مهدی برزگر بفرویی؛ اسما زارع؛ زهرا نقش؛ محمد شفیعی؛ یاسر حیدری
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی دانشآموزان مبتلا به افسردگی بود. پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر افسرده مراجعهکننده به هسته مشاوره آموزش و پرورش شهر پلدختر در سال1399 -1398 تشکیل ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی دانشآموزان مبتلا به افسردگی بود. پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر افسرده مراجعهکننده به هسته مشاوره آموزش و پرورش شهر پلدختر در سال1399 -1398 تشکیل میدادند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 30 نفر از آنها (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) پس از تشخیص اختلال افسردگی و سپس مصاحبه بالینی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری در این پژوهش، پرسشنامههای افسردگی بک- ویرایش دوم، بهزیستی ذهنی تانت و همکاران و کفایت اجتماعی فلنر و همکاران بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه یک ساعته، هفتهای یک جلسه تحت آموزش خوددلسوزی شناختی قرار گرفت. بعد از اتمام جلسات آموزشی، از هر دو گروه آزمایش و کنترل پسآزمون و مجدداً دو ماه بعد، از هر دو دو گروه پیگیری به عمل آمد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. در گروه آزمایش افزایش معنیداری در بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی بعد از دریافت آموزش مشاهده شد، این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. باتوجه به نتایج حاصله، آموزش خوددلسوزی شناختی برای افزایش میزان بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی در دانشآموزان مبتلا به اختلال افسردگی توصیه میشود.
کریم عبدالمحمدی؛ فرهاد غدیری
چکیده
افسردگی یک اختلال خلقی است که باعث احساس غم و اندوه مداوم و از بین رفتن علایق قبلی میشود. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسهای کارکردهای اجرایی و ضربآهنگ شناختی کند در افراد با اختلال افسردگی و عادی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش افراد دارای اختلال افسردگی مراجعهکننده به مراکز بهداشت شهر تبریز ...
بیشتر
افسردگی یک اختلال خلقی است که باعث احساس غم و اندوه مداوم و از بین رفتن علایق قبلی میشود. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسهای کارکردهای اجرایی و ضربآهنگ شناختی کند در افراد با اختلال افسردگی و عادی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش افراد دارای اختلال افسردگی مراجعهکننده به مراکز بهداشت شهر تبریز که از میان آنها 100 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه مهارتهای اجرایی (استریت و همکاران،2019)، پرسشنامه ضربآهنگ شناختی کند بزرگسالان (بکر و همکاران، 2017) و پرسشنامه غربالگری افسردگی (PHQ-9) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که افراد با افسردگی در تمامی مؤلفههای کارکردهای اجرایی (برنامهریزی، مدیریت زمان، تنظیم هیجان، سازماندهی و تنظیم رفتار) عملکرد ضعیفتری نسبت به گروه سالم از خود نشان دادهاند (001/0) و همچنین ضربآهنگ شناختی کند در افراد افسرده بهصورت معنیداری بالاتر از افراد عادی بود (001/0)؛ بنابراین بر اساس نتایج این پژوهش میتوان نتیجهگیری کرد افراد با اختلال افسردگی در کارکردهای اجرایی نواقص جدی از خود نشان میدهند و همچنین در مؤلفه ضربآهنگ شناختی کند نیز نسبت به گروه سالم مشکلات بیشتری را تجربه میکنند.
ملیحه نامور؛ محمد خرمی؛ عاطفه نورالهی؛ مینا پورنعمت
چکیده
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهبود اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس در شهر بجنورد انجام شد. روش کار: نمونه ها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برگزیده (به تعداد 22 نفر) و سپس به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (11 نفر در گروه ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس) و یک گروه کنترل (11 نفر) تقسیم ...
بیشتر
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهبود اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس در شهر بجنورد انجام شد. روش کار: نمونه ها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برگزیده (به تعداد 22 نفر) و سپس به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (11 نفر در گروه ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس) و یک گروه کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. در پیش آزمون از پرسشنامه های اضطراب بک و افسردگی بک استفاده شد. در مرحله ی بعد، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس طی 8 جلسه و یکبار در هفته به مدت دو ساعت بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. سپس پس آزمون برای هر دو گروه تکمیل گردید و داده های لازم گردآوری و با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه استرس درمانی بر مبتنی ذهنآگاهی با گروه گواه در متغیرهای اضطراب و افسردگی وجود دارد. نتیجه گیری: با عنایت به یافته های بدست آمده، به منظور کاهش سطح اضطراب و افسردگی بیماران ام اس باید به مداخله ی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس توجه بیشتری مبذول گردد.
مهدی زمستانی؛ زلیخا قلی زاده؛ مریم علایی
چکیده
وجود فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در خانوادهها میتواند منجر به افسردگی و اضطراب مادران، احساس ناتوانی در ایفای نقش والدینی و احساس عدم کفایت در امر تربیت فرزند در خانواده های این کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش ...
بیشتر
وجود فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در خانوادهها میتواند منجر به افسردگی و اضطراب مادران، احساس ناتوانی در ایفای نقش والدینی و احساس عدم کفایت در امر تربیت فرزند در خانواده های این کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بود. در پژوهش حاضر که با روش نیمه آزمایشی و طرح یش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود، گروه نمونه با روش نمونهگیری در دسترس و از مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناسی و روانپزشکی شهر سنندج انتخاب شدند. از بین این گروه تعداد30 نفر به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. در مرحله پیش آزمون از پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک و پرسشنامه کانرز والدین استفاده شد. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طی 8 جلسه 2 ساعته قرار گرفت و گروه گواه هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. در مرحله پس آزمون، پرسشنامه های فوق روی هر دو گروه مجددأً اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پس آزمون نمرات افسردگی و اضطراب کاهش معناداری داشته است. بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بردرمان افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مؤثربوده است. نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخله بر علائم افسردگی و اضطراب در مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و ارائه افقهای جدید در مداخلات بالینی این مادران و فرزندان این بیماران تأکید دارد.
غلامرضا منشئی؛ لاله حسینی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی کودکمحور بر سازگاری اجتماعی و علائم افسردگی کودکان مبتلا به اختلال افسردگی شهر اصفهان صورت پذیرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام کودکان دارای اختلال افسردگی شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 بودند که به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی آموزش و پرورش مراجعه کرده بودند. روش پژوهش ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی کودکمحور بر سازگاری اجتماعی و علائم افسردگی کودکان مبتلا به اختلال افسردگی شهر اصفهان صورت پذیرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام کودکان دارای اختلال افسردگی شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 بودند که به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی آموزش و پرورش مراجعه کرده بودند. روش پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری 45 روزه بود. مرحله پیگیری بدین سبب اجرا گردید تا مشخص شود که آیا درمان ذهنآگاهی در طول زمان دارای کارآیی معنادار پایدار است یا خیر. تعداد نمونه در پژوهش 30 کودک دارای اختلال افسردگی بود که به شیوه نمونهگیری غیرتصادفی دردسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه به شکل مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخلات درمانی مربوط به ذهنآگاهی را در طی دو ماه و نیم به صورت هفتهای یک جلسه 60 دقیقهای دریافت نمودند. این در حالی است که گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را در طول پژوهش دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه سازگاری اجتماعی و افسردگی کودکان بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که آموزش ذهنآگاهی کودکمحور بر سازگاری اجتماعی و علائم افسردگی کودکان دارای اختلال افسردگی تاثیر داشته است (0/01>p). بنابراین درمان ذهنآگاهی میتواند به عنوان درمانی کارآ برای کودکان دارای افسردگی مورد استفاده بالینی قرار گیرد.
اکرم هدیپور؛ آرزو شاهمیوه اصفهانی؛ سالار فرامرزی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر الگوی آموزش خوشبینی به روش ایفای نقش بر کاهش افسردگی نوجوانان دختر کمبینای شهر تهران بود. پژوهش با روش نیمه آزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه انجام شد. تعداد 20 دختر نوجوان کمبینای افسرده که در مقطع راهنمایی مدرسه نابینایان نرجس تهران در سال تحصیلی 92- 1391 مشغول به تحصیل بودند، با استفاده ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر الگوی آموزش خوشبینی به روش ایفای نقش بر کاهش افسردگی نوجوانان دختر کمبینای شهر تهران بود. پژوهش با روش نیمه آزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه انجام شد. تعداد 20 دختر نوجوان کمبینای افسرده که در مقطع راهنمایی مدرسه نابینایان نرجس تهران در سال تحصیلی 92- 1391 مشغول به تحصیل بودند، با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. شرکتکنندگان گروه آزمایش طی ده جلسه یک ساعته بهصورت گروهی آموزش ایفای نقش را دریافت کردند، اما به گروه گواه آموزشی در این زمینه داده نشد. دادههای پژوهش بهوسیله آزمون افسردگی کودکان و نوجوانان جمعآوری و با آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش خوشبینی به روش ایفای نقش در کاهش افسردگی نوجوانان کمبینا تاثیر معنادار داشته است. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که آموزش خوشبینی به روش ایفای نقش میتواند بر کاهش افسردگی نوجوانان کمبینا تاثیر نسبتاً پایداری داشته باشد.
اکرم هدی پور؛ پرویز شریفی درآمدی؛ فرنگیس کاظمی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تغییر سبک اسناد بر کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا بود روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 30 دختر نوجوان نابینای افسرده که در مقاطع راهنمایی و دبیرستان مدرسه نابینایان نرجس شهر تهران، در سال تحصیلی 91- 1390 مشغول به تحصیل ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تغییر سبک اسناد بر کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا بود روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 30 دختر نوجوان نابینای افسرده که در مقاطع راهنمایی و دبیرستان مدرسه نابینایان نرجس شهر تهران، در سال تحصیلی 91- 1390 مشغول به تحصیل بودند و در موقعیتهای منفی سبک اسناد «درونی، پایدار و کلی» قرار داشتند، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش طی ده جلسه 45 دقیقهای به صورت گروهی تحت آموزش برنامه تغییر سبک اسناد قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچگونه آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. دادههای پژوهش به وسیله آزمون افسردگی کودکان و نوجوانان و پرسشنامه سبک اسناد کودکان و نوجوانان گردآوری و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یک راهه (آنکوا) و آزمون تحلیل کواریانس چند راهه (مانکوا) تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که تغییر سبک اسناد از درونی، پایدار و کلی به بیرونی، ناپایدار و اختصاصی بر کاهش میزان افسردگی تأثیر معنادار دارد (0001/0> P). به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که تغییر سبک اسناد در کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا مؤثر بوده است.
وحیده دهاقین؛ محمدکاظم عاطف وحید؛ علی اصغر نژادفرید
دوره 4، شماره 14 ، تیر 1393، ، صفحه 104-126
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی جسمیبود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل، با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه این مطالعه شامل تمام افراد با ناتوانی جسمی شهر تهران بود. نمونه شامل 22 نفر که به شیوه در دسترس از مؤسسه رعد انتخاب و به صورت تصادفی در ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی جسمیبود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل، با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه این مطالعه شامل تمام افراد با ناتوانی جسمی شهر تهران بود. نمونه شامل 22 نفر که به شیوه در دسترس از مؤسسه رعد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل با تعداد برابر (11 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامههای افسردگی بک ویرایش دوم و اضطراب بک استفاده شد که آزمودنیهای هر دو گروه قبل و بعد از آموزش آنها را تکمیل کردند. آزمودنیهای گروه آزمایش 3 ماه (12 جلسه هفتگی) مهارتهای زندگی را آموزش دیدند که شامل مهارتهای خودآگاهی، ارتباط مؤثر، روابط بین فردی، حلمسئله و تصمیمگیری، مقابله با خلق منفی و مدیریت استرس بودند. دادهها با آزمونهای یومان ویتنی، T مستقل، تحلیل کوواریانس و اندازهگیری مکرر تجزیهوتحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزشمهارتهای زندگی علائم اضطراب و افسردگی آزمودنیهای گروه آزمایش را به طور معناداری کاهش داده (01/0≥P) است، درحالیکه گروه کنترل هیچ تغییر معناداری را در پسآزمون و پیگیری نشان ندادند.بر اساس یافتهها میتوان پیشنهاد کرد که برای کنترل اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانیهای جسمی از آموزش مهارتهای زندگی استفاده کرد.
نسترن سیداسماعیلی قمی؛ علی شیخ الاسلامی
دوره 3، شماره 10 ، تیر 1392، ، صفحه 113-128
چکیده
در بین فعالیتهای کودکان،نقاشی فعالیتی است که از تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی تاثیر می پذیرد و به همین دلیلبه مقیاس وسیع در تشخیص روانی و رواندرمانگری به کار گرفته میشود. هدف پژوهشحاضر مقایسه نشانههای اضطراب و افسردگی در نقاشی آدمکِ دانشآموزان کمتوان ذهنیو عادی بود. نوع پژوهش، توصیفی از نوع علّی-مقایسهای بود. جامعه آماری ...
بیشتر
در بین فعالیتهای کودکان،نقاشی فعالیتی است که از تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی تاثیر می پذیرد و به همین دلیلبه مقیاس وسیع در تشخیص روانی و رواندرمانگری به کار گرفته میشود. هدف پژوهشحاضر مقایسه نشانههای اضطراب و افسردگی در نقاشی آدمکِ دانشآموزان کمتوان ذهنیو عادی بود. نوع پژوهش، توصیفی از نوع علّی-مقایسهای بود. جامعه آماری این پژوهشعبارت بود از کلیه دانشآموزان 11 ساله کمتوان ذهنی و عادی شهر شهریار در سالتحصیلی 91-1390 که از میان آنها با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 33 دانشآموزکمتوان ذهنی و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای 33 دانشآموز عادی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از آزمون ترسیم آدمک استفاده شد. دادههااز طریق آزمون آماری u مانویتنیمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که بین میزان اضطراب و افسردگیدر نقاشی دانشآموزان کمتوان ذهنی و عادی تفاوت معناداری وجود دارد (0.05p<)؛ به این معنا که دانشآموزان کمتوان ذهنی نشانههای اضطراب وافسردگی بیشتری را نسبت به دانشآموزان عادی در آزمون ترسیم آدمک نشان داده بودند.در نتیجه، میتوان با بررسی نقاشیهای کودکان به حالات عاطفی آنها از قبیل اضطرابو افسردگی پی برد و از آزمون ترسیم آدمک به عنوان یک ابزار تشخیصی یا کمک تشخیصیهم در کودکان کمتوان ذهنی و هم کودکان عادی استفاده نمود
ملیحه شهرستانی؛ ابوالفضل کرمی؛ محسن دوستکام؛ امیرحسین علی محمدی
دوره 3، شماره 9 ، فروردین 1392، ، صفحه 93-110
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی امید درمانی بر بهبود افسردگی و ابعاد کیفیت زندگی مادران کودکان کمتوانذهنی شهر مشهد صورت گرفت. روش تحقیق شبه آزمایشی بود و از طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری کلیه مادران کودکان کمتوانذهنی بودند که فرزندان آنها در 28 مدرسه استثنایی شهر مشهد در سال تحصیلی 91-1390 ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی امید درمانی بر بهبود افسردگی و ابعاد کیفیت زندگی مادران کودکان کمتوانذهنی شهر مشهد صورت گرفت. روش تحقیق شبه آزمایشی بود و از طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری کلیه مادران کودکان کمتوانذهنی بودند که فرزندان آنها در 28 مدرسه استثنایی شهر مشهد در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تحصیل بودند. از جامعه یادشده30 مادر دارای فرزند کمتوانذهنی با بهرهگیری از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15نفر) و کنترل(15نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 6 جلسهی هفتگی تحت آموزش امید درمانی قرار گرفتند. گردآوری دادهها به کمک پرسشنامه افسردگی بک(ویرایش دوم) و پرسشنامه کیفیت زندگی از نوع فرم کوتاه انجام شد. پرسشنامهها توسط هر دو گروه آزمایش و کنترل در سه مرحله قبل، بعد و 4 هفته پس از مداخله(مرحله پیگیری)تکمیل شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتههای تحقیق با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغییره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل مانکوا نشان داد که بین میانگینهای نمرات پسآزمون و پیگیری گروه آزمایش و کنترل در سطح 01/0 تفاوت معناداری وجود داشت(001/0P<). نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی آموزش امید درمانی در بهبود افسردگی و ابعاد کیفیت زندگی مادران کودکان کمتوانذهنی است. با توجه به این که مادران دارای کودک کمتوانذهنی دارای سطوح افسردگی بالا و کیفیت زندگی پایین میباشند بهرهگیری از رویکردهای مختلف روان درمانی از جمله امید درمانی میتواند در بهبود افسردگی و ابعاد کیفیت زندگی این افراد مؤثر باشد.
پرویز شریفی درآمدی؛ لیلا قاسمی داوری
دوره 2، شماره 7 ، مهر 1391، ، صفحه 115-132
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی «مقایسۀ بینش هیجانی، میزان عزت نفس و افسردگی در دختران بزهدیده و بزهندیده 15 تا 18 ساله در سال 90-1389 است. روش تحقیق حاضر توصیفی بوده و از نوع علی- مقایسهای میباشد. نمونههای تحقیق را 31 نفر از دختران بزهدیده اقامتگاه شبانهروزی نواب سازمان بهزیستی شهرتهران و 31 نفر از دختران بزهندیدهای که با ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی «مقایسۀ بینش هیجانی، میزان عزت نفس و افسردگی در دختران بزهدیده و بزهندیده 15 تا 18 ساله در سال 90-1389 است. روش تحقیق حاضر توصیفی بوده و از نوع علی- مقایسهای میباشد. نمونههای تحقیق را 31 نفر از دختران بزهدیده اقامتگاه شبانهروزی نواب سازمان بهزیستی شهرتهران و 31 نفر از دختران بزهندیدهای که با آزمودنیهای دختر بزهدیده به عنوان ملاقاتکننده در شهر مزبور تعامل داشتند، تشکیل دادندکه پس از همگن شدن با تأکید بر سن، جنسیت و سطح تحصیلات با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامههای مرتبط یعنی «عزت نفس کوپر اسمیت»، «افسردگی بک» و «بینش هیجانی کوپر» گردآوری شد. نتایج حاصل با استفاده از روش t گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که دختران بزهدیده در مقایسه با دختران بزهندیده از افسردگی بالاتر و عزت نفس و بینش هیجانی پایینتری برخوردارند. هرچند نمرۀ آزمودنیها در شاخصهای مقیاس بینش هیجانی به صورت آسیب شناختانه پایین نبود اما به طور کلی نتایج تحقیق نشان میدهد که بین دختران بزهدیده و بزهندیده در بینش هیجانی، عزت نفس و افسردگی تفاوت معنیدار وجود دارد. بنابر یافتۀ اساسی تحقیق حاضر پیشنهاد میشود که والدین قابلیتهای بینش هیجانی را فراگیرند و آنها را در برخورد با دختران خود که ممکن است در معرض آسیبهای اجتماعی باشند قبل از وقوع بزهدیدگی به کار بندند.
نیلوفر میکاییلی؛ خدیجه زمانلو
دوره 2، شماره 5 ، فروردین 1391، ، صفحه 145-166
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع کودکآزاری و همچنین، پیشبینی آن از طریق بررسی متغیرهای افسردگی و اضطراب والدین، سبکهای دلبستگی و سلامت روانی نوجوانان پسر آنان میباشد. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانش آموزان پسر دورۀ راهنمایی شهر اردبیل بود. به منظور تعیین شیوع کودکآزاری یک مطالعه از نوع کاربردی و برای پیشبینی آن روش همبستگی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع کودکآزاری و همچنین، پیشبینی آن از طریق بررسی متغیرهای افسردگی و اضطراب والدین، سبکهای دلبستگی و سلامت روانی نوجوانان پسر آنان میباشد. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانش آموزان پسر دورۀ راهنمایی شهر اردبیل بود. به منظور تعیین شیوع کودکآزاری یک مطالعه از نوع کاربردی و برای پیشبینی آن روش همبستگی از نوع تحلیل ممیز به کار رفته است. 2000 دانشآموز به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای برای شیوع شناسی و از بین آنان 200 دانش آموز که بالاترین نمره و 200 دانش آموز که پایینترین نمره را گرفته بودند، برای آزمون فرضیهها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای ضربه کودکی (CTQ)، افسردگی بک، اضطراب اسپیل برگر، سبک دلبستگی هازان و شیور و مقیاس تجدیدنظر شده نود سؤالی علائم روانی (SCL 90 – R) میباشد. برای تحلیل دادهها علاوه بر روشهای آمار توصیفی، روش تحلیل ممیز نیز مورد استفاده قرار گرفت. براساس نتایج به طورکلی، 85/14درصد آزمودنیها در معرض کودک آزاری بالاتر از متوسط قرار گرفته بودند و کودکآزاری عاطفی شایعترین نوع بود. همچنین، کودک آزاری را میتوان از طریق متغیرهای افسردگی و اضطراب والدین، سبکهای دلبستگی و سلامت روانی فرزندان پیشبینی نمود. از سوی دیگر با توجه به اثرات مخرب کودک آزاری، با انجام دادن پژوهش و شناسایی عوامل پیشبینیکنندۀ آن میتوان اقدامات مداخلهای لازم را به منظور پیشگیری از وقوع آن انجام داد.
مرضیه کامیاب نژاد؛ مریم سیف نراقی؛ ارکان خوش کلام
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1390، ، صفحه 1-22
چکیده
هدف: هدف این پژوهش مقایسه میزان پرخاشگری و افسردگی در میان برادران و خواهران سالم 12-6 ساله کودکان درخودمانده و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شهر تهران در سال تحصیلی 91-90 است. روش این پژوهش از نوع کاربردی و شیوهی انجام آن زمینهای است. جامعه آماری این پژوهش را برادران و خواهران سالم 12-6 ساله کودکان درخودمانده و مبتلا به نارسایی توجه/ ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش مقایسه میزان پرخاشگری و افسردگی در میان برادران و خواهران سالم 12-6 ساله کودکان درخودمانده و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شهر تهران در سال تحصیلی 91-90 است. روش این پژوهش از نوع کاربردی و شیوهی انجام آن زمینهای است. جامعه آماری این پژوهش را برادران و خواهران سالم 12-6 ساله کودکان درخودمانده و مبتلا به نارسایی توجه/ بیشفعالی تشکیل میدهند. نمونهی آماری، حجم و نحوه گزینش آن: تعداد نمونه 14 نفر از برادران و خواهران که 7 نفر مربوط به گروه درخودمانده و 7 نفر مربوط به گروه نارسایی توجه/بیش فعالی بود که از نمونهگیری دردسترس استفاده شد. روش جمعآوری دادهها و ابزارهای آن: دادههای پژوهش با استفاده از پرسشنامه هنجاریابی شده آخنباخ، فرم والدین، جمعآوری گردید. روش آماری: دادههای گردآوری شده در دو بخش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، درصد تراکمی و...) و آمار استنباطی (T مستقل) 05/0P= تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که میزان پرخاشگری برادران کودکان درخودمانده بیش از برادران کودکان بیش فعال است. اما در میزان افسردگی برادران دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. و میزان افسردگی و پرخاشگری در میان خواهران گروه درخودمانده بیش از گروه بیش فعال است. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که میزان پرخاشگری و افسردگی در میان برادران و خواهران کودکان درخودمانده بیش از برادران و خواهران کودکان بیش فعال است. با توجه به اینکه میزان پرخاشگری و افسردگی در میان برادران و خواهران کودکان درخودمانده بیشتر از گروه بیش فعال بود، لذا تدوین راهکارهایی برای والدین این کودکان در جهت پیشگیری از بروز پرخاشگری و افسردگی مفید میباشد.