مجید قدمی
دوره 2، شماره 8 ، بهمن 1391، ، صفحه 77-98
چکیده
این مقاله مبانی نظری رویکرد جداسازی در آموزش و پرورش را میکاود و با تبیین مبانی فلسفی این رویکرد، اصول تربیتی آن را مورد بررسی قرار میدهد و با ژرفنگری در این مبانی و اصول، مکتب فلسفی را که در بروز رویکرد جداسازی نقش اساسی داشته معرفی میکند. در این پژوهش توصیفی و تحلیلی از منابع مختلف حاوی نظریات و مستندات فلسفی و تاریخی صاحبنظران ...
بیشتر
این مقاله مبانی نظری رویکرد جداسازی در آموزش و پرورش را میکاود و با تبیین مبانی فلسفی این رویکرد، اصول تربیتی آن را مورد بررسی قرار میدهد و با ژرفنگری در این مبانی و اصول، مکتب فلسفی را که در بروز رویکرد جداسازی نقش اساسی داشته معرفی میکند. در این پژوهش توصیفی و تحلیلی از منابع مختلف حاوی نظریات و مستندات فلسفی و تاریخی صاحبنظران و فیلسوفان تربیتی بهره گرفته شده است. در این پژوهش، نظریات و دیدگاههای مندرج در کتابها و مقالاتی که در حوزه مبانی فلسفی جداسازی در آموزش و پرورش ارائه گردیده و مجموعه نظریاتی که در کتابخانهها و پایگاههای اطلاعاتی در حوزه جداسازی، در دسترس بودهاند واکاوی شدهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که رویکرد جداسازی در آموزش و پرورش استثنایی متأثر از دیدگاه مدرنیسم است که با توجه به این رویکرد فلسفی و اجتماعی، وجود برخی پیامدهای تربیتی و آموزشی اجتناب ناپذیر است. با این تبعات آموزشی و اجتماعی و با عنایت به وضعیت اقلیمی کشور و کمی پوشش تحصیلی دانشآموزان استثنایی و به ویژه محروم ماندن دانشآموزان استثنایی ساکن روستاها از آموزش رسمی، رویکرد جداسازی در نظام آموزش و پرورش توصیه نمیشود. بلکه بایست از رویکردی در آموزش و پرورش استفاده شود که زمینه توسعه هر چه بیشتر پوشش تحصیلی افراد استثنایی را در کشور فراهم کند.
طیبه یگانه؛ عباسعلی حسین خانزاده؛ محمد رضا زربخش
دوره 3، شماره 11 ، مهر 1392
چکیده
با توجه به تأکید متخصصان بر انجام مداخلههای بهداشت روان برای کودکان دبستانی به منظور پیشگیری اولیه، درمان و توسعه بهداشت روان؛پژوهش حاضربا هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی با شیوه شناختی- رفتاری بر کاهش نشانههای اختلالهای رفتاری بروننمود در دانشآموزان انجام شد.روش پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون ...
بیشتر
با توجه به تأکید متخصصان بر انجام مداخلههای بهداشت روان برای کودکان دبستانی به منظور پیشگیری اولیه، درمان و توسعه بهداشت روان؛پژوهش حاضربا هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی با شیوه شناختی- رفتاری بر کاهش نشانههای اختلالهای رفتاری بروننمود در دانشآموزان انجام شد.روش پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و همچنین مرحله پیگیری دو ماهه است. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشآموزان دختر پایه پنجم و ششم ابتدایی با اختلالهای رفتاری بروننمود شهر لنگرود در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل میدادند که تعداد 30 نفر از دانشآموزان با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. برای سنجش اختلالهای رفتاری برون نمود در دانشآموزان از سیاهه رفتاری کودک استفاده شد.برنامه آموزش مهارتهای اجتماعی والکردر طی 17 جلسه به مدت دو ماه برای افراد گروه آزمایش ارائه گردید. جهت تحلیل دادههای جمعآوری شده از آزمون تحلیل واریانس مختلط همراه با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.تحلیل دادههای این پژوهش نشان داد که در مرحله پسآزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و گواه، در میزان نشانههای اختلالهای رفتاری برون نمود تفاوت معنادار وجود دارد. با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان گفت که آموزش مهارتهای اجتماعی با شیوه شناختی- رفتاری روش مؤثری در کاهش نشانههای اختلالهای رفتاری برون نمود است.
کامبیز پوشنه؛ نجمه صیام پور؛ مهیا عابدی کوپایی
دوره 4، شماره 13 ، فروردین 1393، ، صفحه 47-64
چکیده
این پژوهش بررسی تأثیر آموزش تقلید متقابل بر بهبود نشانگان کودکان اتیستیک بود. روش پژوهش آزمایشی دارای طرح پیشآزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 24 کودک اتیستیک (30 تا 54 ماهه)از یک مرکز توانبخشی و نگهداری کودکان اتیستیک انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش ...
بیشتر
این پژوهش بررسی تأثیر آموزش تقلید متقابل بر بهبود نشانگان کودکان اتیستیک بود. روش پژوهش آزمایشی دارای طرح پیشآزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 24 کودک اتیستیک (30 تا 54 ماهه)از یک مرکز توانبخشی و نگهداری کودکان اتیستیک انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش آموزش تقلید متقابل را طی 70 جلسه (3 روز در هفته و هر جلسه 20 دقیقهای) دریافت کردند. در این پژوهش از آزمون گارز به عنوان پیشآزمون و پسآزمون استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس دادهها نشان داد که تفاوت بین میانگین نمرات کودکان اتیستیک در دو گروه معنیدار است (01/0 p<). این پژوهش نشان داد که روش آموزش تقلید متقابل منجر به بهبود نشانگان (تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتار کلیشهای) کودکان اتیستیک میشود؛ بنابراین مداخله رفتاری ـ طبیعی به عنوان یک درمان انتخابی جدید و مهم برای کودکان اتیستیک موثر است.
فرزانه امراللهی بیوکی؛ عباسعلی حسین خانزاده
چکیده
نارساخوانی رایجترین مقوله ناتوانی یادگیری است که به تأخیر و نارسایی در توانایی خواندن مربوط میشود و با نارسایی قابل ملاحظه در پیدایش مهارتهای شناخت واژگان و فهم مطالب خواندهشده مشخص میشود. براین اساس هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر تکنیک خودآموزی بر مهارتهای خواندن و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان با نشانگان نارساخوانی بود. ...
بیشتر
نارساخوانی رایجترین مقوله ناتوانی یادگیری است که به تأخیر و نارسایی در توانایی خواندن مربوط میشود و با نارسایی قابل ملاحظه در پیدایش مهارتهای شناخت واژگان و فهم مطالب خواندهشده مشخص میشود. براین اساس هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر تکنیک خودآموزی بر مهارتهای خواندن و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان با نشانگان نارساخوانی بود. پژوهش با روش نیمهآزمایشی و طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری در این پژوهش، شامل تمامی دانشآموزان دختر نارساخوان پایههای سوم و چهارم ابتدایی شهرستان کرج بوده است که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 30 نفر از این افراد با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه، به شیوه تصادفی، جایدهی شدند. برای جمعآوری دادهها از آزمون هوش وکسلر، چک لیست نارساخوانی، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی و آزمون عملکرد خواندن استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس و کوواریانس نشان داد که آموزش تکنیک خودآموزی به دانشآموزان نارساخوان گروه آزمایش در بهبود عملکرد خواندن، سرعت خواندن، درک مطلب، خودکارآمدی تحصیلی آنان موثر است. همچنین آموزش با این روش موجب کاهش خطاهای خواندن در دختران نارساخوان شد. براین اساس پیشنهاد میشود تا از این تکنیک برای بهبود عملکرد خواندن و کاهش خطاها در این گروه از دانشآموزان در مدارس استفاده شود. همچنین از این تکنیک برای بهبود عملکرد تحصیلی و باور به توانمندی در برابر تکالیف و مشکلات تحصیلی در مدارس در این گروه از کودکان استفاده شود.
کامبیز پوشنه؛ صدف نیکنام
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی برنامه آموزش حس عدد بر بهبود مهارتهای عددی و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانشآموزان دیرآموز پایه اول دبستان پرداخته است. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی و طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده و از میان دو مدرسه ویژه دانشآموزان مرزی منطقه ۷ شهر تهران، ۲۰ دانشآموز ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی برنامه آموزش حس عدد بر بهبود مهارتهای عددی و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانشآموزان دیرآموز پایه اول دبستان پرداخته است. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی و طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده و از میان دو مدرسه ویژه دانشآموزان مرزی منطقه ۷ شهر تهران، ۲۰ دانشآموز بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب و پس از همتاسازی به شیوه کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. بهمنظور ارزیابی مهارتهای عددی، از فرم معلم آزمون حسعددی جردن (۲۰۰۷)، و برای ارزیابی میزان پیشرفت تحصیلی درس ریاضی، از یک آزمون محققساخته در دو فرم موازی، استفاده شد. آزمودنیهای گروه آزمایش بهمدت ۵ هفته (۱۰جلسه ۴۵ تا ۶۰ دقیقهای و ۲ بار در هفته) تحت آموزش یک برنامه حس عدد قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که برنامه مداخله آموزش حس عدد، بر مهارتهای عددی و پیشرفت تحصیلی ریاضی آزمودنیهای گروه آزمایش بهگونه معنیداری تأثیر داشته و منجر به افزایش آن شده است (05/0p<). نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش حسعدد میتواند بهعنوان یک روش مؤثر برای بهبود مهارتهای عددی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دیرآموز کلاس اول دبستان مورد استفاده قرار گیرد
اسحق رحیمیان بوگر؛ محمود نجفی
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه عملکرد دانش آموزان با و بدون اختلالهای یادگیری در مقیاس تجدید نظر شدۀ هوشی وکسلر کودکان بود. روش پژوهش علی-مقایسه ای بود. از این رو با نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، 45 دانش آموز دارای اختلالهای یادگیری با 45 نفر دانش آموز بدون اختلال یادگیری پرسش نامه داده های جمعیتشناختی و مقیاس تجدید نظر شدۀ هوشی وکسلر ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مقایسه عملکرد دانش آموزان با و بدون اختلالهای یادگیری در مقیاس تجدید نظر شدۀ هوشی وکسلر کودکان بود. روش پژوهش علی-مقایسه ای بود. از این رو با نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، 45 دانش آموز دارای اختلالهای یادگیری با 45 نفر دانش آموز بدون اختلال یادگیری پرسش نامه داده های جمعیتشناختی و مقیاس تجدید نظر شدۀ هوشی وکسلر کودکان را تکمیل کردند. داده ها با آزمون تی مستقل، تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. کودکان با و بدون اختلالهای یادگیری در نمرات کل تراز شده وکسلر، خرده مقیاس کلامی و خرده مقیاسعملی از لحاظ آماری تفاوت معناداری با هم داشتند. توان خالص خرده مقیاس های کلامی و عملی مقیاس تجدید نظر شدۀ هوشی وکسلر کودکان در تشخیص دو گروه به ترتیب برابر با 84/0 و 56/0 بود. افزون بر این، عملکرد دو گروه به تفکیک در خرده مقیاس های اطلاعات، ریاضیات، حافظه عددی، تنظیم تصاویر و رمزنویسی بهطور معناداری متفاوت بود و این خرده مقیاسها توان مطلوبی در تشخیص دو گروه از هم داشتند. بنابراین می توان بیان کرد که مقیاس تجدید نظر شدۀ هوشی وکسلر کودکان قابلیت استفاده در تشخیص افتراقی کودکان با و بدون اختلال های یادگیری را دارد و با تهیهی فهرست تشخیصی اختلالهای یادگیری مبتنی بر مقیاس وکسلر به خصوص با تمرکز بر پنج خرده مقیاس اطلاعات، ریاضیات، حافظه عددی، تنظیم تصاویر و رمزنویسی می توان برای تشخیص اختلال های یادگیری اقدام کرد.
فرشته باعزت؛ احمد احمدی قوزلوجه
دوره 4، شماره 16 ، دی 1393، ، صفحه 57-76
چکیده
هدف این پژوهش بررسی ساختار عاملی و ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه کمبود توجه / بیش فعالی دانشجویان نادو در بین دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی بود. 612 نفر (271 مذکر و 341 مؤنث) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی تهران در سال تحصیلی 90-1389 به روش نمونهگیری تصادفی نسبتی بهعنوان نمونه انتخاب شدند و ترجمه فارسی پرسشنامه ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی ساختار عاملی و ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه کمبود توجه / بیش فعالی دانشجویان نادو در بین دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی بود. 612 نفر (271 مذکر و 341 مؤنث) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی تهران در سال تحصیلی 90-1389 به روش نمونهگیری تصادفی نسبتی بهعنوان نمونه انتخاب شدند و ترجمه فارسی پرسشنامه کمبود توجه / بیش فعالی دانشجویان نادو را پر کردند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ برای ترجمه فارسی پرسشنامه 125 آیتمی 96/. به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی (تحلیل مؤلفههای اصلی) 9 عامل حافظه، سازماندهی، اضطراب، پرخاشگری، عملکرد تحصیلی، بیتوجهی، بیش فعالی / تکانش گری، گرایشها تضادورزی و خودنظمدهی را نشان داد. ضریب آلفای کرونباخ برای عاملهای استخراجشده بین 74/. تا 90/. و برای کل پرسشنامه 97/. به دست آمد که نشاندهنده اعتبار مطلوب فرم فارسی پرسشنامه بود. همچنین ضرایب همبستگی بهدستآمده بین عاملهای استخراجشده با یکدیگر و با کل پرسشنامه نشاندهنده روایی سازه مطلوب پرسشنامه بود. با توجه به حذف 25 آیتم، درنهایت فرم فارسی پرسشنامه با 100 آیتم و 9 عامل استخراج شد؛ بنابراین پرسشنامه مذکور در جامعه دانشجویان ایرانی از پایایی و اعتبار مطلوبی برخوردار است و میتوان از آن برای ارزیابی اختلال کمبود توجه / بیش فعالی دانشجویان ایرانی استفاده کرد.
قربان همتی علمدارلو؛ صدیقه رضایی دهنوی؛ محمد مهدی تیموری
دوره 3، شماره 9 ، فروردین 1392، ، صفحه 57-74
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه مسئولیتپذیری بین خواهران و برادران دانشآموزان با کمتوانیذهنی و عادی صورت گرفت.جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه خواهران و برادران نوجوان12-18 ساله دانشآموزان با کمتوانیذهنی و عادی شهر شیراز بودند که از بین آنها نمونهای به حجم 170 نوجوان 12-18 ساله( 80 نفر از آنها خواهر یا برادر با کمتوانیذهنی داشتند ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه مسئولیتپذیری بین خواهران و برادران دانشآموزان با کمتوانیذهنی و عادی صورت گرفت.جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه خواهران و برادران نوجوان12-18 ساله دانشآموزان با کمتوانیذهنی و عادی شهر شیراز بودند که از بین آنها نمونهای به حجم 170 نوجوان 12-18 ساله( 80 نفر از آنها خواهر یا برادر با کمتوانیذهنی داشتند و 90 نفر از آنها خواهر یا برادر عادی داشتند) به شیوه هدفمند انتخاب شدند. از پرسشنامه مسئولیتپذیری نوجوانان برای سنجش مسئولیتپذیری استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه نشان داد که مسئولیتپذیری خواهران و برادران دانشآموزان با کمتوانیذهنی به طور معنیداری بیشتر از مسئولیتپذیری خواهران و برادران دانشآموزان عادی است. همچنین نتایج آزمون تحلیل واریانس چندگانه نشان داد که خواهران و برادران دانشآموزان با کمتوانیذهنی در همه خرده مقیاسهای مسئولیتپذیری به جز وظیفهشناسی نسبت به خواهران و برادران دانشآموزان عادی به طور معنیداری بالاتر هستند.با توجه به یافتههای مذکور پیشنهاد میشود که الگوی مسئولیتپذیری در خواهران و برادران دانشآموزان با کمتوانیذهنی مورد مطالعه قرار گیرد و از آن برای مسئولیتپذیرتر کردن فرزندان خانوادههای عادی استفاده شود.
هیوا محمودی؛ محسن جلالی؛ فایق احمدی سلیمانیه
چکیده
هدف این پژوهش مقایسه نارسایی هیجانی، خود دلسوزی و سبک های شوخ طبیعی بین والدین کودکان کم توان ذهنی و کودکان عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی - مقایسهای بود. جامعه آماری شامل کلیه والدین کودکان کم توان ذهنی (160=N) و والدین کودکان عادی شهرستان سقز بودند که از بین آنها 80 نفر والد کودکان کم توان ذهنی به شیوه دردسترس و 80 نفر والد کودکان ...
بیشتر
هدف این پژوهش مقایسه نارسایی هیجانی، خود دلسوزی و سبک های شوخ طبیعی بین والدین کودکان کم توان ذهنی و کودکان عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی - مقایسهای بود. جامعه آماری شامل کلیه والدین کودکان کم توان ذهنی (160=N) و والدین کودکان عادی شهرستان سقز بودند که از بین آنها 80 نفر والد کودکان کم توان ذهنی به شیوه دردسترس و 80 نفر والد کودکان عادی بودند به شیوه نمونه گیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر، تیلور ، 1994)، پرسشنامه خود دلسوزی (نف،2003) و پرسشنامه شوخ طبعی (مارتین و دیگران،2003) است. روش تجزیه و تحلیل، آزمون تحلیل واریانس چند متغیره بود. نتایج پژوهش نشان داد که بین والدین کودکان کم توان ذهنی و والدین کودکان عادی از لحاظ نارسایی هیجانی، خود دلسوزی و سبک های شوخ طبعی تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0 ≥ P). نتیجه گیری: والدین کودکان کم توان ذهنی به دلیل مشکل فرزندشان مشکلات نارسایی هیجانی و خود- دلسوزی بیشتر داشتند و از سبک های شوخ طبعی پرخاشگرانه و خودتحقیرگرایانه نسبت به والدین سالم استفاده کردند. بنابراین والدین کودکان کم توان ذهنی نیاز به توجه و حمایت بیشتر در زمینه آموزش و تربیت کودکان دارند.
فرزانه ناهیدپور؛ منصور علی حمیدی؛ خدیجه زمانلو؛ مجید قلخانی
دوره 3، شماره 10 ، تیر 1392، ، صفحه 61-74
چکیده
یکی از مهمترین مشکلات افراد نابیناعدم سازگاری آنها با ناتوانیشان است. اگر فرد نابینا نتواند با شرایط خود و محیطش سازگار شود، احساس عدم امنیت و ناکامی خواهد کرد که همین امر میتواند باعث بروز رفتارهای ناسازگارانه در او شود. از اینرو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری بر افزایش سازگاری دانش ...
بیشتر
یکی از مهمترین مشکلات افراد نابیناعدم سازگاری آنها با ناتوانیشان است. اگر فرد نابینا نتواند با شرایط خود و محیطش سازگار شود، احساس عدم امنیت و ناکامی خواهد کرد که همین امر میتواند باعث بروز رفتارهای ناسازگارانه در او شود. از اینرو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری بر افزایش سازگاری دانش آموزان نابینا بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با یک گروه بود. به همینمنظور، با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 7 نفر از دانشآموز نابینا که با استفاده از پرسشنامه سازگاری نابینایان، ناسازگار تشخیص داده شده بودند، انتخاب گردیدند و در 10 جلسه مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری شرکت کردند. پس از پایان جلسههای مشاوره گروهی، شرکتکنندگان دوباره به پرسش نامه سازگاری پاسخ دادند. تحلیل یافتهها با استفاده از آزمون تی برای گروههای وابسته نشان داد که مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری در افزایش سازگاری عمومی، عاطفی، اجتماعی، و آموزشی دانشآموزان نابینا سودمند بوده است(01/0 P<). با توجه به یافتههای پژوهش می توان گفت رویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری روشی کارآمد در افزایش سازگاری دانشآموزان نابینا است.
بهشته نیوشا؛ کامران گنجی؛ مریم ستوده
دوره 2، شماره 6 ، تیر 1391، ، صفحه 61-94
چکیده
پژوهش حاضر برای بررسی میزان شیوع نشانههای اختلالنارساییتوجه/بیشفعالی در دانشآموزان تیزهوش استان کهگیلویه و بویراحمد انجام گرفته است. روش پژوهش توصیفی (همةگیرشناسی) بود. جامعة آماریرا 34529 نفر دانشآموز مدارس راهنمایی دولتی و غیر انتفاعی استان کهگیلویه و بویراحمد که در سال تحصیلی 90-1389 به تحصیل اشتغال ...
بیشتر
پژوهش حاضر برای بررسی میزان شیوع نشانههای اختلالنارساییتوجه/بیشفعالی در دانشآموزان تیزهوش استان کهگیلویه و بویراحمد انجام گرفته است. روش پژوهش توصیفی (همةگیرشناسی) بود. جامعة آماریرا 34529 نفر دانشآموز مدارس راهنمایی دولتی و غیر انتفاعی استان کهگیلویه و بویراحمد که در سال تحصیلی 90-1389 به تحصیل اشتغال داشتند، تشکیل میدادند. از این جامعه 1800 دانشآموز با روش خوشهای تصادفی چند مرحلةای انتخاب شدند. سرانجام 220 دانشآموز (77 دختر و 143 پسر) با هوشبهر 127 و بالاتر به عنوان تیزهوش گروه نمونه را تشکیل دادند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامة تشخیصی اختلال نارساییتوجه/ بیش فعالی راهنمای تشخیصی و آماری انجمن روانپزشکی آمریکا ، مصاحبة بالینی با دانشآموزان و مادران بر اساس همان ملاکها و ماتریسهای پیشرونده ریون استفاده شد. دادهها با روشهای آمار توصیفی و آزمون مجذور کای تحلیل شدند.به طور کلی 2/8 درصد از دانشآموزان تیزهوش دارای نشانههای اختلالنارساییتوجه/بیشفعالی بودند، این میزان در پسرها 9 درصد و در دخترها 8/6 درصد بود. بدین ترتیب شیوع کلی نشانههای اختلالنارساییتوجه/بیشفعالی در دانشآموزان تیزهوش مورد بررسی با توجه به خطای استاندارد برآورد در دامنهای از7/4 تا 7/11 درصد قرار داشت. نشانههای اختلالنارساییتوجه/بیشفعالی میتواند تیزهوشی دانشآموزان را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین تشخیص دیرهنگام دانشآموزان تیزهوش با اختلالنارساییتوجه/بیشفعالی، ممکن است پیشرفت تحصیلی و اجتماعی و درمان آنان را با مشکل روبهرو سازد. این یافته در موقعیتهای آموزشی دارای محتوای کاربردی است و نشانگر آن است که مدیریت و درمان این اختلال نیازمند خدمات روانشناختی و مشاوره است. ارائة خدمات روانشناختی و مشاوره در مدارس ویژه دانشآموزان تیزهوش میتواند از پیامدهای منفی این اختلال در زندگی تحصیلی و اجتماعی تیزهوشان پیشگیری کند.
علی فرهودیان؛ مسیب یارمحمدی واصل؛ ماندانا صادقی؛ محمد اسمعیل ساوری؛ لیلا سلیمانی نیا؛ حمیدرضا مقامی
چکیده
این پژوهشبا هدف شناسایی مشکلات گروههایدارای نیازهای ویژه در ابعاد روانی، اجتماعی، معنوی و جسمی در ایران انجامشد. این پژوهش کیفی با روش نظریه زمینهای اجرا شد. در این پژوهش نخست پس از بررسی و مطالعة متون و مرور منابع موجود درسراسر دنیا 10 گروه به عنوان افراددارای نیازهای ویژه منظور شده و 100 نفر از این افراد یا نزدیکانشان، براساس ...
بیشتر
این پژوهشبا هدف شناسایی مشکلات گروههایدارای نیازهای ویژه در ابعاد روانی، اجتماعی، معنوی و جسمی در ایران انجامشد. این پژوهش کیفی با روش نظریه زمینهای اجرا شد. در این پژوهش نخست پس از بررسی و مطالعة متون و مرور منابع موجود درسراسر دنیا 10 گروه به عنوان افراددارای نیازهای ویژه منظور شده و 100 نفر از این افراد یا نزدیکانشان، براساس نمونهگیریهدفمند تا زمان اشباع نظری دادهها مورد پژوهش قرار گرفتند. این گروه ها شامل کودکان؛ سالمندان؛ افراد با ناتوانیهای حسی-حرکتی؛ بیماران شدید روانپزشکی و کمتوانیذهنی؛ افراد دارای نیازهای ویژه پزشکی؛مصرف کنندگان مواد؛ زندانیان؛ افرادی که تحت شرایط اجتماعی به حاشیه رانده شدهاند(اقلیتها)؛ افرادی که در طبقات پایین اقتصادی- اجتماعی قرار دارند و زنان باردار میباشند. به منظور جمعآوری دادهها از روش مصاحبة نیمهساختاریافته استفاده شد و سپس با روش کدگذاری استراس و کوربین یا مقایسه مداوم تحلیل شد.مهمترین حوزههای استخراج شده از مشکلات و نیازهای ویژه گروههای مورد بررسی عبارتبودند از خانواده، آموزش (فضا و امکانات)، تفریحات و سرگرمی، جابجایی و حمل و نقل،بناها و فضاها (منازل و اماکن عمومی)، مشارکت اجتماعی و اشتغال، خدمات درمانی وتوانبخشی، و نگرش سایر افراد به مشکلات آنها. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عبارت "نیازهای ویژه" در ارتباط باناتوانی معنا مییابد، که محصول ویژگیهای فرد و موانعی است که توسط اجتماع ایجادشده است. در راه برطرف کردن آن نیازها موانع متعددی به چشم میخورد که به طورعمده توسط بشر ایجاد شدهاند. برخی از این موانع عبارتند از خدمات و سیستمهایناکارآمد، سیاستگذاریهای تبعیضآمیز، نگرشهای اجتماعی، برچسبها و غیره.
مختار ملک پور؛ علی اصغر دادمهر؛ امیر قمرانی
دوره 4، شماره 14 ، تیر 1393، ، صفحه 63-82
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثر تحریک حسی بر بهبود مهارتهای حرکتی (ظریف و درشت) دانشآموزان کمتوانذهنی آموزشپذیر با اختلال هماهنگی رشدی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع آزمایشی و طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان کمتوانذهنی آموزشپذیر شهر اصفهان در دوره ابتدایی بودند که به روش نمونهگیری ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثر تحریک حسی بر بهبود مهارتهای حرکتی (ظریف و درشت) دانشآموزان کمتوانذهنی آموزشپذیر با اختلال هماهنگی رشدی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع آزمایشی و طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان کمتوانذهنی آموزشپذیر شهر اصفهان در دوره ابتدایی بودند که به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تعداد 30 دانشآموز با اختلال هماهنگی حرکتی با استفاده از نسخه فارسی سیاهه اختلال هماهنگی رشد حرکتی از میان دانشآموزانکمتوانذهنی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی غربال شدند و سپس به روش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جاگماری شدند. ابزار این پژوهش مقیاس رشد حرکتی لینکنن- اوزرتسکی و سیاهه اختلال هماهنگی رشد حرکتی (صالحی و همکاران، 1390) بود. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (Mancova) مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که روش مداخلهای تحریک حسی بر بهبود مهارتهای حرکتی این کودکان مؤثر بود (001/0p<). نتایج این پژوهش نشان داد که روش مداخلهای تحریک حسی در بهبود مهارتهای حرکتی دانشآموزان کمتوانذهنی آموزشپذیر با اختلال هماهنگی رشدی مؤثر بوده، بنابراین استفاده از این روش به عنوان روشی در بهبود و توانبخشی این اختلال پیشنهاد میشود.
نورعلی فرخی؛ منصور حرفه دوست؛ اسماعیل خیرجو؛ مجتبی سلم آبادی؛ زهرا فیض الهی
چکیده
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی متغیرهای محیطی (ارتباط والد-کودک)، منبع کنترل و عملکرد تحصیلی به منظور تبیین افسردگی کودکان با اختلالنارسایی توجه - بیشفعالی بود. بعد از غربالگری کودکان مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی مقیاس های مدیریت رفتاری و تنیدگی والدگری به عنوان نشانگرهای مربوط به رابطه والد-کودک و مقیاس اختلالنارسایی ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی متغیرهای محیطی (ارتباط والد-کودک)، منبع کنترل و عملکرد تحصیلی به منظور تبیین افسردگی کودکان با اختلالنارسایی توجه - بیشفعالی بود. بعد از غربالگری کودکان مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی مقیاس های مدیریت رفتاری و تنیدگی والدگری به عنوان نشانگرهای مربوط به رابطه والد-کودک و مقیاس اختلالنارسایی توجه - بیشفعالی توسط مادران و آزمون عملکرد تحصیلی محققساخته و پرسشنامه افسردگی و منبع کنترل بر روی کودکان اجرا شد. تحلیل ضرایب همبستگی نشانگر ارتباط مثبت و معنیدار بین اختلال بعد نارسایی توجه و افسردگی بود؛ همچنین بین سه متغیر واسطه با افسردگی و بعد نارسایی توجه ارتباط معنیداری وجود داشت. تحلیل معادلات ساختاری نشانگر اهمیت متغیر ارتباط والد-کودک به عنوان متغیر میانجیگر رابطه بین اختلالنارسایی توجه و افسردگی بود. دو متغیر عملکرد تحصیلی و مکان کنترل نتوانستند به عنوان متغیر میانجی در الگو عمل کنند. یافتههای این پژوهش تایید کننده اهمیت ارتباط والد-کودک و والدگری در اختلال افسردگی کودکان با اختلالنارسایی توجه- بیش فعالیاست که باید در درمان و مشاوره این گروه از کودکان مورد توجه قرار گیرد.
اعظم مرادی؛ صدیقه رضایی دهنوی
دوره 2، شماره 5 ، فروردین 1391، ، صفحه 65-98
چکیده
هدف: هدف این تحقیقبررسی و مقایسۀ اثربخشی آموزشهای گروهی عزت نفس، خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت بر عزت نفس زنان با معلولیت جسمی ـ حرکتی شهر اصفهان بود. روش:طرح تحقیق نیمه تجربی بود. جامعۀ آماری شامل کلیۀ اعضای زن 35-18 سالۀ تشکل غیردولتی جامعۀ معلولان شعبۀ شهر اصفهان بود. برای نمونهگیری 80 نفر از جامعه آماری به طور تصادفی انتخاب شدند ...
بیشتر
هدف: هدف این تحقیقبررسی و مقایسۀ اثربخشی آموزشهای گروهی عزت نفس، خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت بر عزت نفس زنان با معلولیت جسمی ـ حرکتی شهر اصفهان بود. روش:طرح تحقیق نیمه تجربی بود. جامعۀ آماری شامل کلیۀ اعضای زن 35-18 سالۀ تشکل غیردولتی جامعۀ معلولان شعبۀ شهر اصفهان بود. برای نمونهگیری 80 نفر از جامعه آماری به طور تصادفی انتخاب شدند و پس از اجرای مقیاس عزت نفس روزنبرگ، 40 نفر از آنهاکه عزت نفسشان از نیم دیگر آزمودنیها پایینتر بود، به عنوان نمونۀ نهایی انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه آزمایشی ویک گروه گواه واگذار شدند. سپس برای هر یک از گروههای آزمایشی 1، 2 و 3 به ترتیب برنامۀ آموزش گروهی عزت نفس، آموزش گروهی خود کارآمدی و آموزش گروهی انگیزش پیشرفت، در قالب 9 جلسۀ هفتگی 120 دقیقهای برگزار شد. پس از اتمام جلسات آموزش، پس آزمون با به کارگیری مقیاس عزت نفس روزنبرگ، بر روی هر سه گروه آزمایشی و گروه گواه انجام شد. برای سنجش ویژگیهای آزمودنیها علاوه بر پرسشنامۀ کیفیت زندگی، پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی نیز به کار برده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس، تحلیل مانکوا و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. برای آزمون فرضیهها سطح احتمال 05/0P< استفاده شد. یافتهها: یافتهها حاکی از اثربخشی آموزش گروهی عزت نفس (023/0=P)،آموزش گروهی خود کارآمدی (006/0=P) و آموزش گروهی انگیزش پیشرفت (016/0P=) بر عزت نفس بود، اما اثر بخشی سه نوع آموزش گروهی با یکدیگر تفاوتی نداشت. نتیجه گیری: هر یک از روشهای آموزش گروهی عزت نفس، آموزش گروهی خود کارآمدی و آموزش گروهی انگیزش پیشرفت میتواند بر بهبود عزت نفس افراد با معلولیت جسمی و در نتیجه توانبخشی آنها مؤثر باشد. بر این اساس پیشنهاد میشود که این سه نوع برنامۀ آموزشی به صورت منظم در مراکز درمانی و آموزشی و تشکلهای غیردولتیِ مخصوص افراد با معلولیت جسمی اجرا گردد.
پرویز شریفی درآمدی
دوره 3، شماره 12 ، دی 1392، ، صفحه 67-82
چکیده
کودکان با اختلالهای طیف درخودماندگی دشواریهای جدی در شناسایی، توصیف و تنظیم احساسات خود و دیگران را تجربه میکنند. پژوهش در زمینۀ شناسایی مؤثرترین راهبردها برای حل این مشکل قابلتأمل است. پژوهش حاضر باهدف تعیین تأثیر مداخله مهارتهای اجتماعی گروهی بر نارسایی هیجانی پسران با اختلالهای طیف درخودماندگی 10 تا 12 سال انجام ...
بیشتر
کودکان با اختلالهای طیف درخودماندگی دشواریهای جدی در شناسایی، توصیف و تنظیم احساسات خود و دیگران را تجربه میکنند. پژوهش در زمینۀ شناسایی مؤثرترین راهبردها برای حل این مشکل قابلتأمل است. پژوهش حاضر باهدف تعیین تأثیر مداخله مهارتهای اجتماعی گروهی بر نارسایی هیجانی پسران با اختلالهای طیف درخودماندگی 10 تا 12 سال انجام شد. روش آزمایشی. نمونهگیری بهصورت نمونه در دسترس بود و حجم نمونه 14 کودک بودند که با مراجعه به پرونده آنها بر مبنای حداقل بهره هوشی متوسط و مهارتهای زبان درکی و جنسیت با استفاده از پرسشنامه نارسایی هیجانی ریف، اوسترلد، میرام (2006) در دو گروه 7 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. مقایسهی نتایج با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر نشان داد که پسرانی که تحت آموزش مهارتهای اجتماعی قرار گرفتند بهطور معناداری در غلبه بر نارسایی هیجانی پیشرفت به دست آورند. پیشنهاد میشود با توجه به نتایج پژوهش حاضر از آموزش مهارتهای اجتماعی برای مقابله با نارساییهای هیجانی کودکان با اختلالهای طیف درخودماندگی جهت برنامهریزی آموزشی و توانبخشی آنان استفاده شود.
صغری ابراهیمی قوام
دوره 1، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 67-82
چکیده
به منظور بررسی ارتباط میان تاب آوری و رضایتمندی شغلی، تحقیقی کاربردی و به روش همبستگی میان معلمان مدارس عادی و استثنایی منطقه 18 شهر تهران در سال تحصیلی 1388-1389 با حجم نمونه 270 معلم زن و مرد (135 معلم مدارس عادی و135 معلم مدارس استثنایی) انجام شده و این انتخاب تصادفی صورت گرفته و آنها به دو پرسشنامه تاب آوری و رضایتمندی شغلی هرزبرگ پاسخ ...
بیشتر
به منظور بررسی ارتباط میان تاب آوری و رضایتمندی شغلی، تحقیقی کاربردی و به روش همبستگی میان معلمان مدارس عادی و استثنایی منطقه 18 شهر تهران در سال تحصیلی 1388-1389 با حجم نمونه 270 معلم زن و مرد (135 معلم مدارس عادی و135 معلم مدارس استثنایی) انجام شده و این انتخاب تصادفی صورت گرفته و آنها به دو پرسشنامه تاب آوری و رضایتمندی شغلی هرزبرگ پاسخ گفتند. برای تعیین میزان همبستگی از روش ضریب همبستگی پیرسون و برای تعیین میزان اختلاف ضرایب همبستگی از Z فیشر و تعیین تفاوت میانگینها از آزمون تی مستقل استفاده شده است.یافتهها نشان دادند هرچند بین تابآوری معلمان مدارس استثنایی و عادی تفاوت معناداری دیده نشد.اما رابطه ی مثبت و بالایی بین دو متغیر تاب آوری و رضایتمندی شغلی وجود دارد و واریانس مشترک بین دو متغیر 27 درصد بدست آمد. این به آن معناست که که رضایتمندی شغلی و تابآوری دارای ارتباط متقابل میباشند و میتوان با اجرای مداخلههای مناسب بر هریک، خواه تابآوری و یا رضایتمندی شغلی، سطح متغیر دیگر را ارتقابخشید و از این ارتباط برای توانمندسازی روانشناختی معلمان بهره جست.
آرمان عزیزی؛ مریم فاتحی زاده؛ احمد احمدی؛ رضوان جزایری؛ امید عیسی نژاد
چکیده
هدف پژوهش حاضر کشف آسیب های زیرمنظومه های زوجی، والدینی و همشیرها در خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی و بررسی اثر بخشی درمان رابطهی والد- فرزند بر مشکلات کشف شده و توانمندسازی این خانواده هاست. این پژوهش از نوع ترکیبی(کیفی- کمی) است. قسمت اول پژوهش به صورت کیفی است که با روش پدیدارشناسی انجام شده است. نمونه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر کشف آسیب های زیرمنظومه های زوجی، والدینی و همشیرها در خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی و بررسی اثر بخشی درمان رابطهی والد- فرزند بر مشکلات کشف شده و توانمندسازی این خانواده هاست. این پژوهش از نوع ترکیبی(کیفی- کمی) است. قسمت اول پژوهش به صورت کیفی است که با روش پدیدارشناسی انجام شده است. نمونه این قسمت شامل 16 خانواده (27 عضو) بودند که تجربه دست اولی از پدیده ی مورد مطالعه را داشته اند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که با روش کلایزی تحلیل گردید. درقسمت دوم پژوهش 4 نفر از والدین (2 نفر مادر و 2 نفر پدر) به صورت هدفمند انتخاب گردید و به صورت روش مورد منفرد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. یافته های بخش کیفی شامل کشف آسیب های سه زیرمنظومه ی خانواده و تدوین پرسشنامه ی خانواده ADHD محور بود که شامل 77 سوال با روایی و پایایی مناسب بود. یافته های بخش کمی هم شامل اثربخشی معنادار درمان رابطه والد- فرزند بر توانمندی خانواده و مشکلات کشف شده خانواده ADHD محور بود. نتایج نشان داد که آسیب های کودک بیش فعال نه تنها بر تک تک اعضای خانواده تأثیر منفی می گذارد بلکه نظام خانوادگی را نیز به چالش می کشد و نیاز جدی این خانواده ها را به حمایت، نظارت، درمان و آموزش جامع را تأیید می کند.
اکرم آبباریکی؛ کامران یزدانبخش؛ خدامراد مؤمنی
چکیده
اختلال یادگیری ویژه، یک اختلال عصبی رشدی است. دانشآموزان با اختلال سطح بالایی از مشکلات شناختی را دارند که منجر به افت تحصیلی آنها میشود. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر توانبخشی شناختی رایانهای بر کاهش اجتناب شناختی دانشآموزان با اختلال یادگیری ویژه انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون_پسآزمون با گروه کنترل ...
بیشتر
اختلال یادگیری ویژه، یک اختلال عصبی رشدی است. دانشآموزان با اختلال سطح بالایی از مشکلات شناختی را دارند که منجر به افت تحصیلی آنها میشود. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر توانبخشی شناختی رایانهای بر کاهش اجتناب شناختی دانشآموزان با اختلال یادگیری ویژه انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون_پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه سوم تا ششم با اختلال یادگیری شهر کرمانشاه بودند که از بین آنها نمونهای به حجم 28 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اجتناب شناختی سکستون و دوگاس (2008)، پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو و آزمون تجدید نظر شده هوش وکسلر کودکان بود. برنامه توانبخشی شناختی کاپیتان لاگ به مدت 12 جلسه 50-60 دقیقهای و دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد برنامه توانبخشی شناختی کاپیتان لاگ موجب کاهش اجتناب شناختی این کودکان شده است (001/0>P). توانبخشی شناختی رایانهای میتواند بهعنوان روشی مناسب در کاهش اجتناب شناختی کودکان به کار رود و به دانشآموزان برای استفاده از راهبردهای کارآمدتر برای کنترل سطح اضطراب و کاهش حواسپرتی کمک کند و درنهایت سبب پیشرفت عملکرد تحصیلی آنها شود.
سمانه بهزادپور؛ زهرا سادات مطهری؛ فرامرز سهرابی
چکیده
هدف این پژوهش بررسی نقش میزان دینداری و تابآوری در پیشبینی استرس زناشویی درمادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی بود.روش پژوهش از نوع همبستگی بود.جامعهآماری شامل همه مادران دارای فرزند پسر با اختلال نارسایی توجه- بیشفعالیشهر تهران بودند. نمونهآماری شامل 100 مادر دارای فرزند پسر با اختلال نارسایی ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی نقش میزان دینداری و تابآوری در پیشبینی استرس زناشویی درمادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی بود.روش پژوهش از نوع همبستگی بود.جامعهآماری شامل همه مادران دارای فرزند پسر با اختلال نارسایی توجه- بیشفعالیشهر تهران بودند. نمونهآماری شامل 100 مادر دارای فرزند پسر با اختلال نارسایی توجه- بیشفعالی بودند که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند.از آزمون مقیاس سنجش اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی، مقیاس استرس زناشویی استکهلمتهران، پرسشنامهتابآوریکانرودیویدسون و مقیاس سنجش دینداری برای جمعآوری دادهها استفاده شد. دادهها از طریق تحلیل رگرسیون چندمتغیره و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفتند.نتایج نشان داد که بین استرسزناشویی با دینداری و تابآوری رابطه منفی معنیداری وجود دارد ( 01/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داد که دینداری و تابآوری میتوانند استرس زناشویی را به طور معکوس پیشبینیکنند. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که میزان دینداری و تابآوری نقش مهمی در پیشبینی استرس زناشویی دارند.در نتیجه آموزش مؤلفههای تابآوری و تأکید بر افزایش دینداری میتواند به کاهش استرس زناشویی کمک کند.
عیسی جعفری؛ اسماعیل سلیمانی؛ علی اسماعیلی
دوره 1، شماره 3 ، مهر 1390، ، صفحه 71-84
چکیده
مقدمه: هدف اصلی این پژوهش مقایسه سبکهای اسنادی دانشآموزان (پسر) نابینا و بینای شهرستان اردبیل بوده است. روش این تحقیق از نوع کاربردی و روش انجام آن زمینهای است. جامعه آماری برای وصول به هدف پژوهش، از کلیه دانشآموزانی که در سال تحصیلی90-1389 در مدارس استثنایی، عادی و همچنین تلفیقی شهرستان اردبیل مشغول به تحصیل بودند، 36 نفر ...
بیشتر
مقدمه: هدف اصلی این پژوهش مقایسه سبکهای اسنادی دانشآموزان (پسر) نابینا و بینای شهرستان اردبیل بوده است. روش این تحقیق از نوع کاربردی و روش انجام آن زمینهای است. جامعه آماری برای وصول به هدف پژوهش، از کلیه دانشآموزانی که در سال تحصیلی90-1389 در مدارس استثنایی، عادی و همچنین تلفیقی شهرستان اردبیل مشغول به تحصیل بودند، 36 نفر دانشآموز پسر(18 نفر بینا و 18 نفر نابینا) با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه سبکهای اسناد (ASQ) استفاده شده است. و دادههای پژوهشی با تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافتهها:نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین سبک اسنادی گروه اصلی و گروه گواه تفاوت معنادار است. بحث و نتیجه گیری: بین سبک اسناد دانشآموزان بینا و نابینا در مؤلفههای درونی- بیرونی، ناپایدار- پایدار و کلی- جزئی تفاوت معنیداری وجود دارد، بدین معنی که سبک اسنادی در دانشآموزان نابینا بیشتر به صورت بیرونی، پایدار و کلی و در دانشآموزان بینا بیشتر درونی، ناپایدار و جزئی است. با توجه به یافتههای اینتحقیق، به کارگرفتن راهبردهای مؤثر برای تغییر دادن اسنادهای بیرونی به اسنادهای درونی در افراد نابینا جهت سازگاری بهتر از پیشنهادهای این تحقیق میباشد.
دیبا سیف
دوره 2، شماره 7 ، مهر 1391، ، صفحه 71-96
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی رابطۀ جهتگیریهای هدف در درس ریاضی با ابعاد خلاقیت در میان دانشآموزان دبیرستانهای پرورش استعدادهای درخشان، نمونۀ دولتی و عادی بود. روش پژوهش حاضر همبستگی است. آزمودنیهای پژوهش شامل 410 دانشآموز سال اول دبیرستان (216 دختر و 194 پسر) بودند که به روش طبقهای- خوشهای از دبیرستانهای شهرستان ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی رابطۀ جهتگیریهای هدف در درس ریاضی با ابعاد خلاقیت در میان دانشآموزان دبیرستانهای پرورش استعدادهای درخشان، نمونۀ دولتی و عادی بود. روش پژوهش حاضر همبستگی است. آزمودنیهای پژوهش شامل 410 دانشآموز سال اول دبیرستان (216 دختر و 194 پسر) بودند که به روش طبقهای- خوشهای از دبیرستانهای شهرستان شیراز انتخاب شدند. مقیاس جهتگیری هدف در درس ریاضی و پرسشنامۀ مدادی ـ کاغذی چندگزینهای خلاقیت به عنوان ابزار سنجش در این تحقیق به کار برده شد. مقیاس جهتگیریهای هدف در درس ریاضی از سه مؤلفه تبحرگرائی، عملکردگرائی، و عملکردگریزی تشکیل شده و پرسشنامۀ مدادی ـ کاغذی چندگزینهای خلاقیت شامل چهار بعد سیالی، بسط، ابتکار و انعطافپذیری است. مطالعات قبلی در فرهنگ ایرانی مبین روائی و پایائی قابل قبول این ابزارها بوده است. یافتهها نشان داد که رابطۀ همبستگی بین جهتگیریهای هدف و خلاقیت برقرار است. چنان که فزونی تبحرگرائی و عملکردگرائی با افزایش ابعاد خلاقیت همراه بود، در حالیکه عملکردگریزی رابطۀ منفی با ابعاد خلاقیت داشت. نتایج تحلیلهای رگرسیون چندگانه بیانگر آن بود که تبحرگرائی در فرایند یادگیری درس ریاضی، مهمترین عامل پیشبینیکنندۀ ابعاد چهارگانه و کل خلاقیت است. فراگیری درس ریاضی با هدف تسلطیابی بر مفاهیم، روشها و کاربردهای این درس، فزونی خلاقیت را در تمام ابعاد به دنبال داشت. عملکردگرائی نیز به طور مثبت بعد انعطافپذیری خلاقیت را پیشبینی نمود و فزونی عملکردگریزی با کاهش خلاقیت از بعد سیالی همراه بود. بر اساس این یافتهها، به دستاندرکاران تعلیم و تربیت، به ویژه متولیان مراکز پرورش استعدادهای درخشان، پیشنهاد میشود که با سوق دادن دانشآموزان در راستای تبحرگرائی در فراگیری ریاضی، دستیابی جامعه به پیامدهای خلاقانه را در این عرصه تسهیل نمایند.
شمین صدری؛ معصومه درخشان؛ یوسف جلالی
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ابعاد پنجگانه دلبستگی با اختلالات درون نمود و برون نمود دختران نوجوان شهر تهران بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود.جامعه شامل تمامی دختران 14 تا 17 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 1395 بود که از میان جامعه آماری این پژوهش، 115 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.اطلاعات از طریق فرم خودگزارش دهی سیاهه ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ابعاد پنجگانه دلبستگی با اختلالات درون نمود و برون نمود دختران نوجوان شهر تهران بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود.جامعه شامل تمامی دختران 14 تا 17 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 1395 بود که از میان جامعه آماری این پژوهش، 115 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.اطلاعات از طریق فرم خودگزارش دهی سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (YSR) و پرسشنامه سبکهای دلبستگی (ASQ)جمع آوری شد و دادهها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گامبهگام تجزیهوتحلیل شدند. تجزیه و تحلیل یافتهها نشان داد که اختلالات برون نمود با ابعاد اعتماد و نیاز به تایید به ترتیب ارتباط منفی و مثبت معناداری دارد و بعد نیاز به تایید ارتباط مثبت و معناداری با اختلالات درون نمود دارد و نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که بعد نیاز به تایید پیشبینی کننده اختلالات درون نمود و ابعاد اعتماد و نیاز به تایید پیش بینی کننده اختلالات برون نمود هستند. پژوهش حاضر، اهمیت نیاز به تایید را به عنوان پیشبینی معنادار اختلالات درون نمود و برون نمود در دختران نوجوان برجسته می سازد و الگوی اعتماد پایین و نیاز به تایید بالا را برای پیشبینی اختلالات برون نمود ارائه میدهد که آموزشهای لازم به والدین در خصوص نیازهای هر یک از دوره-های تحولی که میتواند در دلبستگی و درنتیجه سلامت روان فرد تاثیر بگذارد ضروری مینماید.
زهرا توفیقی؛ اصغر آقایی؛ محسن گل پرور
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش تاب آوری با تنظیم هیجان بر داغ اجتماعی ادراک شده و تحمل روانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمام مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی شهر شیراز در سال 1396 بود. در این ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش تاب آوری با تنظیم هیجان بر داغ اجتماعی ادراک شده و تحمل روانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمام مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی شهر شیراز در سال 1396 بود. در این پژوهش از روش نمونهگیری غیراحتمالی در دسترس و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه و گمارش آنها در گروههای آزمایش و گواه، گروههای آزمایش مداخلات آموزشی را طی سه ماه به صورت هفتهای یک جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه داغ اجتماعی و تحمل روانی بود. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که آموزش تابآوری و تنظیم هیجان بر داغ اجتماعی ادراک شده و تحمل روانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی موثر بوده است (P
صالحه قاسم پور؛ احمد برجعلی؛ محمدرضا محمدی
دوره 4، شماره 15 ، مهر 1393، ، صفحه 73-90
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسیاثربخشیآموزشبازشناسیهیجانهابرمهارتهای اجتماعی کودکان دارای اتیسمباعملکردبالابود.روش پژوهش آزمایشی و دارای طرح پیشآزمون- پس آزمون با گروهگواهبود. جامعهموردمطالعهراتمامیدانشآموزان اتیستیک شهر تهران تشکیلمیدادند که در سال تحصیلی 91-90 در مدارس مخصوص این کودکان مشغولبهتحصیلبودند. حجم نمونه 20 پسر ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسیاثربخشیآموزشبازشناسیهیجانهابرمهارتهای اجتماعی کودکان دارای اتیسمباعملکردبالابود.روش پژوهش آزمایشی و دارای طرح پیشآزمون- پس آزمون با گروهگواهبود. جامعهموردمطالعهراتمامیدانشآموزان اتیستیک شهر تهران تشکیلمیدادند که در سال تحصیلی 91-90 در مدارس مخصوص این کودکان مشغولبهتحصیلبودند. حجم نمونه 20 پسر 6 تا 12 سال با اتیسم عملکرد بالا بودند که به صورت در دسترس انتخاب و به طورتصادفیدردوگروهآزمایشوگواه قرار گرفتند. پرسشنامه اتیسم گیلیامو نیمرخمهارتهای اجتماعی اتیستیک بر روی هر دو گروه اجرا گردید و سپس آموزش بازشناسیهیجانها در 5 مرحله، به مدت 6 هفته و هر هفته 2 جلسه برای گروه آزمایش اجرا گردید و در پایان جلسههای مداخله، آزمونهای یادشده به طور مجدد برای هر دو گروه اجرا گردید. نتایجپژوهشنشاندادکهآموزشبازشناسیهیجانها منجر به بهبود مهارتهای اجتماعی (05/0=P)، کاهش نارسایی تعامل اجتماعی (05/0=P) و همچنینکاهشنارساییهایارتباطی (01/0=P) افراد اتیستیک با عملکرد بالا در مقایسه با گروه گواه میگردد (05/0 >P). با توجه به اثربخشی مداخله یادشدهو همین طور اهمیت افزایشمهارتهای اجتماعی کودکان اتیستیک، پیشنهادمیشود این روش در کنار روشهای مرسوم اتیستیک به مربیان و والدین آموزش داده شود.