مقاله پژوهشی
اسماعیل زارعی زوارکی؛ فرزانه غریبی
دوره 2، شماره 5 ، فروردین 1391، صفحه 1-20
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزشی چند رسانهای بر میزان یادگیری و یادداری ریاضی دانشآموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر پایۀ چهارم ابتدایی صورت پذیرفته است. روش موردنظر در این پژوهش شبه آزمایشی و جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانش آموزان دختر کم توان ذهنی کلاس چهارم ابتدایی شهر اراک و نمونۀ آماری، نمونۀ تمام شمار از جامعۀ مورد پژوهش بود ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزشی چند رسانهای بر میزان یادگیری و یادداری ریاضی دانشآموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر پایۀ چهارم ابتدایی صورت پذیرفته است. روش موردنظر در این پژوهش شبه آزمایشی و جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانش آموزان دختر کم توان ذهنی کلاس چهارم ابتدایی شهر اراک و نمونۀ آماری، نمونۀ تمام شمار از جامعۀ مورد پژوهش بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم بندی شدند. گروه آزمایش طی سه جلسه با استفاده از نرم افزار آموزشی محقق ساخته آموزش دیدند. اما گروه گواه به شیوۀ متداول و بدون بهره گیری از چندرسانهای آموزش دیدند. به منظور بررسی تغییرات حاصله، ابتدا یک پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل قرار گرفت و از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و بعد از گذشت زمان دوهفتهای، پس آزمون دوم با هدف اندازه گیری میزان یادداری اجرا گردید. در تجزیه و تحلیل آماری از آمار توصیفی و استنباطی کمک گرفته شد. یافتهها نشان داد که میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری افزایش یافته است. به طور کلی نتایج به دست آمده از این پژوهش برتری میزان یادگیری و یادداری دانش آموزانی که مطالب را از طریق چند رسانهای آموزشی دریافت کرده بودند نشان داد. بنابراین پیشنهاد میشود که در تدریس و یادگیری ریاضیات برای این دانش آموزان میتوان از چندرسانهای آموزشی ریاضی استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
مژده جانه؛ صغری ابراهیمی قوام؛ حمید علیزاده
دوره 2، شماره 5 ، فروردین 1391، صفحه 21-42
چکیده
هدف: پژوهش حاضر مقایسۀ کارکردهای اجرایی استدلال، برنامه ریزی ـ سازمان دهی و حافظۀ کاری در دانشآموزان مقطع ابتدایی با و بدون اختلال ریاضی است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام گرفتن آن زمینهای است. جامعۀ آماری شامل، دانشآموزان دختر مقطع دبستان با و بدون اختلال ریاضی شهرستان تهران است. 60 دانش آموز دختر مقطع ابتدایی در ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر مقایسۀ کارکردهای اجرایی استدلال، برنامه ریزی ـ سازمان دهی و حافظۀ کاری در دانشآموزان مقطع ابتدایی با و بدون اختلال ریاضی است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام گرفتن آن زمینهای است. جامعۀ آماری شامل، دانشآموزان دختر مقطع دبستان با و بدون اختلال ریاضی شهرستان تهران است. 60 دانش آموز دختر مقطع ابتدایی در دو گروه 30 نفره با و بدون اختلال ریاضی در مقطع سنی 8 تا 11 سال به صورت تصادفی انتخاب شدند. بهمنظور گردآوری دادهها از آزمونهای کی مت، آزمون آندره ری و خرده آزمونهای تشابهات و حافظۀ عددی وکسلر کودکان استفاده شد. دادهها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافتهها: نشان داد که این کودکان در کارکردهای اجرایی استدلال، برنامهریزی ـ سازماندهی و حافظۀ کاری با گروه عادی تفاوت داشتند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که: بین دو گروه کودکان عادی و دارای اختلال ریاضی در متغیرهای وابسته ترکیبی استدلال، برنامهریزی ـ سازماندهی و حافظۀ کاری تفاوت معنیداری مشاهده میشود. برای تعیین معنادار بودن نتیجۀ نهایی از تصحیح بفرونی استفاده شد که سطح معناداری را که 05/0 بود به 4 تقسیم نمودیم. مقدار 0125/0 شد و برای آزمون معناداری مدنظر قرار گرفت.
نتیجه گیری: با توجه به نظریهها و تحقیقات انجام شده در حوزههای مورد بحث و با توجه به نتایج تحقیق حاضر میتوان نتیجهگیری نمودکه، بین عملکرد استدلال، حافظۀ کاری و برنامه ریزی ـ سازماندهی دانش آموزان عادی با دانش آموزان دارای اختلال ریاضی تفاوت وجود دارد. البته این پژوهش تنها سه حوزه از کارکردهای اجرایی شامل استدلال، برنامهریزی ـ سازماندهی و حافظه کاری را مورد بررسی قرار داد. پیشنهاد میشود در تحقیقات آتی سایر کارکردهای اجرایی نیز مورد بررسی قرار گیرند .
مقاله پژوهشی
لیلی صالحی؛ دیبا سیف
دوره 2، شماره 5 ، فروردین 1391، صفحه 43-64
چکیده
هدف از انجام گرفتن این پژوهش پیش بینی احساس تنهایی براساس تعامل معلم با دانشآموز و ابعاد ادراک شایستگی در میان نوجوانان با و بدون نقص بینایی بود، که با روش تحقیق همبستگی به انجام رسید. جامعۀ آماری تحقیق شامل کلیۀ نوجوانان با و بدون نقص بینایی بود که در مقطع راهنمایی مدارس تلفیقی تحصیل مینمودند. آزمودنیهای پژوهش که با روش هدفمند ...
بیشتر
هدف از انجام گرفتن این پژوهش پیش بینی احساس تنهایی براساس تعامل معلم با دانشآموز و ابعاد ادراک شایستگی در میان نوجوانان با و بدون نقص بینایی بود، که با روش تحقیق همبستگی به انجام رسید. جامعۀ آماری تحقیق شامل کلیۀ نوجوانان با و بدون نقص بینایی بود که در مقطع راهنمایی مدارس تلفیقی تحصیل مینمودند. آزمودنیهای پژوهش که با روش هدفمند انتخاب شدند، شامل 46 دانشآموز با نقص بینایی (25 پسر و 21 دختر) و 46 دانشآموز بدون نقص بینایی(25 پسر و 21 دختر) بودند که به صورت تلفیقی در مقطع راهنمایی مدارس شهرستان شیراز به تحصیل اشتغال داشتند. مقیاس تعامل معلم ـ دانشآموز، مقیاس ادراک شایستگی، و پرسشنامۀ احساس تنهایی به عنوان ابزار سنجش مورد استفاده قرار گرفت. مطالعۀ ویژگیهای روانسنجی این ابزارها در پژوهش حاضر، نشان از روایی و پایایی قابل قبول آنها داشت. یافتهها مبیّن آن بود که با فزونی یافتن هر یک از ابعاد ادراک شایستگی، احساس تنهایی کاهش مییابد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که شایستگی اجتماعی مهمترین عامل پیش بینیکنندۀ احساس تنهایی است. تعارض در تعامل معلم و دانشآموز، که رابطه ای مستقیم با احساس تنهایی داشت، دومین عامل پیش بینی کننده این متغیر شناخته شد. نتایج نشانگر آن بود که دختران نسبت به پسران، احساس تنهایی بیشتری را تجربه مینمایند. همچنین، یافتهها حاکی از آن بود که احساس تنهایی دانشآموزان، در مدارس مجری طرح تلفیقی، از نقص بینایی تأثیر نمیپذیرد. از پیشنهادهای این پژوهش، کمک به گسترش شایستگی اجتماعی دانشآموزان است. همچنین، توصیه می شود که به منظور روشن ساختن نقش تعامل معلم ـ دانشآموز در خود ادراکی و احساس تنهایی دانش آموزان تحقیقات بیشتری در آموزش تلفیقی صورت پذیرد.
مقاله پژوهشی
اعظم مرادی؛ صدیقه رضایی دهنوی
دوره 2، شماره 5 ، فروردین 1391، صفحه 65-98
چکیده
هدف: هدف این تحقیقبررسی و مقایسۀ اثربخشی آموزشهای گروهی عزت نفس، خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت بر عزت نفس زنان با معلولیت جسمی ـ حرکتی شهر اصفهان بود. روش:طرح تحقیق نیمه تجربی بود. جامعۀ آماری شامل کلیۀ اعضای زن 35-18 سالۀ تشکل غیردولتی جامعۀ معلولان شعبۀ شهر اصفهان بود. برای نمونهگیری 80 نفر از جامعه آماری به طور تصادفی انتخاب شدند ...
بیشتر
هدف: هدف این تحقیقبررسی و مقایسۀ اثربخشی آموزشهای گروهی عزت نفس، خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت بر عزت نفس زنان با معلولیت جسمی ـ حرکتی شهر اصفهان بود. روش:طرح تحقیق نیمه تجربی بود. جامعۀ آماری شامل کلیۀ اعضای زن 35-18 سالۀ تشکل غیردولتی جامعۀ معلولان شعبۀ شهر اصفهان بود. برای نمونهگیری 80 نفر از جامعه آماری به طور تصادفی انتخاب شدند و پس از اجرای مقیاس عزت نفس روزنبرگ، 40 نفر از آنهاکه عزت نفسشان از نیم دیگر آزمودنیها پایینتر بود، به عنوان نمونۀ نهایی انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه آزمایشی ویک گروه گواه واگذار شدند. سپس برای هر یک از گروههای آزمایشی 1، 2 و 3 به ترتیب برنامۀ آموزش گروهی عزت نفس، آموزش گروهی خود کارآمدی و آموزش گروهی انگیزش پیشرفت، در قالب 9 جلسۀ هفتگی 120 دقیقهای برگزار شد. پس از اتمام جلسات آموزش، پس آزمون با به کارگیری مقیاس عزت نفس روزنبرگ، بر روی هر سه گروه آزمایشی و گروه گواه انجام شد. برای سنجش ویژگیهای آزمودنیها علاوه بر پرسشنامۀ کیفیت زندگی، پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی نیز به کار برده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس، تحلیل مانکوا و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. برای آزمون فرضیهها سطح احتمال 05/0P< استفاده شد. یافتهها: یافتهها حاکی از اثربخشی آموزش گروهی عزت نفس (023/0=P)،آموزش گروهی خود کارآمدی (006/0=P) و آموزش گروهی انگیزش پیشرفت (016/0P=) بر عزت نفس بود، اما اثر بخشی سه نوع آموزش گروهی با یکدیگر تفاوتی نداشت. نتیجه گیری: هر یک از روشهای آموزش گروهی عزت نفس، آموزش گروهی خود کارآمدی و آموزش گروهی انگیزش پیشرفت میتواند بر بهبود عزت نفس افراد با معلولیت جسمی و در نتیجه توانبخشی آنها مؤثر باشد. بر این اساس پیشنهاد میشود که این سه نوع برنامۀ آموزشی به صورت منظم در مراکز درمانی و آموزشی و تشکلهای غیردولتیِ مخصوص افراد با معلولیت جسمی اجرا گردد.
مقاله پژوهشی
محمدرضا جلالی؛ لیلا حسن پور
دوره 2، شماره 5 ، فروردین 1391، صفحه 99-124
چکیده
هدف: در پژوهش حاضر به منظور بررسی ماهیت و جهت رابطۀ تفکر و زبان، تشکیل مفهوم (به عنوان اساسی ترین عنصر تفکر) در دانش آموزان شنوا و مبتلا به نقص شنوایی مورد مقایسه قرار گرفت تا از این طریق تأثیر فقدان یا تأخیر در آموزش زبان و همچنین تفاوت در نوع دروندادهای زبانی (زبان نشانهای) بر تشکیل مفهوم و به تبع آن تفکر مورد ارزیابی قرار گیرد. ...
بیشتر
هدف: در پژوهش حاضر به منظور بررسی ماهیت و جهت رابطۀ تفکر و زبان، تشکیل مفهوم (به عنوان اساسی ترین عنصر تفکر) در دانش آموزان شنوا و مبتلا به نقص شنوایی مورد مقایسه قرار گرفت تا از این طریق تأثیر فقدان یا تأخیر در آموزش زبان و همچنین تفاوت در نوع دروندادهای زبانی (زبان نشانهای) بر تشکیل مفهوم و به تبع آن تفکر مورد ارزیابی قرار گیرد. روش:این مطالعه از نوع کاربردی و روش انجام آن زمینهای است. نمونه آماری براساس سطوح شنوایی، سطوح سنی و جنسیت در گروهها جایگزین شدهاند. با این حال متغیر وابستۀ پژوهش (فرایند شکل گیری مفهوم) و تأثیر سطوح متغیر مستقل بر آن به شیوۀ تجربی مورد بررسی قرار میگیرد. جامعۀ آماری: در گروههای مبتلا به نقص شنوایی، شامل کلیۀ افراد 17- 5 سال ناشنوایی است که تحت نظارت مرکز آموزش استثنایی شهر قزوین، آموزشهای ویژه را دریافت میکنند و در گروه شنوا، شامل کلیۀ افراد 17- 5 سالی است که در مقاطع پیش دبستانی تا دبیرستان شهرستان قزوین مشغول به تحصیل هستند.
نمونۀ آماری: پژوهش عبارت از 110 نفر است که شامل سه گروه 30 نفری (ناشنوا، نیمه شنوا و شنوا) است. هر گروه متشکل از 15 دختر و 15 پسر است (5 نفر در هر یک از ردههای سنی پیش عملیاتی، عملیات عینی و عملیات صوری) و یک گروه 20 نفری (کم شنوا) که متشکل از 10 دختر و 10 پسر (5 نفر در هر یک از ردههای سنی عملیات عینی و صوری) است. در گروه مبتلا به نقص شنوایی به دلیل محدود بودن جامعۀ آماری، کلیۀ افراد مورد آزمون قرار گرفتند. گروه شنوا با استفاده از روش نمونه گیری خوشهای در گروه جایگزین شدند. ابزار و روش تحلیل دادهها: نمرات حاصل از آزمون شکل گیری مفهوم ویگوتسکی در دو گروه به وسیلۀ نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل واریانس چند متغیره، آزمون تعقیبی توکی و آزمون t مستقل مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج: پژوهش نشان میدهد توالی مراحل و سن ظهور شکلگیری مفهوم در دو گروه یکسان بوده، در گروههای پیش عملیاتی و عملیات عینی بین دو گروه شنوا و ناشنوا تفاوتی وجود ندارد؛ اما در گروه عملیات صوری، اگر چه ناشنوایان قادر به تشکیل مفهوم هستند، اما در مقایسه با گروه شنوا تفاوت معناداری نشان میدهند. از میان عوامل سن، جنس و سطح شنوایی، تنها عامل سن در تشکیل مفهوم تأثیر داشته و بین دختر و پسر در تشکیل مفهوم در دو گروه شنوا و مبتلا به نقص شنوایی تفاوتی مشهود نیست. پیشنهاد: میشود با توجه به محدودیتهای این تحقیق، در پژوهشهای بعدی با نمونۀ آماری بزرگتر، عوامل هوش، همتاسازی نمونه و نمونهگیری تصادفی لحاظ شود.
مقاله پژوهشی
احمد عابدی؛ مریم قادری نجف آبادی؛ مژگان شوشتری؛ فرشته گلشنی
دوره 2، شماره 5 ، فروردین 1391، صفحه 125-144
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آموزش برنامۀ فراشناخت پانوراو فیلیپو بر بهبود عملکرد حل مسأله و دانش ومهارت فراشناخت دانش آموزان با نارسایی ویژه در ریاضی انجام گرفت. ازروش پژوهش نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعۀ آماری پژوهش شامل دانش آموزان پایۀ چهارم ابتدایی با نارسایی ویژه در ریاضی شهرستان نجفآباد ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آموزش برنامۀ فراشناخت پانوراو فیلیپو بر بهبود عملکرد حل مسأله و دانش ومهارت فراشناخت دانش آموزان با نارسایی ویژه در ریاضی انجام گرفت. ازروش پژوهش نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعۀ آماری پژوهش شامل دانش آموزان پایۀ چهارم ابتدایی با نارسایی ویژه در ریاضی شهرستان نجفآباد در سال تحصیلی 90-89 بود. به منظور انجام گرفتن این پژوهش، 20 دانش آموز با نارسایی ویژه در ریاضی، انتخاب و با روش تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند (یک گروه 10 نفری آزمایش و یک گروه 10 نفری کنترل). ابزارهای مورد استفاده عبارت از پرسشنامۀ فراشناخت پانورا و فیلیپو، چک لیست تشخیصی اختلال ریاضی تبریزی، مقیاس هوش ریون و آزمون عملکرد تحصیلی ریاضی بودند. مداخلۀ مربوط به آموزش برنامۀ فراشناخت پانورا و فیلیپو بر روی گروه آزمایش به صورت انفرادی و در 8 جلسه 45 دقیقهای انجام گرفت. دادههای به دست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (05/0= p). در مجموع یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که آموزش برنامه فراشناخت پانورا و فیلیپو بر عملکرد حل مسأله و دانش و مهارت فراشناخت دانشآموزان با نارسایی ویژه در ریاضی مؤثر میباشد. پیشنهاد میگردد که از روش آموزش فراشناخت پانورا و فیلیپو به عنوان یک روش مفید در رفع مشکلات حل مسألۀ دانشآموزان با نارسایی ویژه در ریاضی استفاده گردد.
مقاله پژوهشی
نیلوفر میکاییلی؛ خدیجه زمانلو
دوره 2، شماره 5 ، فروردین 1391، صفحه 145-166
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع کودکآزاری و همچنین، پیشبینی آن از طریق بررسی متغیرهای افسردگی و اضطراب والدین، سبکهای دلبستگی و سلامت روانی نوجوانان پسر آنان میباشد. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانش آموزان پسر دورۀ راهنمایی شهر اردبیل بود. به منظور تعیین شیوع کودکآزاری یک مطالعه از نوع کاربردی و برای پیشبینی آن روش همبستگی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع کودکآزاری و همچنین، پیشبینی آن از طریق بررسی متغیرهای افسردگی و اضطراب والدین، سبکهای دلبستگی و سلامت روانی نوجوانان پسر آنان میباشد. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانش آموزان پسر دورۀ راهنمایی شهر اردبیل بود. به منظور تعیین شیوع کودکآزاری یک مطالعه از نوع کاربردی و برای پیشبینی آن روش همبستگی از نوع تحلیل ممیز به کار رفته است. 2000 دانشآموز به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای برای شیوع شناسی و از بین آنان 200 دانش آموز که بالاترین نمره و 200 دانش آموز که پایینترین نمره را گرفته بودند، برای آزمون فرضیهها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای ضربه کودکی (CTQ)، افسردگی بک، اضطراب اسپیل برگر، سبک دلبستگی هازان و شیور و مقیاس تجدیدنظر شده نود سؤالی علائم روانی (SCL 90 – R) میباشد. برای تحلیل دادهها علاوه بر روشهای آمار توصیفی، روش تحلیل ممیز نیز مورد استفاده قرار گرفت. براساس نتایج به طورکلی، 85/14درصد آزمودنیها در معرض کودک آزاری بالاتر از متوسط قرار گرفته بودند و کودکآزاری عاطفی شایعترین نوع بود. همچنین، کودک آزاری را میتوان از طریق متغیرهای افسردگی و اضطراب والدین، سبکهای دلبستگی و سلامت روانی فرزندان پیشبینی نمود. از سوی دیگر با توجه به اثرات مخرب کودک آزاری، با انجام دادن پژوهش و شناسایی عوامل پیشبینیکنندۀ آن میتوان اقدامات مداخلهای لازم را به منظور پیشگیری از وقوع آن انجام داد.