حمزه میرزائی؛ سالار فرامرزی؛ مجتبی جهانی فر؛ امیر مثنوی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانهای بر درگیری تحصیلی و هنجارگریزی تحصیلی در دانشآموزان دارای اختلال یادگیری خاص ریاضی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماه بود. جامعه آماری شامل تمامیکودکان با اختلالات یادگیری خاص ریاضی در مقطع تحصیلی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانهای بر درگیری تحصیلی و هنجارگریزی تحصیلی در دانشآموزان دارای اختلال یادگیری خاص ریاضی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماه بود. جامعه آماری شامل تمامیکودکان با اختلالات یادگیری خاص ریاضی در مقطع تحصیلی سوم و چهارم دبستان در شهر اصفهان سال تحصیلی 1401-1402 بود که از این میان آنها 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و درنهایت بهصورت تصادفی دو گروه 15 نفری (آزمایش و گواه) تقسیم شدند. شرکتکنندگان پرسشنامه هنجارگریزی تحصیلی کلارک و همکاران (2015) و پرسشنامه درگیری تحصیلی ریوه (2013) را برای پیشآزمون تکمیل کردند. در ادامه برای گروه آزمایش بهمدت ۸ جلسه و هر جلسه 45 تا60 دقیقه بهصورت حضوری بسته آموزشی موردنظر، اجرا شد. در حالیکه گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. در پایان دو گروه آزمایش و گواه، پرسشنامه هنجارگریزی تحصیلی و پرسشنامه هنجارگریزی تحصیلی را بهعنوان پسآزمون تکمیل نمودند.تحلیل دادههای پژوهش نشان داد که بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانهای بهطور معنیداری منجر به بهبود درگیری تحصیلی و هنجارگریزی تحصیلی شده است (001/0>p). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانهای در افزایش درگیری تحصیلی و کاهش هنجارگریزی تحصیلی دانشآموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی مؤثر بوده و ماندگاری آن بعد از دوماه پابرجا مانده است.
مرضیه غلامی؛ علی دلاور
چکیده
پژوهش حاضر باهدف طراحی پرسشنامه اختلال یادگیری (ارزیابی والد از کودک) در دانشآموزان پیشدبستانی انجام شد. پرسشنامه اختلال یادگیری از دو بخش ادراک (دیداری و شنیداری) تشکیلشده و روایی محتوایی پرسشنامه توسط اساتید روانشناسی تأیید گردید و سپس بر روی یک نمونه 294 نفری از دانشآموزان پیشدبستانی اجرا گردید. سؤالات با روش آماری مناسب ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف طراحی پرسشنامه اختلال یادگیری (ارزیابی والد از کودک) در دانشآموزان پیشدبستانی انجام شد. پرسشنامه اختلال یادگیری از دو بخش ادراک (دیداری و شنیداری) تشکیلشده و روایی محتوایی پرسشنامه توسط اساتید روانشناسی تأیید گردید و سپس بر روی یک نمونه 294 نفری از دانشآموزان پیشدبستانی اجرا گردید. سؤالات با روش آماری مناسب تحلیل و میزان روایی و پایایی پرسشنامه تعیین گردید. بر اساس محاسبات انجامشده پایایی با استفاده از روش همسانی درونی در عامل ادراک شنیداری 83/0 و دیداری 86/0 میباشد روش دو نیمه کردن نیز نشان داد که آزمون محقق ساخته از پایایی مناسبی برخوردار است. برای بررسی روایی افتراقی از تی تست مستقل استفاده شد نتایج نشان داد بین نمرات دانشآموزان دارای اختلال و عادی تفاوت معنیدار وجود دارد. برای بررسی روایی همزمان، از آزمون نارسایی یادگیری غلامی، دلاور و پاشا شریفی (1398) استفاده کردیم. نتایج نشان داد بین دو متغیر پرسشنامه اختلال یادگیری (ارزیابی والد از کودک پیشدبستانی) و آزمون نارسایی یادگیری ویژه کودکان رابطه معنیدار وجود دارد. روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی به شیوه وریماکس انجام شد که مهمترین عامل در بخش شنیداری، درک مطلب و در بخش دیداری، عامل نوشتاری بود. با توجه به میزان پایایی و روایی بهدستآمده، این آزمون میتواند بهعنوان ابزاری برای سنجش و تشخیص زودهنگام اختلال یادگیری کودکان استفاده شود.
علیرضا سنگانی؛ نگین خوش وقت؛ علیرضا همایونی
چکیده
اختلال یادگیری، تحت تاثیر بسیاری از متغیرهای ارتباطی و معطوف به پردازشهای حسی در کودکان قرار دارد، بنابراین هدف این پژوهش تعیین نقش واسطهای الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوههای فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان بود. روش پژوهش همبستگی مبتنی بر مدل یابی از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال ...
بیشتر
اختلال یادگیری، تحت تاثیر بسیاری از متغیرهای ارتباطی و معطوف به پردازشهای حسی در کودکان قرار دارد، بنابراین هدف این پژوهش تعیین نقش واسطهای الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوههای فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان بود. روش پژوهش همبستگی مبتنی بر مدل یابی از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال یادگیری 7 تا 10 ساله در شهر تهران بودند، که با استفاده از روش کلاین (2010) تعداد 437 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مادران کودکان، پرسشنامه اختلال یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران (2011)، پروفایل حسی دان (1999) و پرسشنامه شیوههای فرزندپروری باومریند (۱۹۷۳) را تکمیل کردند و ارزیابی مدل با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. یافتهها نشان داد که الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوههای فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان نقشی واسطهای دارد و به طور کلی الگوهای پردازش حسی و شیوههای فرزندپروری توان پیش بینی (70/0=R2) از متغیر اختلال یادگیری را داشتند، این یافتهها حاکی از آن است که ایجاد اختلال یادگیری بسیار تحت تاثیر مستقیم شیوههای فرزندپروری والدین میباشد و الگوهای پردازش حسی اثری غیرمستقیم بر اختلال یادگیری دارند که می تواند تلویحات کاربردی بسیاری را به درمان گران در جهت بهبود اختلال یادگیری کودکان ارایه دهد.
مهدی عبداله زاده رافی؛ مهسا رحیم زاده
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدترین تکلیف نامیدن خودکار سریع در تمیز دانشآموزان با و بدون نارساخوانی فارس زبان بود. در قالب یک طرح علی مقایسهای با استفاده از روش سرشماری تمام 77 دانش آموزان دچار نارساخوانی شهر گناباد که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند، انتخاب شدند و 77 دانش آموز عادی که از لحاظ سن، جنسیت و هوشبهر با گروه نارساخوان ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدترین تکلیف نامیدن خودکار سریع در تمیز دانشآموزان با و بدون نارساخوانی فارس زبان بود. در قالب یک طرح علی مقایسهای با استفاده از روش سرشماری تمام 77 دانش آموزان دچار نارساخوانی شهر گناباد که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند، انتخاب شدند و 77 دانش آموز عادی که از لحاظ سن، جنسیت و هوشبهر با گروه نارساخوان همگن بودند نیز بهصورت در دسترس انتخاب شدند. دادههای پژوهش از طریق آزمون تشخیصی خواندن (شیرازی و نیلی پور، 1384)، آزمون هوش ریون (ریون، 1956) و تکالیف نامیدن سریع (دنکلا و رودل، 1974) گردآوری و با استفاده از روش t مستقل و تحلیل تشخیصی- تمیزی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که عملکرد دانشآموزان دچار نارساخوانی در همه تکالیف نامیدن خودکار سریع (رنگ، اعداد، حروف الفبا، اشیاء و شکل رنگی) بهطور معناداری پایینتر از دانشآموزان بدون نارساخوانی بود (0001/0p <)؛ همچنین، تکلیف نامیدن خودکار سریع اشکال رنگی بهترین متمایزکننده دانشآموزان دچار نارساخوانی از دانش آموزان بدون نارساخوانی بود؛ بنابراین، میتوان از تکالیف نامیدن خودکار سریع، بهخصوص آزمون نامیدن اشکال رنگی، برای تمیز دانشآموزان با و بدون نارساخوانی استفاده کرد.
علی شریفی؛ حمید علیزاده؛ باقر غباری بناب؛ نور علی فرخی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی نیمرخ عملکردی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی، کودکان با اختلال یادگیری و کودکان با شرایط همبود اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی و اختلال یادگیری در انواع حافظه و توجه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پس-رویدادی بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 30 دانشآموز عادی، 30 دانشآموز ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف بررسی نیمرخ عملکردی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی، کودکان با اختلال یادگیری و کودکان با شرایط همبود اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی و اختلال یادگیری در انواع حافظه و توجه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پس-رویدادی بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 30 دانشآموز عادی، 30 دانشآموز دارای اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی، 30 دانشآموز دارای اختلال یادگیری و 30 دانشآموز با شرایط همبود پس از شناسایی، ارزیابی و تشخیص؛ در انواع مولفه های حافظه و توجه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی شفه به همراه رسم نیمرخ عملکرد گروه ها به منظور تحلیل داده های گردآوری شده استفاده شد. نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین عملکرد کودکان عادی با هر سه گروه کودکان دارای اختلال در همه زیر نوعهای حافظه و توجه بود (01/0 > p). همچنین ضعیفترین عملکرد در کارکرد حافظه متعلق به گروه همبود و ضعیفترین عملکرد در زیر مقیاسهای توجه نیز در گروه کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مشاهده شد. همچنین مقایسه دو به دویی در همه مولفه ها حاکی از وجود تفاوت بین چهار گروه بود. با توجه به این یافتهها به نظر میرسد که همراه بودن دو اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی و اختلال یادگیری میتواند ضعف بیشتر در عملکردهای مبتنی بر حافظه را برای فرد به همراه داشته باشد هرچند این همبودی درزمینهٔ توجه نقش تعدیلکننده داشته و میتواند منجر به بهبود عملکرد فرد با اختلال همبود در مقایسه با زمانی شود که فرد تنها اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی را دارد.
نسیم سیاوشی فر؛ پریسا تجلی؛ محمد مهدی شریعت باقری
چکیده
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی برنامه داوسون-گویئر و آموزش راهبردهای فراشناختی بر کارکردهای اجرایی (توجه، حافظه فعال و بازداری رفتاری) دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با مشخصه خواندن بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص خواندن مقطع ابتدایی ...
بیشتر
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی برنامه داوسون-گویئر و آموزش راهبردهای فراشناختی بر کارکردهای اجرایی (توجه، حافظه فعال و بازداری رفتاری) دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با مشخصه خواندن بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص خواندن مقطع ابتدایی شهر اردبیل در نیمه اول سال تحصیلی 1397-1398 بودند که تعداد 45 نفر از جامعه آماری بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در 3 گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. یک گروه آزمایش 8 جلسه یک ساعته آموزش داوسون-گویئر و یک گروه 10 جلسه 60 تا 75 دقیقهای برنامه آموزش راهبردهای شناختی دریافت کردند. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامه درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی (BRIEF) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و آزمون تعقیبی بنفرونی با نرم افزارآماری SPSS20 صورت گرفت. یافته ها نشان داد هر دو برنامه مداخله ای تأثیر معناداری بر بهبود توجه، حافظه فعال و بازداری رفتاری دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با مشخصه خواندن دارد (p <0.01). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشلان داد که تفاوت بین گروه مداخله در هر سه متغیر توجه، حافظه فعال و بازداری رفتاری، معنادار نمی باشد(P>0.05). نتایج حاصله تلویحات مهمی در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای به عنوان بخشی از درمان برای دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص خواندن ارائه می دهد.
معصومه ایمانی؛ حمید علیزاده؛ فرنگیس کاظمی؛ باقر غباری بناب
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزش مستقیم و تعیین اثر بخشی آن بر یادگیری مهارتهای حل مسئله ریاضی در دانشآموزان بااختلال یادگیری بود. بدین منظور 5 دانشآموز پسر با اختلال یادگیری ریاضی در پایه پنجم ابتدایی از یک مدرسه ابتدایی در ناحیه یک آموزشوپرورش شهر کرج بهعنوان شرکتکنندگان در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزش مستقیم و تعیین اثر بخشی آن بر یادگیری مهارتهای حل مسئله ریاضی در دانشآموزان بااختلال یادگیری بود. بدین منظور 5 دانشآموز پسر با اختلال یادگیری ریاضی در پایه پنجم ابتدایی از یک مدرسه ابتدایی در ناحیه یک آموزشوپرورش شهر کرج بهعنوان شرکتکنندگان در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تشخیص اختلال یادگیری، آزمون محقق ساخته حل مسئله ریاضی، آزمون هوش وکسلر ، مصاحبه با والدین و معلمان و پرونده تحصیلی دانشآموزان بود. بر این اساس، دادههای مورد نیاز با استفاده از طرح پژوهش تک آزمودنی از نوع تغییر ملاک در شرایط خط پایه، مداخله آموزشی و پیگیری جمعآوری شد. پس از جمعآوری دادهها در خط پایه، برنامه آموزش مستقیم که بر اساس محتوای کتاب ریاضی پایه چهارم ابتدایی طراحی شده بود، در شرایط مداخله آموزشی بر روی 5 نفر از دانشآموزان شرکتکننده اجرا گردید و هر یک از شرکتکنندگان بین 7 تا 13 جلسه آموزش مستقیم حل مسئله ریاضی در سه سطح (ساده، متوسط و سخت) و به مدت 45 تا60 دقیقه دریافت نمودند. مقایسه عملکرد شرکتکنندگان در شرایط خط پایه، مداخله آموزشی و پیگیری نشان داد که آموزش مستقیم در افزایش مهارت حل مسئله تمامی شرکتکنندگان تأثیر مثبت داشته است و شرکتکنندگان پس از اجرای برنامه آموزشی توانستند به ملاک موفقیت و رفتار هدف دست یابند. بر این اساس میتوان نتیجهگیری کرد که دراین مطالعه برنامه آموزش مستقیم طراحیشده در افزایش و یادگیری مهارت های حل مسئله ریاضی اثربخش بودهاست.
محمود نجفی؛ بیتا سرپولکی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری بر پرخاشگری و اختلال املاء کودکان دبستانی انجام شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی و طرح آن پیشآزمون پسآزمون با گروه گواه بود. نمونه شامل 24 دختر و پسر دبستانی بین سنین 7 تا 12 سال بودند که به روش در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه 12 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. مداخله ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری بر پرخاشگری و اختلال املاء کودکان دبستانی انجام شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی و طرح آن پیشآزمون پسآزمون با گروه گواه بود. نمونه شامل 24 دختر و پسر دبستانی بین سنین 7 تا 12 سال بودند که به روش در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه 12 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. مداخله بازی درمانی شناختی رفتاری به مدت 12 جلسهی یک ساعته بهصورت هفتگی به افراد گروه آزمایش آموزش داده شد. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه پرخاشگری شهیم و آزمون محقق ساخته املاء استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد بازی درمانی شناختی رفتاری موجب کاهش پرخاشگری کودکان گروه آزمایش در هر سه مؤلفه جسمانی، رابطهای و واکنشی شده بود. همچنین مداخله آموزشی موجب کاهش اختلال املاء در گروه آزمایش شده است. میتوان نتیجه گرفت که بازی درمانی شناختی رفتاری در کاهش پرخاشگری و بهبود اختلال املاء کودکان دبستانی روشی موثر است و در طرحریزی رویکردهای درمانی برای این گروه از کودکان میتواند امیدبخش باشد.