فاطمه یاوری؛ فریده سجادی پور
چکیده
پژوهش حاضر باهدف غنیسازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوریهای دیجیتال و بررسی تأثیر آن بر نشخوار فکری و روابط بین فردی کودکان دختر مرکز شبانهروزی بهزیستی رضوانشهر در سال تحصیلی 1401-1400 انجام شد.روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل کودکان 9 تا 12 ساله ساکن در مرکز شبانهروزی ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف غنیسازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوریهای دیجیتال و بررسی تأثیر آن بر نشخوار فکری و روابط بین فردی کودکان دختر مرکز شبانهروزی بهزیستی رضوانشهر در سال تحصیلی 1401-1400 انجام شد.روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل کودکان 9 تا 12 ساله ساکن در مرکز شبانهروزی بهزیستی دخترانه رضوانشهر بودند 40 نفر از کودکان با روش نمونهگیری در دسترس از این مرکز انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگماری شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقهای برنامه فلسفه برای کودکان با غنیسازی فناوریهای دیجیتال شرکت کردند و گروه کنترل بهصورت حضوری آموزش دیدند. برای جمعآوری و اندازهگیری دادههای این پژوهش پرسشنامه نشخوار فکری (نولن هوکسما و مورو) و پرسشنامه ارزیابی روابط بین فردی کودکان ازنظر معلم. ویرو داوین (1980) مورد استفاده قرار گرقت. نتایج تحقیق نشان بین میانگین نمرات نشخوار فکری و روابط بین فردی دو گروه در مرحله پسآزمون تفاوت معنادار وجود دارد (001/P<)؛. نتایج نشان داد غنیسازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوریهای دیجیتال بر کاهش نشخوار فکری و بهبود روابط بین فردی تأثیر معنادار دارد (05/0P<).مداخله انجام شده در مطالعه پیش رو که با بهره گیری از کلیپ ها،چندرسانه های ها، پویانمایی ها، واقعیت افزوده و نرم افزار کپ تی ویت انجام شده بود موجب غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان شده بود که اثربخشی قابل قبولی بر کاهش نشخوار فکری و بهبود روابط میان فردی آنان داشه باشد.
اسماعیل زارعی زوارکی؛ علی اکبر کبیری؛ یحیی قائدی؛ علی دلاور؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفهها و چارچوب مدل آموزشی برای بهکارگیری فناوری در برنامه فلسفه برای کودکان برای دانش آموزان بااستعداد و اعتبار یابی درونی آن بود. روش پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی پژوهش برای به دست آوردن مدل طراحی آموزشی از تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی برای اعتبار یابی درونی مدل به روش پیمایشی از طریق ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفهها و چارچوب مدل آموزشی برای بهکارگیری فناوری در برنامه فلسفه برای کودکان برای دانش آموزان بااستعداد و اعتبار یابی درونی آن بود. روش پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی پژوهش برای به دست آوردن مدل طراحی آموزشی از تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی برای اعتبار یابی درونی مدل به روش پیمایشی از طریق پرسشنامه ازنظر متخصصان استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی متخصصین مرتبط با موضوع در رشتههای تکنولوژی آموزشی، آموزش و پرورش کودکان استثنائی و فلسفه آموزشوپرورش، اسناد و منابع مکتوب و الکترونیکی و در بخش کمی نیز متخصصین رشتههای مذکور بودند. نمونهها در هر دو گروه بهصورت هدفمند انتخاب شدند که در بخش کیفی برای مصاحبه 31 تن از متخصصین و کارشناسان و در بخش کمی 36 نفر از متخصصین در دانشگاهها و مؤسسات مختلف کشور بودند. جمعآوری دادهها در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل محتوا از اسناد و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. بر اساس تحلیل محتوای انجامشده، 7 طبقه اصلی به دست آمد. همچنین 39 زیر مؤلفه برای طبقههای اصلی استخراج گردید. پس از استخراج کدها، مؤلفهها و زیر مؤلفهها در قالب مدل ارائه شدند. نتایج حاصله از اعتبار یابی درونی بر اساس نظر متخصصان نشان دادهشده است که مدل آموزشی ارائهشده از اعتبار درونی مطلوبی برخوردار است و اثربخشی لازم را برای آموزش به دانش آموزان بااستعداد دارد.