بهاره رضائی؛ ساناز Eyni؛ مهدی زمستانی
چکیده
ناتوانی یادگیری شامل مشکلاتی در زمینه خواندن، نوشتن، گوش دادن، حل مسائل ریاضی و درک یا کاربرد زبان گفتاری است که موانع قابلتوجهی را برای دانشآموزان ایجاد میکند و موجب مشکلاتی در مسائل تحصیلی و عملکرد شناختی میشود. پژوهش حاضر با هـدف تعیین رابطه حساسیت به طرد با مشکلات رفتاری عاطفی دانشآموزان با ناتوانی یادگیری با نقش میانجی ...
بیشتر
ناتوانی یادگیری شامل مشکلاتی در زمینه خواندن، نوشتن، گوش دادن، حل مسائل ریاضی و درک یا کاربرد زبان گفتاری است که موانع قابلتوجهی را برای دانشآموزان ایجاد میکند و موجب مشکلاتی در مسائل تحصیلی و عملکرد شناختی میشود. پژوهش حاضر با هـدف تعیین رابطه حساسیت به طرد با مشکلات رفتاری عاطفی دانشآموزان با ناتوانی یادگیری با نقش میانجی تنظیم هیجان انجام شد. این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری دادهها (طرح تحقیق) از پژوهشهای توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانشآموزان با ناتوانی یادگیری در مراکز اختلال یادگیری شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 بود. تعداد 282 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای مشکلات رفتاری عاطفی راتر (1975)، هوش هیجانی برادبری و گریوز (2005) و خودکارآمدی شرر و مادکس (1982) استفاده شد. تمام تحلیلها با استفاده از نرمافزارهای SPSS27 و نرمافزار Lisrel 8.8 انجام شدند. یافتهها نشان داد که هوش هیجانی و خودکارآمدی بر مشکلات رفتاری عاطفی دانشآموزان با ناتوانی یادگیری اثر منفی معنادار دارند. همچنین خودکارآمدی توانست میانجی روابط بین متغیرهای پژوهش باشد؛ بنابراین متغیر هوش هیجانی علاوه بر اثر مستقیم، به طور غیر مستقیم و از طریق خودکارآمدی نیز بر مشکلات رفتاری عاطفی تاثیر میگذارند. (01/0>P). با توجه به یافتههای پژوهش، در مراکز مشاوره و کلینیکهای روانشناسی میتوان در مورد تنظیم و کنترل هیجانات و خودکارآمدی درزمینه هوش هیجانی باهدف برقراری تعاملات سازنده با دیگران در کودکان با ناتوانی یادگیری به والدین و معلمان آموزشهای لازم ارائه شود
فاطمه حسین جانی؛ مهدی زمستانی
چکیده
اختلال طیف اوتیسم یکی از اختلالات عصبی-تحولی حائز اهمیت است که همواره با سایر اختلالات روانپزشکی همبودی بالایی دارد. یکی از راههای بررسی این همبودی، شناسایی مکانیسمهای زیربنایی دخیل در آن میباشد. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجیگر تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی در ایجاد اختلالات بروننمود در کودکان مبتلا به اختلال طیف ...
بیشتر
اختلال طیف اوتیسم یکی از اختلالات عصبی-تحولی حائز اهمیت است که همواره با سایر اختلالات روانپزشکی همبودی بالایی دارد. یکی از راههای بررسی این همبودی، شناسایی مکانیسمهای زیربنایی دخیل در آن میباشد. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجیگر تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی در ایجاد اختلالات بروننمود در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در محدوده سنی 8 تا 18 سال از مدارس استثنایی و مراکز اوتیسم و انجمنهای اوتیسم در شهرهای تهران، تبریز و میانه بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 117 نفر کودک و نوجوان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. دادههای پژوهش حاضر بهصورت آنلاین از والدین جمعآوری شدند. برای تحلیل آماری دادههای پژوهش از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر توسط نرمافزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که علائم اوتیسم بهصورت مستقیم و معناداری ایجاد آسیبهای طیف بروننمود را در کودکان مبتلا به طیف اوتیسم تبیین میکند. همچنین تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی بهعنوان عوامل میانجیگر، شدت آسیبهای طیف بروننمود را در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم تبیین مینمایند. با توجه به این یافتههای میتوان نتیجهگیری کرد که متغیرهای تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی بهعنوان عوامل فراتشخیصیِ آسیبزا احتمالاً نقش واسطهای مهمی در تشدید علائم آسیبهای بروننمود در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ایفا میکنند.
مهدی زمستانی؛ زلیخا قلی زاده؛ مریم علایی
چکیده
وجود فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در خانوادهها میتواند منجر به افسردگی و اضطراب مادران، احساس ناتوانی در ایفای نقش والدینی و احساس عدم کفایت در امر تربیت فرزند در خانواده های این کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش ...
بیشتر
وجود فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در خانوادهها میتواند منجر به افسردگی و اضطراب مادران، احساس ناتوانی در ایفای نقش والدینی و احساس عدم کفایت در امر تربیت فرزند در خانواده های این کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بود. در پژوهش حاضر که با روش نیمه آزمایشی و طرح یش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود، گروه نمونه با روش نمونهگیری در دسترس و از مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناسی و روانپزشکی شهر سنندج انتخاب شدند. از بین این گروه تعداد30 نفر به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. در مرحله پیش آزمون از پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک و پرسشنامه کانرز والدین استفاده شد. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طی 8 جلسه 2 ساعته قرار گرفت و گروه گواه هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. در مرحله پس آزمون، پرسشنامه های فوق روی هر دو گروه مجددأً اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پس آزمون نمرات افسردگی و اضطراب کاهش معناداری داشته است. بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بردرمان افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مؤثربوده است. نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخله بر علائم افسردگی و اضطراب در مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و ارائه افقهای جدید در مداخلات بالینی این مادران و فرزندان این بیماران تأکید دارد.