فرهاد غدیری؛ خوشدوی ابراهیم زاده؛ رویا زارع؛ مهرنوش جوائزی شیشوان
چکیده
پژوهش حاضر باهدف آزمون روانسنجی مقیاس اضطراب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (فرم والد) انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر کلیۀ کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم شهرستان تهران بود که در سال 1401-1400 به مراکز آموزش و توانبخشی اوتیسم ارجاع دادهشده بودند که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف آزمون روانسنجی مقیاس اضطراب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (فرم والد) انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر کلیۀ کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم شهرستان تهران بود که در سال 1401-1400 به مراکز آموزش و توانبخشی اوتیسم ارجاع دادهشده بودند که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 315 کودک (193 پسر و 122 دختر) انتخاب شدند. پس از ترجمه و اخذ نظرات کارشناسان خبره و آزمودنیها، روایی صوری مقیاس تأیید شد. برای انجام تحلیلهای آماری از نرمافزار AMOS و SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که در نمونة کودکان ایرانی مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ساختار چهار عاملی مقیاس شامل اضطراب عملکردی، برانگیختگی اضطراب، اضطراب جدایی و بلاتکلیفی با دادهها برازش مطلوبی داشت. نتایج مربوط به همبستگی بین این مقیاس با مقیاس اضطراب اسپنس بهطور تجربی از روایی همگرا مقیاس اضطراب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم حمایت کرد. مقادیر ضرایب همسانی درونی کل مقیاس و زیرمقیاسهای اضطراب عملکردی، برانگیختگی اضطراب، اضطراب جدایی و بلاتکلیفی به ترتیب برابر با 79/0، 78/0، 81/0، 76/0 و 82/0 به دست آمد. درمجموع، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مقیاس اضطراب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم برای سنجش اضطراب در کودکان ایرانی مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ابزاری روا و پایا است. ا این ابزار میتواند جهت اندازهگیری اضطراب در بخشهای پژوهشی و درمانی مورداستفاده قرار گیرد.
ملیحه نامور؛ محمد خرمی؛ عاطفه نورالهی؛ مینا پورنعمت
چکیده
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهبود اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس در شهر بجنورد انجام شد. روش کار: نمونه ها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برگزیده (به تعداد 22 نفر) و سپس به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (11 نفر در گروه ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس) و یک گروه کنترل (11 نفر) تقسیم ...
بیشتر
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهبود اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس در شهر بجنورد انجام شد. روش کار: نمونه ها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برگزیده (به تعداد 22 نفر) و سپس به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (11 نفر در گروه ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس) و یک گروه کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. در پیش آزمون از پرسشنامه های اضطراب بک و افسردگی بک استفاده شد. در مرحله ی بعد، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس طی 8 جلسه و یکبار در هفته به مدت دو ساعت بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. سپس پس آزمون برای هر دو گروه تکمیل گردید و داده های لازم گردآوری و با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه استرس درمانی بر مبتنی ذهنآگاهی با گروه گواه در متغیرهای اضطراب و افسردگی وجود دارد. نتیجه گیری: با عنایت به یافته های بدست آمده، به منظور کاهش سطح اضطراب و افسردگی بیماران ام اس باید به مداخله ی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس توجه بیشتری مبذول گردد.
مهدی زمستانی؛ زلیخا قلی زاده؛ مریم علایی
چکیده
وجود فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در خانوادهها میتواند منجر به افسردگی و اضطراب مادران، احساس ناتوانی در ایفای نقش والدینی و احساس عدم کفایت در امر تربیت فرزند در خانواده های این کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش ...
بیشتر
وجود فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در خانوادهها میتواند منجر به افسردگی و اضطراب مادران، احساس ناتوانی در ایفای نقش والدینی و احساس عدم کفایت در امر تربیت فرزند در خانواده های این کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بود. در پژوهش حاضر که با روش نیمه آزمایشی و طرح یش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود، گروه نمونه با روش نمونهگیری در دسترس و از مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناسی و روانپزشکی شهر سنندج انتخاب شدند. از بین این گروه تعداد30 نفر به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. در مرحله پیش آزمون از پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک و پرسشنامه کانرز والدین استفاده شد. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طی 8 جلسه 2 ساعته قرار گرفت و گروه گواه هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. در مرحله پس آزمون، پرسشنامه های فوق روی هر دو گروه مجددأً اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پس آزمون نمرات افسردگی و اضطراب کاهش معناداری داشته است. بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بردرمان افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مؤثربوده است. نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخله بر علائم افسردگی و اضطراب در مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و ارائه افقهای جدید در مداخلات بالینی این مادران و فرزندان این بیماران تأکید دارد.
منیژه کاوه؛ فریبا تابع بردبار
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین رفتار خوردن آشفته با طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب دانش آموزان دخترشهر شیراز می باشد. روش:روش پژوهش حاضر همبستگی است. تعداد 190 دانش آموز به شیوه خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس(DASS) لاویبوند ،پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و آزمون بازخورد خوردن گارنر و گارفینکل ...
بیشتر
هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین رفتار خوردن آشفته با طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب دانش آموزان دخترشهر شیراز می باشد. روش:روش پژوهش حاضر همبستگی است. تعداد 190 دانش آموز به شیوه خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس(DASS) لاویبوند ،پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و آزمون بازخورد خوردن گارنر و گارفینکل (1979) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از 21 SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: ضرایب بدست آمده بر اساس آزمون همبستگی پیرسون نشان دهنده ارتباط مثبت و معنادار اکثر حوزه های طرح واره ها با رفتار خوردن آشفته بود. همچنین اضطراب ارتباط معناداری با رفتار خوردن آشفته داشت. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که سه حوزه خودگردانی/عملکرد مختل (میزان بتای 48/0=β و P<0/01)، طرد و بریدگی (میزان بتای 32/0=β و P<0/01) و محدودیت مختل (میزان بتای 29/0=β و P<0/01) همراه با اضطراب (میزان بتای 15/0=β و P<0/01) تبیین کننده معنادار واریانس رفتار خوردن آشفته بودند. نتیجه گیری: با توجه به نقش طرحواره های ناسازگار و اضطراب در تبیین واریانس رفتارهای خوردن آشفته دختران نوجوان، کاهش اضطراب و تصحیح افکار ناکارآمد اولیه می تواند در کاهش مشکلات خوردن موثر باشد.
وحیده دهاقین؛ محمدکاظم عاطف وحید؛ علی اصغر نژادفرید
دوره 4، شماره 14 ، تیر 1393، ، صفحه 104-126
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی جسمیبود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل، با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه این مطالعه شامل تمام افراد با ناتوانی جسمی شهر تهران بود. نمونه شامل 22 نفر که به شیوه در دسترس از مؤسسه رعد انتخاب و به صورت تصادفی در ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی جسمیبود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل، با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه این مطالعه شامل تمام افراد با ناتوانی جسمی شهر تهران بود. نمونه شامل 22 نفر که به شیوه در دسترس از مؤسسه رعد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل با تعداد برابر (11 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامههای افسردگی بک ویرایش دوم و اضطراب بک استفاده شد که آزمودنیهای هر دو گروه قبل و بعد از آموزش آنها را تکمیل کردند. آزمودنیهای گروه آزمایش 3 ماه (12 جلسه هفتگی) مهارتهای زندگی را آموزش دیدند که شامل مهارتهای خودآگاهی، ارتباط مؤثر، روابط بین فردی، حلمسئله و تصمیمگیری، مقابله با خلق منفی و مدیریت استرس بودند. دادهها با آزمونهای یومان ویتنی، T مستقل، تحلیل کوواریانس و اندازهگیری مکرر تجزیهوتحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزشمهارتهای زندگی علائم اضطراب و افسردگی آزمودنیهای گروه آزمایش را به طور معناداری کاهش داده (01/0≥P) است، درحالیکه گروه کنترل هیچ تغییر معناداری را در پسآزمون و پیگیری نشان ندادند.بر اساس یافتهها میتوان پیشنهاد کرد که برای کنترل اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانیهای جسمی از آموزش مهارتهای زندگی استفاده کرد.
نسترن سیداسماعیلی قمی؛ علی شیخ الاسلامی
دوره 3، شماره 10 ، تیر 1392، ، صفحه 113-128
چکیده
در بین فعالیتهای کودکان،نقاشی فعالیتی است که از تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی تاثیر می پذیرد و به همین دلیلبه مقیاس وسیع در تشخیص روانی و رواندرمانگری به کار گرفته میشود. هدف پژوهشحاضر مقایسه نشانههای اضطراب و افسردگی در نقاشی آدمکِ دانشآموزان کمتوان ذهنیو عادی بود. نوع پژوهش، توصیفی از نوع علّی-مقایسهای بود. جامعه آماری ...
بیشتر
در بین فعالیتهای کودکان،نقاشی فعالیتی است که از تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی تاثیر می پذیرد و به همین دلیلبه مقیاس وسیع در تشخیص روانی و رواندرمانگری به کار گرفته میشود. هدف پژوهشحاضر مقایسه نشانههای اضطراب و افسردگی در نقاشی آدمکِ دانشآموزان کمتوان ذهنیو عادی بود. نوع پژوهش، توصیفی از نوع علّی-مقایسهای بود. جامعه آماری این پژوهشعبارت بود از کلیه دانشآموزان 11 ساله کمتوان ذهنی و عادی شهر شهریار در سالتحصیلی 91-1390 که از میان آنها با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 33 دانشآموزکمتوان ذهنی و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای 33 دانشآموز عادی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از آزمون ترسیم آدمک استفاده شد. دادههااز طریق آزمون آماری u مانویتنیمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که بین میزان اضطراب و افسردگیدر نقاشی دانشآموزان کمتوان ذهنی و عادی تفاوت معناداری وجود دارد (0.05p<)؛ به این معنا که دانشآموزان کمتوان ذهنی نشانههای اضطراب وافسردگی بیشتری را نسبت به دانشآموزان عادی در آزمون ترسیم آدمک نشان داده بودند.در نتیجه، میتوان با بررسی نقاشیهای کودکان به حالات عاطفی آنها از قبیل اضطرابو افسردگی پی برد و از آزمون ترسیم آدمک به عنوان یک ابزار تشخیصی یا کمک تشخیصیهم در کودکان کمتوان ذهنی و هم کودکان عادی استفاده نمود
مریم علیخانی؛ علیرضا منظری توکلی؛ حمدالله منظری
دوره 3، شماره 10 ، تیر 1392، ، صفحه 145-163
چکیده
این پژوهش با هدف کلی مطالعۀعوامل مرتبط با اضطراب مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه در شهر جیرفت در سال1390 انجام شد. این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیهی مادراندارای کودک با آسیبهای بینایی، شنوایی و ذهنی بود که کودک آنها در مدارس ویژهیآموزش کودکان با نیازهای ویژه در شهر جیرفت در سال تحصیلی 90-1389 به تحصیل اشتغالداشتند. ...
بیشتر
این پژوهش با هدف کلی مطالعۀعوامل مرتبط با اضطراب مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه در شهر جیرفت در سال1390 انجام شد. این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیهی مادراندارای کودک با آسیبهای بینایی، شنوایی و ذهنی بود که کودک آنها در مدارس ویژهیآموزش کودکان با نیازهای ویژه در شهر جیرفت در سال تحصیلی 90-1389 به تحصیل اشتغالداشتند. از طریق روش نمونهگیری در دسترس 60 نفر از مادران دانشآموزان با نیازهایویژه در سه گروه (نابینا، ناشنوا و کمتوانذهنی) انتخاب شدند. پس از پاسخ به پرسشنامههابه صورت انفرادی، پرسشنامه اضطراب بک و محقق ساخته دادهها با بهرهگیری از ضریبهمبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری دادهها تحلیل شدند. نتایج نشان میدهد کهبین عواملی چون میزان اطلاعات مادران از نحوۀ تربیت و برخورد با کودک با نیازهایویژه، محدودیتهای اجتماعی مادران، ریشۀ معلولیت کودک با نیازهای ویژه، تأثیر آسیبدیدگیفرزند بر روابط خانوادگی، احساس مسئولیت مادران، میزان حضور پدر با میزان اضطرابمادران دارای کودک با نیازهای ویژه رابطه معنیداری وجود دارد. در مجموع یافتههایاین پژوهش حاکی از آن است که عواملی مربوط به کودکان با نیازهای ویژه وجود دارد کهاضطراب مادران این کودکان را افزایش میدهد. با شناخت این عوامل میتوان بابالابردن سطح اطلاعات مادران از آسیبهای مختلف، چگونگی برخورد با این کودکان وروابط عاطفی مناسب در خانواده همراه با حضور پدر، به اینگونه مادران کمک کرد
نیلوفر میکاییلی؛ خدیجه زمانلو
دوره 2، شماره 5 ، فروردین 1391، ، صفحه 145-166
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع کودکآزاری و همچنین، پیشبینی آن از طریق بررسی متغیرهای افسردگی و اضطراب والدین، سبکهای دلبستگی و سلامت روانی نوجوانان پسر آنان میباشد. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانش آموزان پسر دورۀ راهنمایی شهر اردبیل بود. به منظور تعیین شیوع کودکآزاری یک مطالعه از نوع کاربردی و برای پیشبینی آن روش همبستگی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع کودکآزاری و همچنین، پیشبینی آن از طریق بررسی متغیرهای افسردگی و اضطراب والدین، سبکهای دلبستگی و سلامت روانی نوجوانان پسر آنان میباشد. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانش آموزان پسر دورۀ راهنمایی شهر اردبیل بود. به منظور تعیین شیوع کودکآزاری یک مطالعه از نوع کاربردی و برای پیشبینی آن روش همبستگی از نوع تحلیل ممیز به کار رفته است. 2000 دانشآموز به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای برای شیوع شناسی و از بین آنان 200 دانش آموز که بالاترین نمره و 200 دانش آموز که پایینترین نمره را گرفته بودند، برای آزمون فرضیهها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای ضربه کودکی (CTQ)، افسردگی بک، اضطراب اسپیل برگر، سبک دلبستگی هازان و شیور و مقیاس تجدیدنظر شده نود سؤالی علائم روانی (SCL 90 – R) میباشد. برای تحلیل دادهها علاوه بر روشهای آمار توصیفی، روش تحلیل ممیز نیز مورد استفاده قرار گرفت. براساس نتایج به طورکلی، 85/14درصد آزمودنیها در معرض کودک آزاری بالاتر از متوسط قرار گرفته بودند و کودکآزاری عاطفی شایعترین نوع بود. همچنین، کودک آزاری را میتوان از طریق متغیرهای افسردگی و اضطراب والدین، سبکهای دلبستگی و سلامت روانی فرزندان پیشبینی نمود. از سوی دیگر با توجه به اثرات مخرب کودک آزاری، با انجام دادن پژوهش و شناسایی عوامل پیشبینیکنندۀ آن میتوان اقدامات مداخلهای لازم را به منظور پیشگیری از وقوع آن انجام داد.
حسین جناآبادی
دوره 1، شماره 2 ، مرداد 1390، ، صفحه 73-84
چکیده
علاوه بر نقایص جسمانی و محرومیتهای ناشی از آن، ضعف مهارتهای اجتماعی در کودکان استثنایی میتواند منشأ بسیاری از اختلالات رفتاری آنان شود. بنابراین هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی بر کاهش اختلالات رفتاری این کودکان است. مطالعه حاضر به شیوه نیمه آزمایشی با بهرهگیری از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه ...
بیشتر
علاوه بر نقایص جسمانی و محرومیتهای ناشی از آن، ضعف مهارتهای اجتماعی در کودکان استثنایی میتواند منشأ بسیاری از اختلالات رفتاری آنان شود. بنابراین هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی بر کاهش اختلالات رفتاری این کودکان است. مطالعه حاضر به شیوه نیمه آزمایشی با بهرهگیری از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شده است. جامعه آماری آن تمام دانشآموزان استثنایی پایه پنجم ابتدایی مدرسه مختلط کوثر شهر زاهدان در سال تحصیلی90-1389 میباشد که تعداد 24 دانشآموز دختر و پسر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه و در دو مرحله (قبل و 45 روز پس از اجرای برنامه مهارتهای اجتماعی) مورد مطالعه قرار گرفتند. در هر دو مرحله (پیش و پس از دوره آموزشی) پرسشنامه به صورت مصاحبه انفرادی تکمیل گردید. ابزار سنجش شامل دو بخش اطلاعات دموگرافیکی و بخشی از آزمونSCL-90-R جهت سنجش پرخاشگری و اضطراب بود. دادهها از طریق آزمون T مستقل و با استفاده از نرم افزار SPSS 17 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد دانشآموزان آموزش دیده در مقایسه با دانش آموزان آموزش ندیده اختلالات رفتاری کمتری داشتند. در نتیجه آموزش صحیح و مداوم مهارتهای اجتماعی خصوصاً در مؤلفههای همکاری، ابراز وجود و خودکنترلی میتواند راه حل مناسبی برای کاهش اختلالات رفتاری کودکان استثنایی باشد.