گروه هدف، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر داشتن کودک با کم توانی ذهنی بر زندگی مادران انجام گرفت. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش نظریه داده بنیاد انجام شد. نمونه پژوهش 22 نفر از زنان دارای کودک کمتوان ذهنی شهر یزد بودند که با روش نمونهگیری غیر-تصادفی هدفمند انتخاب شدند؛ این تعداد براساس ملاک اشباع نظری انتخاب شد و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع دادهها ادامه یافت. برای گرداوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق استفاده شد. دادههای حاصل از مصاحبه، با روش کدگذاری نظری تجزیه و تحلیل شد. در مرحله کدگذاری باز 54 مفهوم و در مرحله کدگذاری محوری 9 مقوله به دست آمد. مقولهها عبارتند از: ضعف امکانات، رنج هزینه، تضعیف روابط اجتماعی، نارضایتی زناشویی، ضعف حمایت، دیگران سرزنشگر، دوگانگی اعتقادی، دلهرهی فرزندآوری و ترس از آینده. مقوله «مراقبت- مخاطره» به عنوان مقوله هستهای ظهور یافت. نتایج بیان کنندهی آن است که مراقبت از کودک با کم توانی ذهنی، مادر را در معرض انواع مختلفی از مخاطرات قرار میدهد. فقر فرهنگی، اقتصادی و حمایتی به عنوان شرایط علی تأثیرگذار بر پدیده مراقبت- مخاطره مادران بوده است، پیامدهای حاصل شامل طلاق عاطفی، زوال روابط، افسردگی و انصراف از بارداری بعدی است.
افسانه رحیمی؛ احمد یارمحمدیان؛ احمد عابدی؛ سالار فرامرزی
چکیده
چکیده: هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر درمان مداخلات گروهی (SS-GRIN)، بر بهبود مهارتهای اجتماعی، تحصیلی و کاهش مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم است. روش این پژوهش مورد منفرد(طرح A-B-A) بوده است و با استفاده از نمونه گیری هدفمند3دانش آموز مبتلا به اتیسم انتخاب شدند. جلسات آموزشی بر اساس برنامه آموزش مهارتهای اجتماعی دی روزیر ...
بیشتر
چکیده: هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر درمان مداخلات گروهی (SS-GRIN)، بر بهبود مهارتهای اجتماعی، تحصیلی و کاهش مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم است. روش این پژوهش مورد منفرد(طرح A-B-A) بوده است و با استفاده از نمونه گیری هدفمند3دانش آموز مبتلا به اتیسم انتخاب شدند. جلسات آموزشی بر اساس برنامه آموزش مهارتهای اجتماعی دی روزیر که حاوی ده درس بود به مدت 5 ماه در قالب 20 جلسه 40 دقیقهای برگزار گردید. با استفاده از سیستم بهبود مهارتهای اجتماعی(SSIS) حین و پس از هر 3 جلسه آموزشی نیز ارزیابی صورت گرفت. به منظور پیگیری نتایج آموزش یک ماه بعد این پرسشنامه توسط مربی دانش آموزان تکمیل شد. بر اساس نتایج تحلیل دیداری دادهها این برنامه در زمینه بهبود مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری برای هر سه شرکت کننده مؤثر بوده است. در زمینه بهبود شایستگی تحصیلی این برنامه برای شرکت کننده اول مؤثر بوده است. بر اساس یافتههای این پژوهش به نظر میرسد که ماهیت گروهی مداخلات با ایجاد فرصت بیشتر برای تعامل و افزایش انگیزه کودکان برای ارتباط نه تنها منجر به بهبود روابط و مهارتهای اجتماعی میشوند، بلکه همچنین میتوانند اثر مستقیم و مثبت بر مشکلات رفتاری (شامل کاهش قلدری، رفتارهای برون ریزی و درون ریزی) بر جای بگذارند. در زمینه اثر بخشی این برنامه بر شایستگی تحصیلی نیاز به تحقیقات بیشتری است.
صدیقه عنابستانی؛ علی محمد ناعمی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مثبتنگری بر شفقت به خود و امید بهزندگی مادران کودکان اختلال طیف اتیسم سبزوار انجام شد. روش این پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعة آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند اختلال طیف اتیسم سبزوار در سال تحصیلی 97-1396 بود. بدین منظور تعداد 36 مادر دارای ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مثبتنگری بر شفقت به خود و امید بهزندگی مادران کودکان اختلال طیف اتیسم سبزوار انجام شد. روش این پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعة آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند اختلال طیف اتیسم سبزوار در سال تحصیلی 97-1396 بود. بدین منظور تعداد 36 مادر دارای فرزند مبتلا به اتیسم بر حسب شرایط ورود به پژوهش به عنوان نمونه انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش(18نفر) وکنترل (18نفر) جایدهی شدند. پس از انجام پیشآزمون به کمک پرسشنامههای شفقت به خود و پرسشنامه امید بهزندگی، گروه آزمایشی ده جلسه (هرهفته یک جلسه) 75دقیقهای برنامة آموزش مثبت-نگری را دریافت کرد. درحالی که گروه کنترل هیچ برنامة مداخلهای دریافت نکرد. پس از پایان دورة آموزشی از هر دو گروه پسآزمون بهعمل آمد و دادههای بهدست آمده با استفاده از روشهای آمارتوصیفی (میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیره) باکمک نرم افزار spss) ویراست 23) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش مثبتنگری بر شفقت به خود، امید بهزندگی و مولفههای آنها در مادران کودکان اختلال طیف اتیسم سبزوار تاثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین، آموزش مثبتنگری یک برنامة مداخلهای موثر برای کمک به مادران کودکان اختلال طیف اتیسم است.
پرویز شریفی درآمدی؛ مریم مالمیر
دوره 2، شماره 6 ، تیر 1391، ، صفحه 47-60
چکیده
هدف : تحقیق حاضر با هدف بررسی سرعت پردازش اطلاعات شنیداری در نابینایان انجام شد . روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام گرفتن آن زمینه ای است. جامعه و نمونة آماری: از میان نوجوانان بینا و نابینای شهر تهران به شیوة گزینش در دسترس 15 نوجوان نابینا (14 تا 16 سال ) و 15 نوجوان بینا (14 تا 16 سال ) که در دبیرستانهای شهر تهران و حومه ...
بیشتر
هدف : تحقیق حاضر با هدف بررسی سرعت پردازش اطلاعات شنیداری در نابینایان انجام شد . روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام گرفتن آن زمینه ای است. جامعه و نمونة آماری: از میان نوجوانان بینا و نابینای شهر تهران به شیوة گزینش در دسترس 15 نوجوان نابینا (14 تا 16 سال ) و 15 نوجوان بینا (14 تا 16 سال ) که در دبیرستانهای شهر تهران و حومه مشغول به تحصیل بودند انتخاب شدند روش جمعآوری دادهها: برای ارزیابی سرعت پردازش اطلاعات شنیداری هر دو گروه نمونه با استفاده از دو نسخة آزمون PASAT (PASAT1/6 و PASAT2/8 ) مورد سنجش قرار گرفتند. روش آماری: نتایج به دست آمده با استفاده از آزمون آماری T مستقل مورد بررسی قرار گرفت . یافته ها : نتایج نشان دادند که نوجوانان نابینا در PASAT2/8و در سطح 05/0 = α تفاوت معناداری با نوجوانان بینا نشان ندادند. اما این گروه در PASAT1/6 و در سطح 05/0 = α تفاوت معناداری با نوجوانان بینا نشان دادند. به سخن دیگر ، دانش آموزان نابینا بهتر از بینا عمل کردند. نتیجه گیری : چنین یافته هایی بیانگر آن است که عملکرد نوجوانان نابینا در سرعت پردازش اطلاعات شنیداری با استفاده از آزمون PASAT نسبت به نوجوانان بینا تا حدودی بهتر است و هر چه سرعت ارائة محرک ها بیشتر باشد این تفاوت معنادار تر است . پیشنهادها : بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود معلمان در آموزش کودکان نابینا به توانایی ویژه آنها در پردازش اطلاعات شنیداری توجه کنند و بر آموزش این گروه از راه شنیداری تأکید ورزند .
سیده سمیه جلیل آبکنار؛ غلامعلی افروز؛ علی اکبر ارجمندنیا؛ باقر غباری بناب
چکیده
کمتوانی ذهنی تمام جنبههای زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد در حالی که استفاده از برنامه اوقات فراغت با نتایج مؤثری همراه است. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه اوقات فراغت عرش بر حافظه کاری، ظرفیت شناختی و مهارتهای ارتباطی دانشآموزان کمتوان ذهنی بود. این پژوهش، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل ...
بیشتر
کمتوانی ذهنی تمام جنبههای زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد در حالی که استفاده از برنامه اوقات فراغت با نتایج مؤثری همراه است. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه اوقات فراغت عرش بر حافظه کاری، ظرفیت شناختی و مهارتهای ارتباطی دانشآموزان کمتوان ذهنی بود. این پژوهش، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش 30 دختر کمتوان ذهنی که به روش نمونهگیری تصادفی از مدارس استثنایی شهر اصفهان انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. آزمودنیها به دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه اوقات فراغت عرش را در 16 جلسه دریافت کردند، در حالیکه به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزارهای پژوهش، مجموعه آزمون حافظه کاری برای کودکان (1396)، آزمون هوشی وکسلر کودکان (2003) و پرسشنامه مهارتهای ارتباطی (1990) بود. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که برنامه اوقات فراغت عرش بر حافظه کاری، ظرفیت شناختی و مهارتهای ارتباطی آزمودنیها تاثیر معناداری معناداری داشت (0/001>p). بر اساس یافتهها، برنامه اوقات فراغت عرش حافظه کاری، ظرفیت شناختی و مهارتهای ارتباطی دانشآموزان کمتوان ذهنی را بهبود بخشید. بنابراین، میتوان از این برنامه بهمنظور ارتقای حافظه کاری، ظرفیت شناختی و مهارتهای ارتباطی چنین دانشآموزانی بهره برد و برنامهریزی برای استفاده از برنامه اوقات فراغت عرش برای آنها اهمیت ویژهای دارد.
جلال کلانتری؛ سیامک سامانی؛ غلامعلی افروز؛ ژاله رفاهی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی دغدغه های داشتن فرزند معلول و کیفیت و رضایت زناشویی خانوادههای خویشاوند بود. بدین منظور با روش مروری متون اصلی شامل کتابها و مقاله های علمی معتبر در این زمینه بین سال های 1990 تا 2017 از پایگاه های اطلاعاتیِ Google Scholar, ERIC, Science Direct و Pub Med استخراج و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. جستجو در این پایگاه ها با کلید واژههایdisabled ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی دغدغه های داشتن فرزند معلول و کیفیت و رضایت زناشویی خانوادههای خویشاوند بود. بدین منظور با روش مروری متون اصلی شامل کتابها و مقاله های علمی معتبر در این زمینه بین سال های 1990 تا 2017 از پایگاه های اطلاعاتیِ Google Scholar, ERIC, Science Direct و Pub Med استخراج و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. جستجو در این پایگاه ها با کلید واژههایdisabled children in family, Kinship Marriage, Marital satisfaction, Families with disabled children, marital adjustment, marital quality, children with developmental disabilities بود. همچنین، از برخی منابع فارسی موجود در این زمینه استفاده شد. مرور ادبیات پژوهش نشان داد در خانواده هایی که ازدواج خویشاوندی دارند، نگرانی و دغدغه بیشتری نسبت به داشتن فرزند معلول دارند که می تواند کیفیت و رضایت زناشویی آنها را تحت تاثیر قرار دهد.. همچنین برخی پژوهش ها نشان دادند که کیفیت و رضایت زناشویی در خانواده های خویشاوند زمانی بیشترین تاثیر را می پذیرد که فرزند معلولی در خانواده باشد. بر اساس مرور ادبیات پژوهش می-توان گفت ازدواج خویشاوندی می تواند با استرس و نگرانیهایی در مورد داشتن فرزند معلول همراه باشد. به طور کلی ازدواج خویشاوندی به علت تبعاتی که به دنبال دارد، توجه بیشتری را از سوی پژوهشگران و متخصصان بالینی و پزشکان این حوزه می طلبد. سایر کاربردهای نظری و شواهد تجربی در ارتباط با ازدواج خویشاوندی در متن مقاله بهتفصیل بیان شده اند.
امین حسن پور خیرآبادی؛ مریم سیف نراقی؛ مسعود جعفری؛ امیرحسین موسوی
دوره 1، شماره 2 ، مرداد 1390، ، صفحه 49-72
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه رابطه میان ابعاد دو متغیر مهارت خودمختاری (آگاهی از خود- قدرت انتخاب)و کیفیت زندگی(رضایتمندی،کفایت،استقلال و یکپارچگی اجتماعی) در دو گروه از دانش آموزان پسر دارای آسیب شنوایی و دانش آموزان عادی دورۀ راهنمایی انجام شده است. روش: روش پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری: جامعه آماری این پژوهش ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه رابطه میان ابعاد دو متغیر مهارت خودمختاری (آگاهی از خود- قدرت انتخاب)و کیفیت زندگی(رضایتمندی،کفایت،استقلال و یکپارچگی اجتماعی) در دو گروه از دانش آموزان پسر دارای آسیب شنوایی و دانش آموزان عادی دورۀ راهنمایی انجام شده است. روش: روش پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر با آسیب شنوایی و عادی دوره راهنمایی هستند که در سال تحصیلی 89-88 در مدارس تهران مشغول به تحصیل هستند. نمونه آماری، حجم آن و چگونگی گزینش آن: نمونهگیری به صورت نمونه دردسترس بوده است که شامل 18 دانشآموز پسر با آسیب شنوایی و 15 دانشآموز عادی میباشد و آنان را به لحاظ ویژگیهایی مانند سن، هوش و طبقه اقتصادی و اجتماعی با یکدیگر همتا شدهاند.روش جمع آوری دادهها و ابزارهای آن: ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل دو مقیاس خود مختاری (SDS) و همچنین پرسشنامه کیفیت زندگی (QOL) که در سال 1992 توسط اسکالاک و کیت تهیه شده است، میباشد. محقق ابتدا این دو پرسشنامه را بر روی دو گروه اجرا کرده و سپس به جمع آوری اطلاعات پرداخته است، روش آماری: اطلاعات به دست آمده براساس این دو پرسشنامه در این دو گروه با آزمون z فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: براساس نتایج به دست آمده تنها در میزان همبستگی بین دو بعد قدرت انتخاب و استقلال بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد و در میزان همبستگی بین سایر ابعاد در دو گروه تفاوت معناداری یافته نشد. پیشنهاد: بر این اساس پیشنهاد میگردد به منظور ارتقای کیفیت زندگی دانش آموزان دچار آسیب شنوایی به مقوله خودمختار بودن آنان توجه شود و صرف معلول بودن آنان نباید اراده و اختیار را از آنان سلب نمود.
علی ترکاشوند؛ امیر قمرانی
چکیده
مشکلات رفتاری فرزندان تأثیرات قابلتوجهی بر خانوادههای آنان دارد؛ لذا هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی مداخله سرریزشدگی بر پردازش هیجانی و خودنهانسازی مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری برونی شهر اصفهان بود. این پژوهش به بهصورت نیمه آزمایشی شامل پیشآزمون، پسآزمون با دوره پیگیری بود. روش نمونهگیری بهصورت دسترس و ...
بیشتر
مشکلات رفتاری فرزندان تأثیرات قابلتوجهی بر خانوادههای آنان دارد؛ لذا هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی مداخله سرریزشدگی بر پردازش هیجانی و خودنهانسازی مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری برونی شهر اصفهان بود. این پژوهش به بهصورت نیمه آزمایشی شامل پیشآزمون، پسآزمون با دوره پیگیری بود. روش نمونهگیری بهصورت دسترس و هدفمند بود که 30 نفر از مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری برونیشده انتخابشده و در دوگروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. مادران گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقهای (هفتهای دو جلسه) تحت مداخله سرریزشدگی قرار گرفتند. گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات رفتاری آخنباخ-فرم والد (2001) (برای غربالگری گروه نمونه)، پرسشنامه خودنهانسازی لارسن و چستاین (1990) و پرسشنامه پردازش اطلاعات هیجانی (باکر، 2010) بودند. تحلیل دادهها با آزمونهای تحلیل کوواریانس (تک متغیره و چند متغیره) در نسخهی 26 نرمافزار Spss انجام گرفت. نتایج حاکی از آن بود که مداخله سرریز شدگی بر خود نهانسازی (902/12 F=و 001/0P=) و پردازش هیجانی (017/33 F=) و (001/0P=) تأثیر مثبت و معناداری در سطح (05/0α=) داشت. بهعلاوه، نتایج در مرحلهی پیگیری نیز در سطح (05/0α=) تداوم داشت. طبق یافتههای این مطالعه، مداخله سرریز شدگی بر روی خود نهانسازی و پردازش هیجانی مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری برونی تأثیر معناداری داشته است. نظر به اینکه مادران اصلیترین رکن در تربیت فرزندان خود هستند؛ این یافته تلویحاتی روانشناختی و تربیتی برای مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری برونی به دنبال دارد.
فریبا ایمانی
دوره 3، شماره 12 ، دی 1392، ، صفحه 51-66
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی داستانهای اقتباسی- آفرینشی- افزایشی (ACE) بر آموزش مفاهیم مکانهای عمومی در دانشآموزان کمتوانذهنی خفیف 14- 8 سال بود. روش انجام این پژوهش روش تک آزمودنی از نوع طرح AB بود و نمونه پژوهش 6 دانشآموز دختر کمتوانذهنی خفیف و آموزشپذیر با دامنه سنی 14-8 بودند. بهمنظور اجرای پژوهش حاضر از 6 داستان محقق ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی داستانهای اقتباسی- آفرینشی- افزایشی (ACE) بر آموزش مفاهیم مکانهای عمومی در دانشآموزان کمتوانذهنی خفیف 14- 8 سال بود. روش انجام این پژوهش روش تک آزمودنی از نوع طرح AB بود و نمونه پژوهش 6 دانشآموز دختر کمتوانذهنی خفیف و آموزشپذیر با دامنه سنی 14-8 بودند. بهمنظور اجرای پژوهش حاضر از 6 داستان محقق ساخته بر مبنای داستانهای ACE که روایی آنها به تأیید متخصصان رسیده بود برای آموزش 6 مفهوم از 3 مکان عمومی پارک، فروشگاه و رستوران استفادهشده است. در مرحله خط پایه اطلاعات از سه منبع معلم، والد و پژوهشگر جمعآوری گردید؛ سپس هر داستان به مدت 5 جلسه و هر جلسه به مدت حداکثر 30 دقیقه برای آنان خوانده شد. برای پیگیری اطلاعات بهدستآمده دربارۀ یادگیری مفاهیم توسط دانشآموزان مذکور یک هفته پس از اتمام جلسات آموزشی نیز یادگیری مفاهیم مورد ارزیابی مجدد قرار گرفت. نتایج بهدستآمده بر اساس جداول و نمودارهای ترسیمشده حاکی از آن است که داستانهای ACE بر آموزش مفاهیم مکانهای عمومی به کودکان کمتوانذهنی اثربخش بودهاند بهطوریکه 2 نفر از آزمودنیها، 5 مفهوم از 6 مفهوم موردنظر آموزش و 4 نفر دیگر تمامی 6 مفهوم را آموختند. پیشنهاد میشود از داستانهای اقتباسی- آفرینشی- افزایشی (ACE) برای آموزش مفاهیم به دانشآموزان کمتوانذهنی خفیف آموزشپذیر در دیگر زمینهها نیز استفاده گردد.
پرستو حریری؛ هاییده صابری؛ خدیجه ابوالمعالی الحسینی
چکیده
چکیدهپژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزش تلفیقیِ (آموزش مستقیم و آگاهی واجی) در مقایسه با روش واجشناسی و آموزش مستقیم بر افزایش مهارت خواندن و حافظه کاری در دانشآموزان دختر با مشکلات خواندن پایه اول دبستان صورت گرفت. پژوهش با روش نیمهآزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری شامل دانشآموزان ...
بیشتر
چکیدهپژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزش تلفیقیِ (آموزش مستقیم و آگاهی واجی) در مقایسه با روش واجشناسی و آموزش مستقیم بر افزایش مهارت خواندن و حافظه کاری در دانشآموزان دختر با مشکلات خواندن پایه اول دبستان صورت گرفت. پژوهش با روش نیمهآزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر پایه اول دبستان شهر تهران بود. نمونه شامل 60 دانشآموز با ضعف خواندن (15 نفر در هر گروه) بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند و در مداخلهای 13 جلسهای (هر جلسه 80 دقیقه) بر اساس برنامه تدوین شده آموزش دیدند. ابزارهای اندازهگیری شامل آزمون ریون رنگی، آزمون تشخیصی خواندن، حافظهی کاری وکسلر و ماتریسهای ریون بود. دادههای حاصل از پیشآزمون و پسآزمون با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره آمیخته تحلیل شدند. بر مبنای آنچه به دست آمده میتوان گفت اگرچه گروه آموزش مستقیم نسبت به گروه آگاهی واجی در درک مطلب و حافظهی کاری و گروه آگاهی واجی در مهارت آگاهی واجی پیشرفت بیشتری داشتند؛ اما گروه آموزش تلفیقی در واجشناسی و حافظه مستقیم پیشرفت بیشتری نسبت به دو گروه دیگر داشتند که به دلیل ترکیب یک روش آگاهی واجی همزمان با روش رفتاری آموزش مستقیم بود. بنابراین روش آموزش تلفیقی با توجه به اثرگذاری و اجرای آسان میتواند جایگزین مناسبی برای روشهای مرسوم آموزش باشد.
اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده
هدف از این مطالعه طراحی و اعتباریابی یک مدل یادگیری مبتنی بر رویکرد یادگیری تلفیقی با تاکید بر فنّاوریهای دیجیتال برای دانشآموزان با نیازهای آموزشی ویژه بود. در این پژوهش از روش ترکیبی از نوع اکتشافی استفاده شد. برای بهدست آوردن اجزای مدل، تحلیل محتوای استقرایی انجام شد و برای اعتباریابی درونی مدل، از روش توصیفی نظرسنجی استفاده ...
بیشتر
هدف از این مطالعه طراحی و اعتباریابی یک مدل یادگیری مبتنی بر رویکرد یادگیری تلفیقی با تاکید بر فنّاوریهای دیجیتال برای دانشآموزان با نیازهای آموزشی ویژه بود. در این پژوهش از روش ترکیبی از نوع اکتشافی استفاده شد. برای بهدست آوردن اجزای مدل، تحلیل محتوای استقرایی انجام شد و برای اعتباریابی درونی مدل، از روش توصیفی نظرسنجی استفاده شد. جامعه آماری برای طراحی مدل یادگیری شامل تمام مقالات، کتابها، گزارشها و پایاننامه های مرتبط در زمینه رویکرد یادگیری تلفیقی برای دانشآموزان با نیازهای آموزشی ویژه از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ بود. نمونه آماری برای تعیین اجزاء مدل، ۲۳ مقاله ، ۷ پایاننامه و ۸کتاب و گزارش بود که به طور هدفمند انتخاب و تحلیل شدند . جامعه آماری برای اعتبارسنجی مدل شامل استادان دانشگاه در رشتههای فنّاوری آموزشی، روانشناسی و آموزش ویژه بود. ۲۶ استاد دانشگاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته ۲۵ سوالی بود که ۲۳ گویه آن طبق مقیاس لیکرت ۷ امتیازی طراحی و تدوین شد و ۲ گویه آن بر اساس سوال باز پاسخ بود. روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت و اعتبار آن با آلفای کرونباخ ۹۴/۰بود. با توجه به تجزیه و تحلیل محتوای استقرایی، شش مولفه اصلی بدست آمد. همچنین ۴۹ زیر مولفه برای اجزای اصلی استخراج شد. پس از تجزیه و تحلیل محتوا و استخراج کدها، اجزاء و زیرمولفه ها در قالب مدل یادگیری طراحی شد. ابتدا یک مدل مفهومی طراحی شد و سپس مدل روندی طراحی و توسعه داده شد. یافتههای اعتباردرونی از نظر متخصصان نشان داد که مدلهای مفهومی و روندی اعتباردرونی بالایی دارند. بنابراین پیشنهاد می شود از این مدلها به عنوان استراتژیهای نوآورانه برای دانشآموزان با نیازهای آموزشی ویژه استفاده شود.
حسین جناآبادی
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1390، ، صفحه 53-72
چکیده
والدین کودکان کمتوان ذهنی به دلیل داشتن مشکلات فراوان در زمینه نگهداری، تربیت و آموزش آنها آمادگی بیشتری برای تعارضات زناشویی دارند و با توجه به این موضوع که این گونه والدین برای مقابله با مشکلات خانوادگی، نیازمند کمک میباشند، مطالعه حاضر با هدف تأثیر مشاوره زناشویی بر تعارضات زناشویی آنها انجام گرفت. مطالعه حاضر به شیوه نیمه ...
بیشتر
والدین کودکان کمتوان ذهنی به دلیل داشتن مشکلات فراوان در زمینه نگهداری، تربیت و آموزش آنها آمادگی بیشتری برای تعارضات زناشویی دارند و با توجه به این موضوع که این گونه والدین برای مقابله با مشکلات خانوادگی، نیازمند کمک میباشند، مطالعه حاضر با هدف تأثیر مشاوره زناشویی بر تعارضات زناشویی آنها انجام گرفت. مطالعه حاضر به شیوه نیمه آزمایشی با بهره گیری از طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه گواه انجام شده است. جامعه آماری آن والدین کودکان کم توان ذهنی مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی شهر زاهدان در اردیبهشت ماه 1389 بود که تعداد 30 زوج دارای کودک کم توان ذهنی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه و در دو مرحله (قبل و 45 روز پس از اجرای برنامه مشاوره زناشویی) به وسیله آزمون تعارضات زناشویی براتی ـ ثنایی مورد مطالعه قرار گرفتند. در ضمن دادهها از طریق آزمون T-test برای گروه های مستقل و با استفاده از نرم افزار SPSS17 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد والدین آموزش دیده در مقایسه با والدین آموزش ندیده از نظر تعارضات زناشویی و ابعاد هفتگانه آن در سطح مطلوبتری قرار دارند. در نتیجهاجرای کلاسهای ویژه آموزش والدین کودک کمتوان ذهنی در زمینه مقابله با مشکلات و ناسازگاریهای روانی و زناشویی از طرف ارگانها و سازمانهای ذیربط ضروری مینماید.
سپیده شیشه فر؛ فرنگیس کاظمی؛ شهلا پزشک
چکیده
داشتن یک کودک مبتلا به اختلال درخودماندگی میتواند منجر به تجربه هیجانات و احساسات ناخوشایند در والدین آنان گردد. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش واقعیتدرمانی بر افزایش شادکامی و مسئولیتپذیری مادران کودکان مبتلا به اختلال درخودماندگی انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه ...
بیشتر
داشتن یک کودک مبتلا به اختلال درخودماندگی میتواند منجر به تجربه هیجانات و احساسات ناخوشایند در والدین آنان گردد. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش واقعیتدرمانی بر افزایش شادکامی و مسئولیتپذیری مادران کودکان مبتلا به اختلال درخودماندگی انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. با روش نمونهگیری در دسترس، 31 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودمانده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و 16 نفری کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش واقعیت درمانی را به مدت 7 جلسه 90 دقیقهای و به صورت هفتگی دریافت کردند، در حالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخلهای قرار نگرفتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه شادکامی آرگیل و پرسشنامه مسئولیتپذیری گاف استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه در نمرات شادکامی و مسئولیتپذیری بود؛ بدین ترتیب، آموزش واقعیتدرمانی موجب افزایش شادکامی و مسئولیتپذیری در مادران گروه آزمایش شد. با توجه به نتایج به دست آمده می-توان از آموزش واقعیتدرمانی گروهی به عنوان روشی موثر و مفید در افزایش شادکامی و مسئولیتپذیری مادران کودکان درخودمانده در مداخلات درمانی و بالینی استفاده کرد.
علی اصغر کاکو جویباری؛ هاجر شعاعی؛ طیبه محتشمی
دوره 1، شماره 3 ، مهر 1390، ، صفحه 55-70
چکیده
هدف: هدف از اجرای این پژوهش بررسی سطوح درک خواندن در دانشآموزان آسیب دیدۀ بینایی پایه چهارم ابتدایی و مقایسه آن با دانشآموزان هم پایه عادی بود. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع زمینهای و با استفاده از آزمون دفترچههای استاندارد شده بینالمللی پرلز (2006) انجام گرفت. 27 نفر از دانشآموزان نابینا پایه چهارم ابتدایی مدارس استثنایی ...
بیشتر
هدف: هدف از اجرای این پژوهش بررسی سطوح درک خواندن در دانشآموزان آسیب دیدۀ بینایی پایه چهارم ابتدایی و مقایسه آن با دانشآموزان هم پایه عادی بود. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع زمینهای و با استفاده از آزمون دفترچههای استاندارد شده بینالمللی پرلز (2006) انجام گرفت. 27 نفر از دانشآموزان نابینا پایه چهارم ابتدایی مدارس استثنایی در شهرهای تهران، ری و قم به روش جامعه آماری در دسترس انتخاب شدند و با همان تعداد دانشآموز عادی از مدارس مجاور که به شکل تصادفی ساده با گروه دانشآموزان نابینا همتا شده بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش آماری t مستقل استفاده شد. یافتهها: در سطوح درک خواندن بین دانشآموزان آسیب دیده بینایی با دانشآموزان عادی فقط در سطح تفسیر و تلفیق ایدهها و اطلاعات تفاوت معنیدار وجود دارد و در بقیه سطوح درک خواندن تفاوت معنیدار دیده نشد (05/0 p<). نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، توجه ویژه و بازنگری در برنامه آموزش خواندن هم در مدارس عادی و همچنین در مدارس ویژه دانشآموزان آسیب دیده بینایی ضرورت دارد. پیشنهاد میشود، معلمان و مسئولان منابع بیشتری به خط بریل برای کودکان نابینا فراهم کنند و علاوه بر مداخله زودهنگام در آموزش این کودکان و ایجاد تسهیلات آموزشی، ایشان را به سمت لایههای عمیقتر درک خواندن سوق دهند.
کاظم برزگر بفرویی
چکیده
باورهای معلّم در مورد ماهیت دانش و دانستن نقش مهمی در رفتارهای او و متعاقباً باورها و یادگیری دانش آموزان دارند. هدف این پژوهش، بررسی رابطه ی بین باورهای معرفت شناختی و خودکارآمدی تدریس در معلّمانِ دانش آموزان با نیازهای ویژه بود. تعداد 84 نفر از معلّمان شاغل در مدارس استثنایی و ناتوانی های یادگیری مورد آزمون قرار گرفتند. به دلیل ...
بیشتر
باورهای معلّم در مورد ماهیت دانش و دانستن نقش مهمی در رفتارهای او و متعاقباً باورها و یادگیری دانش آموزان دارند. هدف این پژوهش، بررسی رابطه ی بین باورهای معرفت شناختی و خودکارآمدی تدریس در معلّمانِ دانش آموزان با نیازهای ویژه بود. تعداد 84 نفر از معلّمان شاغل در مدارس استثنایی و ناتوانی های یادگیری مورد آزمون قرار گرفتند. به دلیل حجم اندک جامعه، تمام افراد جامعه ی آماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از مقیاس باورهای معرفت شناختیِ بایلس و مقیاس خودکارآمدی معلّمِ بندورا استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به روش ورود و تحلیل واریانس یک طرفه مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد بین نمره ی باور ذاتی دانستن توانایی (35/0-r=)، ساده دانستن دانش(34/0-r=) و مطلق دانستن دانش (29/0-r=) با نمره ی خودکارآمدی تدریس رابطه ی معکوس و معنادار وجود دارد و ابعاد باورهای معرفت شناختی جمعاً می توانند 18 درصد از واریانس نمرات خودکارآمدی تدریس معلّمان را تبیین نمایند. همچنین، یافته ها نشان داد که معلّمان گروه کم توان ذهنی و نابینا-ناشنوا نسبت به معلّمان گروه ناتوانی های یادگیری از باورهای معرفت شناختی ناپخته تری برخوردارند و خودکارآمدی تدریس معلّمان گروه کم توان ذهنی نسبت به معلّمان گروه ناتوانی های یادگیری پایین تر می باشد. یافته های حاصل از این تحقیق بر رشد باورهای معرفت شناختی و همچنین، کاربرد راهبردهای مناسب جهت ارتقاء خودکارآمدی تدریس معلّمان دانش آموزان خاص بویژه معلّمان گروه کم توان ذهنی تأکید دارد.
فرنوش فراهانی سپهر؛ ژانت هاشمی؛ شهلا پزشک
دوره 4، شماره 15 ، مهر 1393، ، صفحه 57-72
چکیده
ازآنجاکه پژواک گویی و رفتارهای چالش انگیز، از مشکلات برجسته کودکان اتیستیک محسوب میشوند، این پژوهش، به بررسی اثربخشی تکرار گفتار بر کاهش پژواک گویی و رفتارهای چالش انگیز کودکان اتیستیک پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع تک آزمودنی با طرح AB است. نمونه آماری، 3 دانشآموز پسر اتیستیک بودند که در مدرسه استثنایی پسرانه بشارت شهر تهران تحصیل ...
بیشتر
ازآنجاکه پژواک گویی و رفتارهای چالش انگیز، از مشکلات برجسته کودکان اتیستیک محسوب میشوند، این پژوهش، به بررسی اثربخشی تکرار گفتار بر کاهش پژواک گویی و رفتارهای چالش انگیز کودکان اتیستیک پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع تک آزمودنی با طرح AB است. نمونه آماری، 3 دانشآموز پسر اتیستیک بودند که در مدرسه استثنایی پسرانه بشارت شهر تهران تحصیل میکردند. روش مداخله، در این پژوهش روش تکرار گفتار بوده است که به صورت تکرار پژواک گوییهای نمونهها انجام شده است و تأثیر آن در فراوانی پژواک گوییها و رفتارهای چالش انگیز از طریق ثبت فراوانی رفتار پس از هر جلسه مداخله مورد بررسی قرار گرفت. جلسات، شامل سه جلسه مشاهده جهت ثبت خط پایه و شش جلسه مداخله و سرانجام یک جلسه پیگیری پس از آخرین جلسه ثبت فراوانی در نظر گرفته شد. جداول فراوانی و نمودارهای ترسیمشده، نشاندهنده تأثیر این روش مداخله در کاهش پژواک گوییها و رفتارهای چالش انگیز در نمونهها بودند پیشنهاد میشود که از این روش برای کاهش پژواک گویی و رفتارهای چالش انگیز کودکان اتیستیک استفاده شود.
مهرزاد رمضانلو؛ فریبرز درتاج
چکیده
هدف بررسی رابطه عادات زندگی کودکان کم توان جسمی- حرکتی ، سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده مادران آنها و پیش بینی عادات زندگی کودکان کم توان جسمی- حرکتی بر اساس دو متغیر دیگر می باشد. پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه متشکل از کلیه مادران دارای کودک با ناتوانی جسمی – حرکتی در شهر تهران در سال 1394 می باشد. تعداد 150 نفر از مادران ...
بیشتر
هدف بررسی رابطه عادات زندگی کودکان کم توان جسمی- حرکتی ، سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده مادران آنها و پیش بینی عادات زندگی کودکان کم توان جسمی- حرکتی بر اساس دو متغیر دیگر می باشد. پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه متشکل از کلیه مادران دارای کودک با ناتوانی جسمی – حرکتی در شهر تهران در سال 1394 می باشد. تعداد 150 نفر از مادران کودکان به روش نمونه گیری در دسترس بعد از اخذ رضایت آگاهانه انتخاب شدند . جمع آوری اطلاعات از 4 پرسشنامه : دموگرافیک، پرسشنامه حمایت اجتماعی فلیپس و همکاران(1986)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز ، پرسشنامه عادات زندگی کودکان ناتوان جسمی- حرکتی .تحلیل داده ها از آمار توصیفی مانند: میانگین و انحراف استاندارد و از آمار استنباطی مانند همبستگی و رگرسیون استفاده شد. داده ها از طریق نرم افزار 16 spss- تحلیل شد. یافته ها نشان داد که رابطه معناداری بین عادات زندگی کودکان کم توان جسمی- حرکتی ، سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده مادران آنها وجود دارد. 34 درصد از واریانس متغیر عادات زندگی کودکان کم توان جسمی- حرکتی توسط 2 متغیر دیگر تبیین می شود. و از طریق این دو متغیر می توان عادات زندگی کودکان کم توان جسمی - حرکتی را پیش بینی کرد . نتیجه گیری : بسیاری از عوامل روانشناختی والدین ، خصوصا مادران با عادات زندگی کودکان کم توان جسمی- حرکتی مرتبط هستند و می توان از مهمترین آنها یعنی سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده مادران آن ها نام برد.
فاطمه نصرتی؛ باقر غباری بناب؛ سارا شریفی
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ترکیبی به کمک تماس تصویری از طریق پیامرسان جهت بهبود روانخوانی دانشآموزان با اختلال یادگیری خواندن بود. از جامعه آماری دانشآموزان ابتدایی شهرستان مریوان که از سوی مدارس، در سال تحصیلی 1400-1399 به مرکز مشکلات یادگیری معرفی شده بودند، (3 پسر) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ترکیبی به کمک تماس تصویری از طریق پیامرسان جهت بهبود روانخوانی دانشآموزان با اختلال یادگیری خواندن بود. از جامعه آماری دانشآموزان ابتدایی شهرستان مریوان که از سوی مدارس، در سال تحصیلی 1400-1399 به مرکز مشکلات یادگیری معرفی شده بودند، (3 پسر) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از نسخۀ چهارم مقیاس وکسلر و آزمون نارساخوانی فلاحچای (1374)، نارساخوان تشخیص داده شدند. آزمودنیها با روش تکآزمودنی و طرح چند خط پایه با استفاده از افراد مختلف در 30 جلسۀ مداخلهای 35 دقیقهای از طریق پیامرسان مورد مداخله قرار گرفتند. بهمنظور جمعآوری اطلاعات و تحلیل دادهها از روش تحلیل نمودار و شاخص اندازۀ اثر استفاده گردید. یافتههای پژوهش از طریق مقایسۀ عملکرد آزمودنیها در مراحل خط پایه نسبت به مرحلههای مداخله و پیگیری نشان داد که استفاده از روش ترکیبی با بهرهگیری از آموزش برخط (پیامرسان) در بهبود روانخوانی این دانشآموزان مؤثر میباشد و این تأثیر در طول زمان پایدار است. نتیجهگیری: استفادۀ هرچه بیشتر از انواع آموزش برخط و فنآوریهایی مثل تلفن همراه و برنامههای کاربردی آن در ارتقای کیفیت درمان انواع اختلال یادگیری، مؤثر است.
حمید خانی پور؛ احمد برجعلی؛ محمدرضا فلسفی نژاد
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی شیوهها و انگیزههای خودجرحی بدون خودکشی و تعیین ارتباط خودجرحی بدون خودکشی با احتمال خودکشی در نوجوانان بزهکار و نوجوانان با سابقه بدرفتاری دوران کودکی. به این منظور تعداد 238 نوجوان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. شرکتکنندگان به فهرست رفتارهای خودجرحی بدون خودکشی، سیاهه کارکردهای خودجرحی و مقیاس ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی شیوهها و انگیزههای خودجرحی بدون خودکشی و تعیین ارتباط خودجرحی بدون خودکشی با احتمال خودکشی در نوجوانان بزهکار و نوجوانان با سابقه بدرفتاری دوران کودکی. به این منظور تعداد 238 نوجوان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. شرکتکنندگان به فهرست رفتارهای خودجرحی بدون خودکشی، سیاهه کارکردهای خودجرحی و مقیاس احتمال خودکشی پاسخ دادند. در 51 درصد از کل دو گروه 31 نفر از گروه بزهکار و 83 نفر از گروه با سابقه بدرفتاری دوران کودکی، سابقه یکی از انواع رفتارهای خودجرحی بدون خودکشی به روشهای بریدن، سوزاندن، کتک زدن خود، کوبیدن سر به دیوار و چنگ کشیدن وجود داشت. احتمال خودکشی در نوجوانان با سابقه خودجرحی بدون خودکشی بهطور معناداری بالاتر از گروه بدون سابقه این رفتار بود. تحلیل عاملی سیاهه کارکردهای خودجرحی، انگیزههای پذیرش گروهی، ابراز آشفتگی، ضدخودکشی، اثبات خود، تمایز خود از دیگران، ضد تجزیهای، تنظیم هیجانی و انتقام گرفتن را بهعنوان انگیزههای خودجرحی بدون خودکشی شناسایی کرد. انگیزههای تنظیم هیجانی، ابراز آشفتگی و پذیرش گروهی پیشبینیکننده احتمال خودکشی است.
مهدی زمستانی؛ زلیخا قلی زاده؛ مریم علایی
چکیده
وجود فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در خانوادهها میتواند منجر به افسردگی و اضطراب مادران، احساس ناتوانی در ایفای نقش والدینی و احساس عدم کفایت در امر تربیت فرزند در خانواده های این کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش ...
بیشتر
وجود فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در خانوادهها میتواند منجر به افسردگی و اضطراب مادران، احساس ناتوانی در ایفای نقش والدینی و احساس عدم کفایت در امر تربیت فرزند در خانواده های این کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بود. در پژوهش حاضر که با روش نیمه آزمایشی و طرح یش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود، گروه نمونه با روش نمونهگیری در دسترس و از مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناسی و روانپزشکی شهر سنندج انتخاب شدند. از بین این گروه تعداد30 نفر به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. در مرحله پیش آزمون از پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک و پرسشنامه کانرز والدین استفاده شد. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طی 8 جلسه 2 ساعته قرار گرفت و گروه گواه هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. در مرحله پس آزمون، پرسشنامه های فوق روی هر دو گروه مجددأً اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پس آزمون نمرات افسردگی و اضطراب کاهش معناداری داشته است. بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بردرمان افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مؤثربوده است. نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخله بر علائم افسردگی و اضطراب در مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و ارائه افقهای جدید در مداخلات بالینی این مادران و فرزندان این بیماران تأکید دارد.
زهرا تلک آبادی آرانی؛ فاطمه نیک خو؛ مهدی دستجردی کاظمی
چکیده
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی برنامهی فرزندپروری مثبت به شیوهی برخط بر کارکردهای اجرایی سرد در کودکان با اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه والدین کودکـان 7 تا 12 سال بود که در سـال 1399-1400 به مراکـز توانبخشی و روانشناسی شهر تهران ...
بیشتر
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی برنامهی فرزندپروری مثبت به شیوهی برخط بر کارکردهای اجرایی سرد در کودکان با اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه والدین کودکـان 7 تا 12 سال بود که در سـال 1399-1400 به مراکـز توانبخشی و روانشناسی شهر تهران مراجعه و بر اساس نظر متخصصان تشخیص اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی را دریافت کردهاند. به شیوهی نمونهگیری در دسترس 30 کودک با میانگین سنی 7 تا 12 سال انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنیها در 8 جلسه برنامهی فرزندپروری مثبت به شیوهی برخط دریافت کردند. برای بررسی کارکردهای اجرایی سرد از آزمون ثبت توجه، آزمون ان بک، آزمون استروپ و آزمون کارتهای ویسکانسین استفاده شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغییره و با نرمافزار spss-25 مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفت. یافتهها نشان داد که برنامهی فرزندپروری مثبت بر بهبود توجه پایدار، انعطافپذیری شناختی و کنترل مهاری اثربخشی معناداری داشته (05/0P<) و بر حافظه فعال تأثیر معناداری نداشته است (05/0P>). بر همین اساس میتوان گفت که استفاده از فرزندپروری مثبت به شیوه برخط در زمان شیوع کووید -19 میتواند موردتوجه متخصصان و مراکز درمانی کودکان ADHD قرار گیرد و برای خانوادههای که امکان مراجعه حضوری به مراکز را ندارند از این مداخله بهرهمند گردند.
مهدی برزگر بفرویی؛ اسما زارع؛ زهرا نقش؛ محمد شفیعی؛ یاسر حیدری
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی دانشآموزان مبتلا به افسردگی بود. پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر افسرده مراجعهکننده به هسته مشاوره آموزش و پرورش شهر پلدختر در سال1399 -1398 تشکیل ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی دانشآموزان مبتلا به افسردگی بود. پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر افسرده مراجعهکننده به هسته مشاوره آموزش و پرورش شهر پلدختر در سال1399 -1398 تشکیل میدادند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 30 نفر از آنها (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) پس از تشخیص اختلال افسردگی و سپس مصاحبه بالینی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری در این پژوهش، پرسشنامههای افسردگی بک- ویرایش دوم، بهزیستی ذهنی تانت و همکاران و کفایت اجتماعی فلنر و همکاران بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه یک ساعته، هفتهای یک جلسه تحت آموزش خوددلسوزی شناختی قرار گرفت. بعد از اتمام جلسات آموزشی، از هر دو گروه آزمایش و کنترل پسآزمون و مجدداً دو ماه بعد، از هر دو دو گروه پیگیری به عمل آمد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. در گروه آزمایش افزایش معنیداری در بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی بعد از دریافت آموزش مشاهده شد، این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. باتوجه به نتایج حاصله، آموزش خوددلسوزی شناختی برای افزایش میزان بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی در دانشآموزان مبتلا به اختلال افسردگی توصیه میشود.
کیومرث فرحبخش؛ آسیه شریعتمدار؛ حسین سلیمی بجستانی؛ نیلوفر تحقیقی احمدی
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثربخشی آموزش برنامه تعامل مثبت والد-کودک بر پرخاشگری کودکان دارای اختلال نارسایی توجه- بیشفعالی انجام شد. در پژوهش حاضر، از روش نیمه آزمایشی (طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل) استفاده شد. جامعه پژوهش، والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی بودند که در سال 1398، به مراکز مشاوره مناطق ١ و ٣ ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثربخشی آموزش برنامه تعامل مثبت والد-کودک بر پرخاشگری کودکان دارای اختلال نارسایی توجه- بیشفعالی انجام شد. در پژوهش حاضر، از روش نیمه آزمایشی (طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل) استفاده شد. جامعه پژوهش، والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی بودند که در سال 1398، به مراکز مشاوره مناطق ١ و ٣ شهر تهران مراجعه کرده بودند. روش نمونهگیری هدفمند بود و آزمودنیها بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. در گروه آزمایشی، والدین تحت آموزش برنامه تعامل مثبت والد-کودک قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه علائم مرضی کودکان-CSI-4 (گادو و اسپرافکین، 1994) پرسشنامه پرخاشگری کودکان (واحدی و همکاران، 1387) و پرسشنامه والد- کودک (پیانتا، 1994) بود. دادههای حاصل از آزمون تجزیهوتحلیل کوواریانس با استفاده از برنامه spss نسخه 22 نشان داد که برنامه آموزش تعامل مثبت والد-کودک اثر معنیداری بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه- بیشفعالی دارد (05/0>P). با توجه به نتایج میتوان جهت کنترل و پیشگیری از پرخاشگری بهعنوان یکی از پیامدهای اختلال نارسایی توجه-بیشفعالی کودکان و توانمندسازی والدینشان در تعامل مؤثر با فرزندان، برنامه آموزشی تعامل مثبت والد-کودک را به والدین این کودکان آموزش داد.
رویا ابراهیمی اسدآبادی؛ کاظم برزگر بفرویی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای تابآوری روانشناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی شهرستان 1400-1399 یزد بود. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی است که در آن روابط میان متغیرهای پژوهش در قالب بررسی مسیرهای یک مدل علّی مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه مورد پژوهش تمامی معلمان مدارس استثنایی شهر یزد بود، ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای تابآوری روانشناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی شهرستان 1400-1399 یزد بود. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی است که در آن روابط میان متغیرهای پژوهش در قالب بررسی مسیرهای یک مدل علّی مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه مورد پژوهش تمامی معلمان مدارس استثنایی شهر یزد بود، از این جامعه تعداد 200 معلم به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون CD-RISC، پرسشنامه ذهن آگاهی لانگر برای معلمان و پرسشنامه خودکارآمدی خلاق (CSEQ) بود. جهت بررسی مدل پیشنهادی پژوهش، از نسخه 22 نرمافزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید. نتایج نشان داد که تابآوری روانشناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی نقش واسطهای دارد. ذهن آگاهی هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم و با نقش واسطهگری تابآوری خودکارآمدی خلاق را در معلمان مدارس استثنایی پیشبینی میکند. همچنین، ذهن آگاهی به صورت مستقیم تابآوری را در معلمان مدارس استثنایی پیشبینی کرده و تابآوری نیز مستقیم خودکارآمدی خلاق را در معلمان مدارس استثنایی پیشبینی میکند. میتوان نتیجه گرفت که تابآوری روانشناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی شهرستان یزد نقش واسطهای را دارد.
فرزانه غنیمی؛ اصغر دادخواه؛ عصمت دانش؛ صادق تقی لو
چکیده
اختلال طیف اُتیسم نوعی اختلال عصبی رشدی است که با نقص پایدار در تعاملات اجتماعی و ارتباط و همچنین رفتارهای تکراری و ویژه مشخص میشود. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی برنامههای مداخلهای مبتنی بر مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایتهای اجتماعی به شیوه شناختی-رفتاری برکیفیت زندگی مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم بود. روش پژوهش، ...
بیشتر
اختلال طیف اُتیسم نوعی اختلال عصبی رشدی است که با نقص پایدار در تعاملات اجتماعی و ارتباط و همچنین رفتارهای تکراری و ویژه مشخص میشود. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی برنامههای مداخلهای مبتنی بر مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایتهای اجتماعی به شیوه شناختی-رفتاری برکیفیت زندگی مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم بود. روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. نخست، آزمودنیها بر اساس ملاکهای ورود غربال شدند، سپس۳۰ مادر دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم انتخاب شده و پس از همتا شدن، به طور تصادفی در گروههای آزمایشی و گواه جای گرفتند (۱۰ نفر در هر گروه). مادران در دو گروه مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایتهای اجتماعی، ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای تحت مداخله آموزشی قرار گرفتند و گروه گواه، مداخلهای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶)، در هر سه مرحله برای آزمودنیها اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر، نشان داد که آموزش مدیریت ادراک حمایتهای اجتماعی، مؤلفه روابط اجتماعی (۰۰۱/۰>P)، و آموزش مدیریت استرس، مؤلفه سلامت جسمانیِ کیفیت زندگی (۰۰۱/۰>P)، را در مادران، بیش از سایر مولفهها، بهبود بخشید. بر اساس یافتهها، پیشنهاد می شود در برنامههای حمایتی سازمانهای متولی بهداشت روان در جامعه، در راستای تدوین بستههای آموزشی و اجرای دستورالعملهای مرتبط با توانمندسازی والدین دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم، تدابیری اتخاذ گردد.