معصومه طیب لی؛ یوسف جلالی
چکیده
یکی از نقایص اساسی کودکان با کمتوانی ذهنی که در اغلب کارکردهای آنها اختلال عمدهای ایجاد میکند، نظریه ذهن ضعیف است. این پژوهش بهمنظور طراحی یک برنامه آموزشی مبتنی بر بازیهای گروهی و تعیین اثربخشی آن بر نظریه ذهن و عزتنفس کودکان با کمتوانی ذهنی خفیف انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون ...
بیشتر
یکی از نقایص اساسی کودکان با کمتوانی ذهنی که در اغلب کارکردهای آنها اختلال عمدهای ایجاد میکند، نظریه ذهن ضعیف است. این پژوهش بهمنظور طراحی یک برنامه آموزشی مبتنی بر بازیهای گروهی و تعیین اثربخشی آن بر نظریه ذهن و عزتنفس کودکان با کمتوانی ذهنی خفیف انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان با کمتوانی ذهنی خفیف شهر تهران در مقطع ابتدایی دوم بود که در سال تحصیلی 1402- 1401 در مدارس استثنایی مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش 28 دانشآموز پسر بود که با نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه 14 نفره آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزارهای پژوهش آزمون نظریه ذهن استیرنمن (1999) و مقیاس عزتنفس روزنبرگ (1965) بود. برنامه مداخلهای طی 24 جلسه 90 دقیقهای بر روی گروه آزمایش اجرا و دو ماه بعد، پیگیری انجام شد. جهت تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی پژوهش حاضر از اعتبار و پایایی مناسبی برخوردار است. همچنین، این برنامه تأثیر معناداری بر بهبود نظریه ذهن و عزتنفس داشت (001/0p< ) و این تأثیر با گذشت دو ماه همچنان پایدار بود. والدین، معلمان، روانشناسان و مراکز توانبخشی میتوانند از بازیهای موجود در برنامه آموزشی این پژوهش جهت بهبود نظریه ذهن و عزتنفس کودکان با ناتوانی هوشی خفیف بهره بگیرند.
صدف درویشی؛ خدیجه ابوالمعالی الحسینی؛ امین رفیعیپور؛ فریبرز درتاج
چکیده
پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و مهارت عاطفی اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن درکودکان اتیسم، در حیطه تحقیقات مقطعی و کاربردی بود. روش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. از 45 نفر دانشآموز معرفی شده مدرسه پیامبر اعظم منطقه5 و کانون مادران یاریگر توانجویان اتیسم (میتا) منطقه6 تهران در سال(1399-1398) با ...
بیشتر
پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و مهارت عاطفی اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن درکودکان اتیسم، در حیطه تحقیقات مقطعی و کاربردی بود. روش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. از 45 نفر دانشآموز معرفی شده مدرسه پیامبر اعظم منطقه5 و کانون مادران یاریگر توانجویان اتیسم (میتا) منطقه6 تهران در سال(1399-1398) با تکمیل پرسشنامه سنجش دامنه اتیسم جامعهای 30 نفری با عملکرد بالا در گروه نمونه 30 نفری به روش تصادفی طبقهای در دو گروه آموزش و یک گروه کنترل (هر گروه 10 نفر)، جایگزین شدند.گروه آزمایشی اول با برنامه هوشمند توانبخشی شناختی بازشناسی هیجانی صورت وِ گروه آزمایشی دوم با آموزش مهارتهای عاطفی اجتماعی آموزش دیدند. گروه سوم آموزشی دریافت نکردند. نتایج آماری حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) و آزمون تعقیبی شفه نشان داد، میزان نظریه ذهن در کودکان اتیسم بعد از اعمال تنها توانبخشی شناختی افزایش یافته است و هر دو گروه نسبت به گروه کنترل دارای میانگین بالاتری در سطوح نظریه ذهن کل بودند. گروههای آزمایش یک (توانبخشی شناختی) نسبت به گروه کنترل دارای میانگین بالاتری در سطح 1، 2 و نظریه ذهن کل بودند و اختلاف میانگینها در سطح 05/0 معنیدار شد. گروه آزمایش دوم (مهارت عاطفی اجتماعی) نسبت به گروه کنترل دارای میانگین بالاتری در سطح 3 بودند و اختلاف میانگینها در سطح 05/0 معنیدار شد. میتوان نتیجه گرفت توانبخشی شناختی روش مداخلهای مناسب برای مربیان و درمانگران کودکان اتیسم برای ارتقای نظریه ذهن میباشد.
سارا تکینی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش حبابهای فکر بر نظریه ذهن کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را 78 نفر از کودکان دختر 8 تا 12 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا مراجعه کننده به 2 مرکز درمانی شهر تهران (به آرا و دوست ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش حبابهای فکر بر نظریه ذهن کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را 78 نفر از کودکان دختر 8 تا 12 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا مراجعه کننده به 2 مرکز درمانی شهر تهران (به آرا و دوست اتیسم) در شش ماهه اول سال 1398 تشکیل دادند. از بین آنها 26 نفر به روش نمونهگیری دردسترس و با توجه به ملاکهای ورود و خروج به مطالعه، بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب و به-صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) گمارش شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزشی جبابهای فکر را در 8 جلسه 45 دقیقهای (در هرهفته یک جلسه) بهصورت انفرادی دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. بهمنظور جمعآوری اطلاعات از آزمون نظریه ذهن استیممن (1999)، استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تکمتغیره تحلیل شد. یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون، بین میانگین نمرات پسآزمون افراد گروههای آزمایش و کنترل در نظریه ذهن تفاوت معناداری وجود داشت. باتوجه به نتایج پژوهش، کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در کسب نظریه ذهن دچار مشکل هستند و رویکرد حبابهای فکر میتواند از طریق تکالیف باورهای غلط به بهبود و تسریع رشد نظریه ذهن کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم مؤثر باشد.
نیلوفر میکاییلی؛ معصومه اسمعیلی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نظریه ذهن و کارکرد اجرایی در دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و عادی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای است. جامعه ی آماری در این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و دانش آموزان عادی دبستانی شهر اردبیل می باشد که در سال تحصیلی 91-92 در مدارس شهرستان اردبیل مشغول به تحصیل بودند. ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نظریه ذهن و کارکرد اجرایی در دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و عادی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای است. جامعه ی آماری در این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و دانش آموزان عادی دبستانی شهر اردبیل می باشد که در سال تحصیلی 91-92 در مدارس شهرستان اردبیل مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 60 دانش آموز (30 نفر دانش آموز عادی و 30 نفر دانش آموز مبتلا به ناتوانی یادگیری) بود. دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری به صورت تصادفی ساده از مرکز توانبخشی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری شهر اردبیل انتخاب شدند. همچنین 30 دانش آموزان عادی به شیوه همتاسازی بر اساس سن، جنسیت و پایه تحصیلی به صورت تصادفی خوشهای از مدارس عادی استان اردبیل انتخاب شدند. برای جمعآوری داده های پژوهش از آزمون باور نادرست دسته اول و دوم، آزمون ایجاد نقش و خرده آزمون حافظه ارقام استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تجزیه و تحلیل واریانس چندمتغیری(MANOVA) به کار رفت. نتایج نشان داد که بین دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری در سطوح اول و دوم نظریه ذهن تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0P<). همچنین بر اساس نتایج، دانشآموزان دارای ناتوانی یادگیری و دانشآموزان عادی در کارکردهای اجرایی تفاوت معنی داری داشتند. (05/0P<). در مجموع میتوان گفت کودکان دارای ناتوانی یادگیری دارای نقص در مهارتهای نظریه ذهن هستند و اینکه کودکان با ناتوانیهای یادگیری در مقایسه با کودکان عادی دارای ضعف درکنشهای اجرایی هستند که باید با ابزارهای استاندارد ارزیابی و مداخلات متناسب برای آنها طراحی شود.
زیبا بیرانوند؛ مریم سیف نراقی؛ کامبیز پوشنه
دوره 4، شماره 15 ، مهر 1393، ، صفحه 37-56
دوره 3، شماره 11 ، مهر 1392، ، صفحه 127-146
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش نظریه ذهن برارتقاء همکاری، خویشتنداری و قاطعیت کودکان اوتیستیک 12-7 سال شهر تهران بود. روشپژوهش از نوع پژوهشهای شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود.جامعه آماری شامل همه کودکان اوتیستیک 12-7 شهر تهران بود. نمونه شامل 12 کودک اوتیستیکبود که با نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و به ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش نظریه ذهن برارتقاء همکاری، خویشتنداری و قاطعیت کودکان اوتیستیک 12-7 سال شهر تهران بود. روشپژوهش از نوع پژوهشهای شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود.جامعه آماری شامل همه کودکان اوتیستیک 12-7 شهر تهران بود. نمونه شامل 12 کودک اوتیستیکبود که با نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش وکنترل قرار گرفتند.ابزار پژوهشی پرسشنامه 38 سؤالی نظریه ذهن و پرسشنامه مهارتهایاجتماعی گرشام و الیوت (1990)بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روشهای آمارتوصیفی و آمار استنباطی (آزمون t مستقل و همبسته) استفاده شد.یافتههای پژوهش نشان داد آموزش نظریه ذهن موجب ارتقاء همکاری، خویشتن داری وقاطعیت کودکان اوتیستیک نمیشود یا به عبارتی تفاوت معنیداری بین گروه کنترل وآزمایش پس از آموزش وجود ندارد(p>0/05). با استناد به دادههای بدستآمده از این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که آموزش نظریه ذهن موجب ارتقاء همکاری،خویشتن داری و قاطعیت کودکان پسر اوتیستیک 7-12 سال نمیشود.