جعفر محمودی؛ ایمان مصباح؛ علی رضایی شریف،
چکیده
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی رویکرد مبتنی بر شفقت بر ناگویی هیجانی و احساس انسجام در مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی انجام شد. مطالعه حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری، مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی در شهر مرند بود که از سال 1396 تا 1401 در اداره بهزیستی برای فرزندان خود ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی رویکرد مبتنی بر شفقت بر ناگویی هیجانی و احساس انسجام در مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی انجام شد. مطالعه حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری، مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی در شهر مرند بود که از سال 1396 تا 1401 در اداره بهزیستی برای فرزندان خود پرونده معلولیت داشتند و تعداد 30 نفر از آنها که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آموزش رویکرد مبتنی بر شفقت طی 8 جلسه برای گروه آزمایش به اجرا درآمد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. دادهها بهوسیله مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (1994) و احساس انسجام آنتونوسکی (1987) در سه مرحله ارزیابی جمعآوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی هیجانی و احساس انسجام اثربخش بوده است (05/0P<). همچنین نتایج مرحله پیگیری نشان داد که اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی هیجانی و احساس انسجام مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی پایدار بوده است. با توجه به نتایج بهدستآمده، متخصصان حوزه روانشناسی و مشاوره میتوانند بهمنظور کاهش ناگویی هیجانی و افزایش احساس انسجام مراقبان فرزندان کمتوان ذهنی از برنامههای آموزشی مبتنی بر رویکرد شفقت استفاده نمایند.
سیف اله آقاجانی؛ متینه عبادی؛ ساناز عینی
چکیده
دانشآموزان دچار اختلال یادگیری ویژه به دلیل عدم برقراری روابط اجتماعی مطلوب و مشکلات متعدد تحصیلی، مشکلات سازگاری دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیشبینی سازگاری اجتماعی بر اساس باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی در دانشآموزان دچار اختلال یادگیری ویژه انجام شد. در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی، تعداد 116 دانشآموز ...
بیشتر
دانشآموزان دچار اختلال یادگیری ویژه به دلیل عدم برقراری روابط اجتماعی مطلوب و مشکلات متعدد تحصیلی، مشکلات سازگاری دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیشبینی سازگاری اجتماعی بر اساس باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی در دانشآموزان دچار اختلال یادگیری ویژه انجام شد. در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی، تعداد 116 دانشآموز به عنوان نمونۀ هدفمند از بین کلیه دانشآموزان دختر و پسر 10 تا 14 سال دچار اختلال یادگیری ویژه شهر تبریز در سال 98-99 انتخاب شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و مقیاس همدلی جولیف و فارینگتون استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با آزمون آماری پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان انجام شد. نتایج نشان داد سازگاری اجتماعی دانشآموزان دچار اختلال یادگیری ویژه با باورهای فراشناختی و ناگویی هیجانی رابطۀ منفی و معنادار و با همدلی رابطۀ مثبت و معناداری داشت (01/0>p). باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی 58 درصد از واریانس نمرات سازگاری اجتماعی در دانشآموزان دچار اختلال یادگیری ویژه را پیشبینی کردند (01/0>P). با توجه به پیامدهای نامطلوب ناتوانی یادگیری و تأثیرات گسترده آن بر روند زندگی فردی و اجتماعی کودک، پیشنهاد میشود برنامههایی در جهت ارتقای هیجاناتت و باورهای فراشناختی مناسب و گسترش همدلی در بین دانشآموزان دچار ناتوان یادگیری اجرا شود.
علی محمد ناعمی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مثبت اندیشی بر ناگویی هیجانی و خودبخشایشگری مادران کودکان دارای ناتوانیهای یادگیری سبزوار (1395) انجام شد. این پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. 34 نفر از مادران کودکان دارای ناتوانیهای یادگیری 6 - 12 ساله سبزوار به صورت تصادفی انتخاب شده و در دو گروه جایگزین شدند. پرسشنامههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مثبت اندیشی بر ناگویی هیجانی و خودبخشایشگری مادران کودکان دارای ناتوانیهای یادگیری سبزوار (1395) انجام شد. این پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. 34 نفر از مادران کودکان دارای ناتوانیهای یادگیری 6 - 12 ساله سبزوار به صورت تصادفی انتخاب شده و در دو گروه جایگزین شدند. پرسشنامههای ناگویی هیجانی تورنتو و خودبخشایشگری ول، دیشی و واکینی به عنوان پیشآزمون اجرا شد. مادران گروه آزمایشی 8 جلسة 75 دقیقهای دربرنامة آموزش مثبت اندیشی شرکت کردند و آنگاه پسآزمون اجرا شد. دادهها با روش تحلیل کوواریانس مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مثبت اندیشی موجب کاهش ناگویی هیجانی و مولفههای آن ( دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تمرکز بر تجارب بیرونی ) و نیز افزایش خودبخشایشگری و مولفههای آن (احساسات و کنشهای خودبخشایشگری و باورهای خودبخشایشگری) شد. براین اساس آموزش مثبت اندیشی یک برنامة مداخلهای موثر برای کمک به مادران کودکان دارای اختلال یادگیری میباشد.