سعید رضایی؛ عسگر چوبداری
چکیده
این پژوهش باهدف تدوین و روایییابی بسته توانمندسازی مهارتهای پیشکلامی (ارتباطی) برای کودکان با اختلال اُتیسم انجام شده است. روش پژوهش از نوع پژوهش کیفی و کمی بهصورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است. در بخش پژوهش کیفی، از روش تحلیل محتوای کیفی از نوع استقرایی استفاده شده است. برای تحلیل محتوای کیفی از جستجوی نظاممند مقالات، پایاننامهها ...
بیشتر
این پژوهش باهدف تدوین و روایییابی بسته توانمندسازی مهارتهای پیشکلامی (ارتباطی) برای کودکان با اختلال اُتیسم انجام شده است. روش پژوهش از نوع پژوهش کیفی و کمی بهصورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است. در بخش پژوهش کیفی، از روش تحلیل محتوای کیفی از نوع استقرایی استفاده شده است. برای تحلیل محتوای کیفی از جستجوی نظاممند مقالات، پایاننامهها و کتابها مرتبط با حوزه مهارتهای پیشکلامی کودکان با اختلال طیف اُتیسم استفاده شده است. همچنین از روش روایی صوری و محتوایی برای بررسی روایییابی بسته تدوینشده استفاده شد. درنهایت، نتیجهی تمامی تحلیل محتواهای انجامشده بر روی منابع و مؤلفههای بهدستآمده از آنها، در قالب بسته توانمندسازی مهارتهای پیشکلامی ارائه گردید. نتایج روایی محتوایی براساس نظر 12 متخصص در این حوزه نشان داد که بسته طراحیشده از روایی محتوایی مناسبی برخوردار است (83/0)؛ بنابراین، میتوان نتیجهگیری کرد بسته توانمندسازی مهارتهای پیشکلامی (ارتباطی) طراحیشده از روایی صوری و محتوایی لازم برخوردار است و میتوان در زمینههای آموزشی و بالینی از آن بهره جست.
فاطمه مشهدی غلامعلی؛ لیلا ذوقی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای ذهن آگاهی در روابط بین مهارتهای ارتباطی با تواناییهای شناختی، حل مسئله و آسایش روانشناختی مادران دانشآموزان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم بود. روش: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش توصیفی- همبستگی با طرح معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش را 571 نفر مادری بودند که فرزند دانشآموز ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای ذهن آگاهی در روابط بین مهارتهای ارتباطی با تواناییهای شناختی، حل مسئله و آسایش روانشناختی مادران دانشآموزان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم بود. روش: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش توصیفی- همبستگی با طرح معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش را 571 نفر مادری بودند که فرزند دانشآموز مبتلا به اختلال طیف اُتیسم آنها در مدارس مختص اختلال طیف اُتیسم (11 مدرسه) و مدارس پذیرای اختلال طیف اُتیسم (5 مدرسه) در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند و نگهداری آنها را برعهده داشتند. از بین مدارس فوق تعداد 7 مدرسه (5 مدرسه مختص اختلال طیف اُتیسم و 2 مدرسه پذیرای اختلال طیف اُتیسم) به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخابشده و مادران تمام دانشآموزان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم این مدارس که تعدادشان 230 نفر بود بهعنوان گروه نمونه در نظر گرفته شدند و به پرسشنامههای تواناییهای شناختی نجاتی (1392) سبکهای حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) آسایش روانشناختی ریف (1989) مهارتهای ارتباطی کوئین دام (2004) و ذهن آگاهی براون و رایان (2003) پاسخ دادند. یافتهها: نتایج تحلیل دادهها با استفاده از روش آماری معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی برخوردار است. علاوه به راین، مهارتهای ارتباطی هم بهطور مستقیم و هم بهطور غیرمستقیم و بهواسطه ذهن آگاهی با تواناییهای شناختی، حل مسئله و آسایش روانشناختی مادران دارای دانشآموز مبتلا به اختلال طیف اُتیسم رابطه مثبت و معنیدار دارد (05/0P<). نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، لازم است بهبود مهارتهای ارتباطی و مهارت ذهن آگاهی مادران دانشآموزان اختلال طیف اُتیسم، موردتوجه ویژه قرار گیرند. در جهت رسیدن به این مهم، پیشنهاد میشود برنامههای آموزشی و دورههای توانمندسازی با هدف بهبود تواناییهای شناختی، مهارت حل مسئله و آسایش روانشناختی این مادران با استفاده از پروتکلها و روشهای مجزا و تلفیقی، بستههای آموزشی خودیاری و یا جلسات آموزشی مناسب اجرا در مدارس، مؤسسات و مراکز مربوطه در اختیار جامعه هدف پژوهش حاضر قرار گیرد.
فرزانه غنیمی؛ اصغر دادخواه؛ عصمت دانش؛ صادق تقی لو
چکیده
اختلال طیف اُتیسم نوعی اختلال عصبی رشدی است که با نقص پایدار در تعاملات اجتماعی و ارتباط و همچنین رفتارهای تکراری و ویژه مشخص میشود. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی برنامههای مداخلهای مبتنی بر مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایتهای اجتماعی به شیوه شناختی-رفتاری برکیفیت زندگی مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم بود. روش پژوهش، ...
بیشتر
اختلال طیف اُتیسم نوعی اختلال عصبی رشدی است که با نقص پایدار در تعاملات اجتماعی و ارتباط و همچنین رفتارهای تکراری و ویژه مشخص میشود. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی برنامههای مداخلهای مبتنی بر مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایتهای اجتماعی به شیوه شناختی-رفتاری برکیفیت زندگی مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم بود. روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. نخست، آزمودنیها بر اساس ملاکهای ورود غربال شدند، سپس۳۰ مادر دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم انتخاب شده و پس از همتا شدن، به طور تصادفی در گروههای آزمایشی و گواه جای گرفتند (۱۰ نفر در هر گروه). مادران در دو گروه مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایتهای اجتماعی، ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای تحت مداخله آموزشی قرار گرفتند و گروه گواه، مداخلهای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶)، در هر سه مرحله برای آزمودنیها اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر، نشان داد که آموزش مدیریت ادراک حمایتهای اجتماعی، مؤلفه روابط اجتماعی (۰۰۱/۰>P)، و آموزش مدیریت استرس، مؤلفه سلامت جسمانیِ کیفیت زندگی (۰۰۱/۰>P)، را در مادران، بیش از سایر مولفهها، بهبود بخشید. بر اساس یافتهها، پیشنهاد می شود در برنامههای حمایتی سازمانهای متولی بهداشت روان در جامعه، در راستای تدوین بستههای آموزشی و اجرای دستورالعملهای مرتبط با توانمندسازی والدین دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم، تدابیری اتخاذ گردد.