مهدی عبداله زاده رافی؛ فاطمه رضایی؛ سعید آریاپوران
چکیده
بهخاطر وجود برخی از ویژگیهای دانشآموزان کمتوان ذهنی و صدق نکردن برخی از معیارهای تشخیصی در مورد نشانههای اختلال نقص توجه/بیشفعالی در این افراد، ممکن است تشخیص اختلال نقص توجه/بیشفعالی در افراد کمتوان ذهنی مدنظر قرار نگیرد یا شیوع آن خیلی کمتر از میزان واقعی برآورد شود. هدف پژوهش حاضر بررسی شیوع نشانههای اختلال نقص ...
بیشتر
بهخاطر وجود برخی از ویژگیهای دانشآموزان کمتوان ذهنی و صدق نکردن برخی از معیارهای تشخیصی در مورد نشانههای اختلال نقص توجه/بیشفعالی در این افراد، ممکن است تشخیص اختلال نقص توجه/بیشفعالی در افراد کمتوان ذهنی مدنظر قرار نگیرد یا شیوع آن خیلی کمتر از میزان واقعی برآورد شود. هدف پژوهش حاضر بررسی شیوع نشانههای اختلال نقص توجه/بیشفعالی در دانشآموزان کمتوان ذهنی و ارتباط آن با خستگی از دلسوزی مادر بود. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی بود. نمونه پژوهش را 105 دانشآموز کمتوان ذهنی تشکیل داده بود. برای گردآوری دادهها از سیاهه رفتاری کودک (آخنباخ و رسکورلا، 2001) و پرسشنامه خستگی از دلسوزی (عبدالهزاده رافی و همکاران، 1401) استفاده شد. نتایج نشان داد که 1/58 درصد دانشآموزان کمتوان ذهنی نشانههای اختلال نقص توجه/بیشفعالی را در حد بالینی نشان میدهند. همچنین، خستگی از مراقبت، رابطۀ مثبتی با افزایش شدت نشانههای اختلال نقص توجه/بیشفعالی در دانشآموزان کمتوان ذهنی داشت (05/0>p ). شیوع بالای نشانههای اختلال نقص توجه/بیشفعالی در دانشآموزان کمتوان ذهنی ضرورت رسیدگی به این مشکل را به ما یادآوری میکند. همچنین، لازم است برای کاهش نشانههای اختلال نقص توجه/بیشفعالی در دانشآموزان کمتوان ذهنی، خستگی از دلسوزی مادران آنها مدنظر قرار بگیرد.
خسرو رشید؛ لیلا علی بلندی؛ احمد بیات
چکیده
آموزش در مدارس ویژه دشواریها و ویژگیهای خاص خود را دارد. از این رو، هدف این پژوهش مقایسۀ وضعیت خستگی از دلسوزی در آموزگاران مدارس آموزش ویژه شهر همدان (شامل ناتوانی هوشی، اختلال یادگیری ویژه، نابینا، ناشنوا، و اوتیسم) براساس سن، جنسیت و تحصیلات بود. روش پژوهش همبستگی بود. 100 نفر از آموزگاران مدارس ویژه شهر همدان به روش نمونه-گیری ...
بیشتر
آموزش در مدارس ویژه دشواریها و ویژگیهای خاص خود را دارد. از این رو، هدف این پژوهش مقایسۀ وضعیت خستگی از دلسوزی در آموزگاران مدارس آموزش ویژه شهر همدان (شامل ناتوانی هوشی، اختلال یادگیری ویژه، نابینا، ناشنوا، و اوتیسم) براساس سن، جنسیت و تحصیلات بود. روش پژوهش همبستگی بود. 100 نفر از آموزگاران مدارس ویژه شهر همدان به روش نمونه-گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامۀ 40 گویهای خستگی از دلسوزی (پرتنوی، 1996) را پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل، ضریب همبستگی، و تحلیل واریانس یکراهه تجزیه و تحلیل شد. یافتهها نشان داد که بین خستگی از دلسوزی و سن همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 > P و 7/0 = r). اما بین تحصیلات با خستگی از دلسوزی همبستگی معناداری به دست نیامد (05/0 < P). تفاوت بین خستگی از دلسوزی آموزگاران زن و مرد مدارس ویژه معنادار بود؛ همچنین بین آموزگاران دانشآموزان گروههای ناشنوا و اختلال یادگیری ویژه با آموزگاران دانشآموزان گروههای ناتوانی هوشی، اوتیسم، و نابینا از نظر خستگی از دلسوزی تفاوت معنادار به دست آمد (05/0 > P). بنابراین، خستگی از دلسوزی با سن رابطۀ معنادار داشت، اما با تحصیلات ارتباط معناداری نداشت. خستگی از دلسوزی در بین آموزگاران آموزشگاههای گروههای ناتوانی هوشی، اوتیسم، و نابینا به طور معناداری بالاتر از گروههای ناشنوا و اختلال یادگیری ویژه است. پس توجه به سن آموزگاران و نیز گروه دانشآموزان استثنایی که آموزگار با آنان کار میکند، اهمیت بیشتری در خستگی از دلسوزی دارد.